رضا اسماعیلی، از شعرای کشورمان در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) درگذشت استاد حبیب الله چایچیان(حسان) را تسلیت گفت و افزود: با عرض تسلیت درگذشت استاد حبیب الله چایچیان(حسان) به جامعه فرهنگی و دینی، و با آرزوی آرامش و آمرزش برای آن عزیز سفر کرده، این خاطره را استاد حسان - که سلام و درود خدا بر او باد - در شب شعرهایی که توفیق حشر و نشر با ایشان را داشتم، بارها و بارها برای من تعریف کرده بود که جهت گرامیداشت یاد و خاطره آن زنده یاد نقل میکنم.
وی ادامه داد: استاد حسان میگفت؛ در یکی از شب شعرهایی که به مناسبت ایام فاطمیه در دانشگاه برگزار شده بود به خواندن غزل – مرثیهای زهرایی پرداختم. وقتی شعرخوانیام تمام شد، قبل از این که بنشینم، دیدم یک جوان دانشجو با چهره نورانی و در حالی که مثل ابر بهاری گریه میکند، دارد با عجله به طرف من میآید. جوان وقتی به من رسید، مرا عاشقانه در آغوش گرفت و با اشتیاق گفت: استاد! من به شما و اشعارتان خیلی علاقه دارم و دیوان «ای اشکها بریزید» شما را تاکنون بارها و بارها خوانده و بهره بردهام. اکنون نیز بیصبرانه منتظر چاپ مجموعه شعر بعدی شما هستم و دوست دارم بدانم کی چاپ میشود؟
اسماعیلی افزود: من که از مراتب ارادت و شیفتگی آن جوان دانشجو نسبت به خودم سخت شرمنده شده بودم، دستی به نوازش بر سر او کشیدم و گفتم: پسرم! شما لطف داری. من قابل این حرفها نیستم و اگر هم تاکنون چیزی گفتهام که به دل نشسته است، از الطاف خدا و نتیجه عنایات خاندان رسالت (ع) بوده است، ولا غیر. جوان دانشجو که بعد از شنیدن این حرفها با من احساس صمیمیت بیشتری میکرد، با شور و حرارت ادامه داد: استاد! شما شکسته نفسی میکنید، شأن و مقام شما و خلوصی که در حوزه شعر آیینی دارید، چیزی نیست که قابل انکار باشد. و سپس با اشتیاقی زاید الوصف پرسید: راستی استاد! مجموعه شعر بعدی شما کی چاپ میشود؟
وی تصریح کرد: من که از شور و اشتیاق آن جوان دل شده اهل بیت(ع) به وجد آمده بودم، برای این که دل جوان را نشکسته باشم گفتم: صلاح را بر این دیدهام که دیگر در زمان حیات خود چیزی چاپ نکنم، به همین خاطر وصیت کردهام که دفتر بعدی اشعارم را بعد از فوت من چاپ کنند. آن جوان ادب دوست که از جمله من گویا فقط قسمت «چاپ دیوان اشعار» را شنیده و به بقیه آن توجه نکرده بود، بعد از شنیدن این خبر با ذوقزدگی و خوشحالی زایدالوصفی خیلی محکم گفت: «ان شاءالله!!» (در حالی که من شرط چاپ دفتر شعر جدیدم را فوت خودم قرار داده بودم!)