به گزارش ایکنا؛ بزرگترين آفت جريانها و حركتهاى سرنوشتساز تاريخى، خطر رجعت و تحريف و بدعت است. عوامل آفتزا، بدون آنكه از خود مخالفت و مقاومتى نسبت به اصل جريان و حركت نشان دهند، در كنار آن رشد مىكنند و به تهى كردن محتواى حركت و بازگرداندن آن به سود خويش و ايجاد دگرگونیهاى ريشهاى، كه جريان و حركت را خنثى و از تحرک بازدارد، همت مىگمارند. گونههاى مختلف اين آفتها را در كنار همه جريانهاى بزرگ تاريخى مىتوان يافت که از جمله آنها حج است.
برخى از ويژگىهاى حج جاهليت
احرام، نخستين گام توحيدى در حج ابراهيمى است كه نشانه خلوص و جدا شدن از همه وابستگیها و پيوستن به خداى يگانه است. با احرام، همه اعمال حج، رنگ توحيدى مىيابد و جهتگيریها به سوى خدا و اجتناب از شرک و دشمنى با طاغوت و استكبار مىشود.
حج جاهلى، بنابر ماهيت شرکآلودش، فاقد احرام بود و ميقاتى نداشت و آغازش، بىمحتوا و فاقد تحرک و سازندگى بود. در دوران جاهليت، جز اندكى، باقى حجگزاران به محرمات احرام ملتزم نبودند و در مدت انجام مناسک، از فرصت آمادگى كه پيدا مىكردند، سودى نمىبردند و در جهت دورى از عادتهاى زشت و آماده شدن براى زندگى پاک گامى برنمىداشتند.
برهنگى در حال طواف، از عادتهاى زشتى بود كه به شكل ظاهرى حج جاهلى نيز چهره نفرتانگيز مىداد. تبعيض و تفاخر نیز به نوبه خود، حج جاهلى را از هر نوع خصيصه عبادى و معنوى تهى مىساخت و اين مراسم پاک را در خدمت اشرافيت و اختلافات نژادى و طبقاتى قرار مىداد.
در حج جاهلى، وقوف به عرفات اختصاص به كسانى داشت كه از خارج مكه به زيارت كعبه مىآمدند و رفتن از عرفات به مشعرالحرام (افاضه)، عملى بود كه آنان مىبايست انجام مىدادند ولى قريش و طوايف مجاور حرم و وابستگانشان، خود را از اين عمل معاف مىدانستند و خويشتن را اهل اللَّه مىشمردند و اين تبعيض ناروا در اسلام برداشته شد.
در جاهليت، حجاج نمىتوانستند از غذاى خارج حرم بخورند. آنان مىبايست از آنچه كه در اختيار داشتند استفاده كنند و اين امتياز در عين اين كه يک بدعت بود، سود سرشارى را براى قريش كه خود را متوليان حرم مىدانستند دربرداشت.
حجاج مىتوانستند در زير چادرهاى چرمى استراحت كنند و استراحت زير چادرهاى غير چرمى روا نبود. همچنین اعمالى مانند سرخ كردن با روغن و ساييدن كشک را، در مدت حج، بر خود حرام مىدانستند.
در زمان جاهلیت به جاى طواف دور كعبه، در صفا و مروه دو بت نصب كرده بودند كه بر دور آنها طواف و استلام (مسح با دست) مىكردند و قربانى را نيز به پاى اين بتها انجام مىدادند. همچنین قبايلى چون قريش در ايام حج، از در خانه وارد نمىشدند، آنان از ديوار فرود مىآمدند و اين را براى خود امتياز مىدانستند.
بدعت «نسىء» از سودجويى و خلط مسائل عبادى با منافع تجارى و بازرگانى نشأت مىگرفت؛ زيرا اختلافى كه ماههاى قمرى و شمسى دارد، موجب مىشد كه فصول ماههاى حج تغيير كند و منافع تجارى و بازرگانى قبايل سودجو را به خطر افكند. از اين رو با استفاده از تفاوت ايام سال قمرى و شمسى (حدود 10 يا 11 روز در سال) مقرر مىداشتند كه هر سه سال يک بار، ماه صفر را به جاى ماه محرم آغاز سال نو قرار دهند و به اين ترتيب مىتوانستند موسم حج را همه ساله در فصل معين انجام دهند. كف زدن و سوت كشيدن و مراسم عبادى را به مراسم جشن و پايكوبى و عشرت درآوردن نیز از دیگر خصوصیات حج در زمان جاهلیت بود.
مورخان، خصوصيات ديگرى را نيز در مورد حج دوران جاهليت ذكر كردهاند كه در واقع محور اصلى ويژگیهاى حج جاهلى را مىتوان در سه جهت خلاصه کرد که امتيازطلبى و روح تبعيض، به خود اختصاص دادن خانه خدا و انحصارطلبى قريش به عنوان واليان حرم، وسيله قرار دادن حج براى تأمين منافع و مقاصد گروهى است. چنانكه اين سه نوع ويژگى نيز به نوبه خود مبين يک خصلت است كه مشخصه اصلى حج جاهلى محسوب میشود و آن بىمحتوا كردن اين مراسم عبادى - سياسى و سپس سود بردن از قالب تهى شده آن است.
انتهای پیام