به گزارش
ایکنا از قزوین، تاریخ غرب را که ورق میزنیم و در کتاب گذشته آن سیر میکنیم، هیچ جایگاه و شأن قابل قبولی برای «زن» در آن نمییابیم چرا که از اول تا آخر صفحات این کتاب تاریخ، زن بهمانند یک شیء تفسیر میشود.
یک شیء کمبها که به قول ارسطو یک نصف مرد است (1) که همیشه طبق گفته ژان ژاک روسو وابسته، محتاج، در بند، در موضع ضعف و عجز در برابر مردان قرار دارد (2) و به نظر امثال هگل اگر در یک امر هر چند کوچک زمامدار و صاحب مسئولیت باشد آن را نابود میکند (3) به نحوی که به سبب این بیلیاقتی ماهوی در هرگونه امر سیاسی و اجتماعی بنا به صلاحدید اسپینوزا هیچگونه حق ورود و اظهارنظری ندارد و تنها موظف است که مطیع مردان باشد و به غیر از این انتظاری هم از آن وجود ندارد (4).
زن را در این تمدن به این صورت میبینیم که به گفته نیچه «اشتباه خداوند در خلقت است و ذاتی شریر دارد بهگونهای که منشأ هر شر و بدی در دنیا زناناند»(5) و البته وقتی با چنین موجود خطرناکی طرف هستیم باید هم همانگونه که نیچه گفته است «وقتی بهپیش زنان میروی شلاق را فراموش نکن»(6)، به زنان بینشی خشونتآمیز و صد البته توأمان با تحقیر داشته باشیم.
البته تاریخ دهشتناک غرب هم نقاط عطفی دارد. در این تاریخ نیز میشود دفاع از شأن زن را دید، اما چه دفاعی؛ دفاعی که امروزه صرفاً رنگ و لعاب بردگی زنان را تغییر داده و آنان را به شکلی متفاوتتر از آنچه مرسوم بوده است به بند کشیده است. نقاط عطفی که دنیای مدرن را برای زنان نه جایی بهتر بلکه صرفاً جایی فریبندهتر و قابل هضم تر از گذشته تاریکشان کرده است.
نقاط عطفی که در آن جنبشهایی تحت عنوان حمایت و احقاق حقوق زنان به وقوع پیوستند اما غافل از اینکه جز تهی کردن هویت جنس «زن» کارکرد دیگری ندارند. دنیای مدرن بهواسطه این نظریات و افاضات ناشی از عقل منقطع از وحی جای خوبی برای زنان نشد.
در جهان مدرن امروز همواره از زنان میخواهند از طریق بدن، مردان را در لذت غرق کنند. آنها نیز در پی برآوردن میل دیگری (مرد- نرینهای لذت طلب) جسم خود را به تیغ جراحی میسپارند.
علیرغم دانستن این واقعیت که کفش پاشنهبلند بر سلامت جسمیشان آسیب میزند کفشهای پاشنهبلند میپوشند تا مطابق میل دیگری عمل کنند. در واقع جهان مدرن غرب زنان را به بردههایی مبدل کرده است که باید دائما در پی برآورده کردن مطامع و امیال دیگری بربیایند. آنها حتی خود را از دریچه چشم مردان مینگرند. فرو کاستن دیگری به ابزار و ابژه، میل رابطه جنسی نیست، نوعی سلطه مردانه است.
و اینگونه است که میگوییم قصه زن در غرب سر دراز و پر درد دارد.
ایکاش میشد که روزی بیاید که زنان همه جهان تعریف هویت زنانه خود را از منبعی چون وحی و عصمت وام گیرند.
منبعی که علی ابن ابیطالب(ع) در آن زن را گل و امانت الهی میداند (7) و جعفر بن محمد (ع) نیز بیشترین خیر و خوبی را در وجود لطیف زن جاری میبیند (8) و در نهایت از منظر دیدگاه پیامبر عالی قدرش این زن است که لایق هرگونه تکریم است و هرگونه آزار و اذیت او منع گشته است (9) و پیغامبر این منطق است که میگوید جز کریمان و بزرگان زنان را تکریم نمیکنند و جز دون مایگان پست زنان را تحقیر و آزار نمیرسانند (10) و حتی قضیه را بهجایی میرساند که یک زن پاک و درستکار را از هزاران مرد ناپاک برتر میشمارد (11) و این خود یعنی تابوشکنی فوق عظیم در یک دنیای زنستیز.
علی ای حال بشریت باید مشتاق روزی باشد که شأن زنان با میزان و سنجه شأن بانوانی بزرگ چون خدیجه کبری (س) و به ویژه حضرت فاطمه زهرا (س) سنجیده شود. بانویی که نوع برخورد ائمه اطهار با ایشان بهتنهایی دلیل و بینهای خللناپذیر در تأیید دیدگاه فوق انسانی اسلام عزیز به جنس محترم «زن» دارد و آن روز خواهد بود که زن به هویت و زنانگی خالص و ناب خود دست یافته است.
یادداشت از علی میرزایی، دانشجوی رشته علوم سیاسی دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره)
1- یوستین گردر، دنیای سوفی، ص ۱۴۰
2- مقدمهای بر ایدئولوژیهای سیاسی، ص ۳۵۸
3- یوستین گردر، ص ۴۲۷
4- اسپینوزا باروخ، رساله سیاسی، ترجمه ایمان گنجی و پیمان غلامی، انتشارات روزبهان، چ اول، ص ۱۸۳_۱۸۴_۱۸۸
5- نیچه، دجال، ص ۴۸
6- چنین گفت زرتشت، نیچه، ترجمه داریوش آشوری، ص ۷۸ الی ۸۰
7- مستدرک جلد ۲ ص ۵۵۱ ۲۰٫
8- من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۸۵، ح ۴۳۵۲
9- وسائل الشیعه ج ۱۴ ص ۱۲۲ ۱۷٫
10- تهذیب تاریخ دمشق، ج ۷، ص ۵۰
11- وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۷۲
انتهای پیام