شک، چون وسوسه و شرک از القائات شيطانی در قلوب است، چنانچه طمأنينه، يقين، ثبات، خلوص و امثال اينها از افاضات رحمانيه و القائات فرشتگان است.[1] امام صادق(ع) در حدیثی بسیار مهم که لشکریان عقل و جهل را ذکر فرموده است، شک را مقابل يقين و از لشکریان نادانی دانسته است.[2] ترديدى نيست كه اين بيمارى نفس را فاسد و هلاک مىكند زيرا شک، منافى يقين است و ايمان بدون يقين تحقّق نمىيابد.[3]
در مواجهه انسان با هست و نیست چیزی یا درستی و نادرستی مطلبی سه حالت تصور دارد: 1- شک به معنی تساوی احتمال هست و نیست آن چیز یا درستی و نادرستی آن مطلب. 2- گمان: به معنی برتری یکی از دو طرف احتمال که در این صورت آن طرف برتر را مظنون و طرف دیگر را موهوم مینامند. 3- یقین: به معنی تعیّن صددرصدی یک طرف به طوری که هیچ احتمالی در مقابلش وجود ندارد.[4] منظور از شک اين است كه اعتقاد، سست و ضعيف شود و يقين از بین برود؛ لذا مجرّد وسوسه و حديث نفس[5] شک نيست؛ زيرا اينها با ايمان منافات ندارد و از روایات استفاده میشود كه شک وقتى موجب كفر است كه به انكار منجر شود، چنانكه روايت شده است كه ابوبصير از امام صادق(ع) پرسيد در مورد كسى كه درباره خداى تعالى شک كند چه مىفرمائيد؟ امام فرمود: «كافر است»، پرسيد: اگر درباره رسولالله(ص) شک كند؟ فرمود: «كافر است». آنگاه به راوی فرمود: «وقتى كافر است كه انكار كند».[6]
شک و حيرت در اموری که ايمان به آنها واجب است، موجب نابودی ایمان و حیات معنوی است و سعى در از بین بردن آن از واجبات است ولی اگر شک در غير آنها باشد از آنجا كه مطلق يقين در هر چيزى موجب كمال نفس و صفاى آن است سعى در از بین بردن آن با وجود امكان اگر امرى از آن مهمتر در پيش نباشد، کاری پسندیده است.[7] اجزاء و لوازم ايمان که باید مورد ایمان و یقین باشند به صورت فهرستوار عبارتند از:1- اعتقاد به وجود خدا و صفات كماليّه او (توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید افعالی، یقین به عدالت او، توحید در اطاعت و عبادت) .2- یقین به نبوّت. 3- یقین به امامت. 4- یقین به عالم آخرت (برزخ، قیامت، میزان، صراط، کوثر، شفاعت، بهشت، جهنم)[8]
شک در قرآن کریم و روایات شریفه:
قرآن کریم، افرادی از قوم حضرت نوح، حضرت هود،[9] حضرت صالح[10]، حضرت موسی[11]، حضرت یوسف[12] و پیامبراسلام علینبيّنا و آله و عليهم السلام[13] را به علت شک داشتن آنها سرزنش میکند و شک را نوعی پلیدی دانسته است که خداوند آن را بر افرادی که ایمان نمیآورند القا میکند و سینه آنان را به شکلی بسیار رنجآور تنگ میکند؛ همانطور که امام صادق(ع) در آیه شریفه: «... كَذلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذينَ لا يُؤْمِنُون»[14]، «آن كس را كه خدا بخواهد هدايت كند، سينهاش را براى (پذيرش) اسلام، گشاده مىسازد و آن كس را كه به خاطر اعمال خلافش بخواهد گمراه سازد، سينهاش را آن چنان تنگ مىكند كه گويا مىخواهد به آسمان بالا برود اين گونه خداوند پليدى را بر افرادى كه ايمان نمىآورند قرار مىدهد.» - فرمودند: منظور از رجس (پلیدی) در این آیه، شک است.[15]
علامه طباطبایی شک را از مصادیق تعبیر «مرض قلبی» در قرآن میداند که دلهای مبتلایان به آن به پر كاهى مىماند كه هر لحظه دستخوش نسيمها گشته، به اين سو و آن سو كشيده مىشود.[16]
رسول خدا(ص) فرمود: بهترين اعمال در پيشگاه خداوند ايمانى است كه شكّ و دو دلى در آن راه نداشته باشد[17] و امام علی(ع) فرمود: خواب بر یقین بهتر از شبزندهداری با شک است[18] و فرمود: اندکی از شک کافی است که یقینی را (که محکم نشده) نابود کند.
امام سجاد(ع) در دعای روز عرفه از خدای متعال میخواهد: «خدایا! هر شک و دو دلى را از من دور كن»[19] و این مضمون در بسیاری از دیگر دعاها تکرار شده است و از خدا خواسته شده است که دل ایشان را از آلودگی شک پاک کند.[20]
امام صادق(ع) فرمود: هر قلبی که در آن شک یا شرک باشد، بیارزش است[21] و خداوند فرد متلوّن (که رنگ به رنگ میشود و ثبات در یقین ندارد) از بندگانش را دوست ندارد.[22] و هر کس در خدا و رسولش شک کند کافر است.[23] امام حسن عسکری(ع) فرمود: سالمترين دلها آن است كه از شک و شبههها پاك باشد.[24]
مراتب شک:
شک (فارغ از این که در کدام از اصول ایمانی باشد) از نظر امام خمینی(ره) دارای مراتبی است:
شك جلىّ: تزلزل در عقايد ظاهری است؛ (مثل این که در وجود خدا یا نبوت شک کند).
شک خفّى: تزلزل در معارف و اسرار توحيد و تجريد و تفريد است (یعنی ناتوانی قلب در شهود باطنی این معارف)
شک أخفى: حالت تلوين و عدم تمكين در مقامات مذكوره است. (یعنی ناتوانی قلب در ثبات و دوام شهود باطنی این معارف)[25]
ناگفته نماند بحث پیرامون «شک» بسیار گسترده است و مطالبی پیرامون اسباب و عوامل ایجاد شک و آثار شک و راههای درمان شک وجود دارد که از حیطه بحث ما خارج است. هدف ما در این مبحث استناد به روایاتی است که شک را یکی از موانع شفاعت معرفی مینمایند که این روایات در ادامه ذکر میشوند:
روایات فراوانی با مضمون دو روایت بالا و حتی شبیه به متن این روایات در منابع حدیثی آمده است که ما به ذکر همین دو روایت بسنده میکنیم. پر واضح است شکی که بنا بر تعریف ائمه اطهار(ع) مساوی با کفر میباشد قطعاً برای صاحبش شفاعتی در کار نخواهد بود ضمن اینکه دو روایت اخیر نیز موید این مطلب هستند پس شک هم به عنوان یکی دیگر از موانع شفاعت محسوب میشود.
پینوشتها:
[1] خمينى، سید روحالله، چهل حديث، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، قم، چاپ بيستم، 1378، ص 399.
[2] برقى، احمدبن محمدبن خالد، المحاسن، ج 1، ص 197.
[3] نراقی ملامحمدمهدی ،علم اخلاق اسلامى (ترجمه جامع السعادات)، سيدجلال الدين مجتبوی، ج 1، ص 174.
[4] دستغیب، شهید سیدعبدالحسین، قلب سلیم، ج 1، ص 133.
[5] احتمالاتی گذرا که در ذهن میآیند و میروند و پابرجا نیستند.
[6] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج 4، ص 218.
[7] نراقى، ملا احمد، معراج السعادة، ص 111.
[8] دستغیب، شهید سیدعبدالحسین، قلب سلیم، ج 1، ص 240.
[9] سوره ابراهیم، آیه 9.
[10] سوره هود، آیه 69.
[11] همان، آیه 110.
[12] سوره غافر، آیه 34.
[13] سوره یونس، آیه 104.
[14] سوره انعام، آیه ۱۲۵.
[15] عياشى، محمد بن مسعود، تفسير العيّاشي، المطبعة العلمية، ج 1، ص 377.
[16] طباطبایی سید محمد حسین، تفسيرالميزان ، ج5، ص620 و 621.
[17] صدوق محمد بن على بن بابويه، عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 2، ص 13.
[18] آمدى، عبدالواحد بن محمد تميمى، غررالحكم و دررالكلم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم، 1366 ، ص 61.
[19] امام سجاد(ع) الصحيفة السجادية، ترجمه فيض الاسلام اصفهانى، على نقى، فقيه، ص 357.
[20] كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، ج 2، ص 588.
[21] كلينى، ج 2، ص 16.
[22] مجلسى، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 69، ص 126.
[23] كلينى، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2، ص 386.
[24] ابن شعبه، حسن بن على، تحف العقول، (ترجمه حسنزاده صادق)، ص 409.
[25] خمينى، سید روحالله، شرح حديث جنود عقل و جهل، مؤسسهى تنظيم و نشر آثار امام خمينى، ص 407.
[26] صدوق، محمد بن علی بن بابویه، إعتقادات الإمامية، ص66.
[27] مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج8 ، باب 21 الشفاعة، ص 29.
گردآوری: احمد گلستانی عراقی
انتهای پیام