به گزارش ایکنا از قزوین، اگر در برهه زمانی غدیر حاکمیت به دست معصوم بود و یک امام متصل به منابع و مخازن علم الهی در رأس امور بود اقتصاد، جامعه و سیاست بر مبنای علم خدایی و عقلانیت قدسی شکل میگرفت که این مهم باعث و بانی برکات فراوان در عرصه زیست اجتماعی انسان میگشت.
محروم نمودن صاحب غدیر از حق غدیری خود گامی بود در جهت دور نمودن بشریت از متکامل و مترقیترین برنامه زندگی اجتماعی و فردی.
حضرت امام خمینی (ره) در این باب میفرمایند: «بالاترین مصیبتی که بر اسلام وارد شد، مصیبت سلب حکومت از امیرالمؤمنین (ع) بود و عزای او از عزای کربلا بالاتر بود. مصیبت وارده بر امیرالمؤمنین و اسلام بالاتر است از آن مصیبتی که بر سیدالشهدا (ع) وارد شد. اگر گذاشته بودند که در پناه حکومت اسلامی و در پناه اسلام حکومت تشکیل بشود و مردم در پناه حکومت اسلامی باشند، اینهمه گرفتاریهایی که از برای ماها الآن هم پیش آمده، اینها هم شاید پیش نمیآمد»؛ صحیفه نور، جلد ۱، صفحه ۱۶۵_۱۶۷
این فرآیند محرومسازی امام معصوم از حق حکومت خویش باعث به وجود آمدن دو دسته عمده در اسلام شد که شامل تسنن و تشیع است. فرآیند فوقالذکر علاوه بر مسئلهسازی فلسفی_سیاسی در باب حکومت در اسلام، موجبات اختلافات عقیدتی و فکری را نیز به وجود آورد. در نهایت تمام آنچه واقع شد، تاریخ اسلام شاهد اختلاف عقاید قابلتوجهی بین این دو گروه شد.
با وجود آنکه بین این دو طیف اشتراکات فراوانی نیز وجود دارد ولیکن تفاوتهای عقیدتی عمیقی را میتوان بین این دو مشاهده نمود؛ برای مثال اصل «امامت» جز اصول مذهب تشیع محسوب میشود حال آنکه در بین جماعت اهل سنت چنین چیزی ابداً مطرح نیست.
عمق اختلافات به حدی است که وحدت عقیدتی را ناشدنی به نظر میرساند؛ یعنی آنکه نمیتوان بین چهارچوب فکری تشیع و تسنن همانندی و این همانی یافت. از این بُعد توصیه به وحدت که این روزها بسیار جدی و اساسی است، توصیهای ناشدنی به نظر میرسد؛ تفاوتهای ماهوی این دو مذهب راه را بر وحدت عقیدتی میبندد.
شهید مطهری در این باب می گویند: «ظاهراً ندای اتحاد اسلامی را اولین بار سید جمال بلند کرده. منظور از اتحاد اسلام، اتحاد مذهبی که امری غیرعملی است نبود. منظور اتحاد جبههای و سیاسی بود، یعنی تشکیل صف واحد در مقابل دشمن غارتگر». شهید مطهری، نهضتهای اسلامی در صدساله اخیر، صفحه ۲۹
باید منظور از وحدت را در نوع دیگر و بعد متفاوتی جست.
مقام معظم رهبری حضرت امام خامنهای بهعنوان تئوریسین اصلی و جانانه وحدت اسلامی در دو دهه اخیر نیز در هنگام سخن گفتن از وحدت به وحدت عقیدتی با یکدیگر التفاتی نداشته و بلکه تفاوت فکری را طبیعی و کتمان ناپذیر میدانند.
ایشان دراینباره میفرمایند: «بدیهی است دو تا مذهب در برخی از اصول، در برخی از فروع با هم اختلاف دارند؛ البته در بسیاری هم با هم اتحاد دارند؛ اما اختلاف به معنای دشمنی نیست. فتاوای فقهای شیعه در مواردی صد و هشتاد درجه با هم اختلاف دارد. فتاوای ائمهٔ اهل سنت در مواردی بسیار با همدیگر اختلاف دارد؛ اما لزومی ندارد وقتی اختلاف دارد، انسان به همدیگر بدگوئی کنند و فحش بدهند. خیلی خوب، او مذهبش این است، آن هم مذهبش این است...» دیدار روحانیون و طلاب تشیع و تسنن کردستان در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۸
با وجود این نقلقولها بهسادگی قابلفهم است که آن وحدتی که مدنظر است، وحدت سیاسی و دست گذاشتن بر روی اشتراکات به خاطر جلوگیری از نفوذ افرادی هست که با هر دو این فریقین هیچگونه اشتراکی ندارند.
طبیعی و معقول است که هر چند شیعه و سنی افکار متفاوتی دارند ولیکن با این وجود بر اشتراکات تأکید کنند و در برابر دشمن مشترک بهصورت ید واحدهای ظهور یابند، وحدت را باید در این پارادایم تعریف و معنا کرد.
همانطور که افراط و نادیده گرفتن وجود دشمن مشترک اشتباه است، تفریط و نادیده انگاشتن تفاوتهای ایدئولوژیک نیز به دور از عقل است.
بحث و صحبت علمی بین دو فرقه همیشه باید اجاقروشنی داشته باشد. نه تشیع و نه تسنن معتقد به پلورالیسم دینی نیستند! با این وجود نمیتوان حق را نادیده انگاشته و رأی به وحدت عقیدتی داد، با حفظ اولویتها و توجه به اشتراکات، ملاحظه اختلافات عقیدتی نیز لازم و اجتنابناپذیر است.
حاصل آنکه لازم به نظر میرسد که در فهم مفهوم «وحدت» تأمل بیشتری شود تا خدای ناکرده خود این مفهوم مقدس که امیرالمؤمنین علیهالسلام و حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام اولین عاملان و تئوریسینهای جهان اسلام این مفهوم بودهاند، باعث به وجود آمدن مشکلات و بیتوجهیها نشود.
یادداشت از «علی میرزایی» عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره)
انتهای پیام