اینک نوبت برانگیختگی ماست
کد خبر: 4122835
تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۳:۱۷
در امتداد بعثت نبوی

اینک نوبت برانگیختگی ماست

اینک و در امتداد بعثت نبوی و برگزیده شدن رسول اکرم(ص) به مقام پیامبری‌، نوبت رسالت ما انسان‌هاست که به تأسی از آن وجود توأم با رحمت و آن رخداد هدایت‌بخش و تحول‌آفرین، بیدار و برانگیخته شویم و بار سنگین مسئولیت انسان بودن را به دوش بکشیم.

بعثت پیامبر(ص)

بعثت نبوی، تجلی رحمت واسعه و نقطه عطف آفرینش الهی برای «برانگیخته شدن» انسان و انسانیت و تکریم کرامت انسان و مکارم اخلاق در بلندای تاریخ است. بعثت، معجزه‌ای جهان‌‌شمول برای بیداری و رهایی انسان از بند اغلال شرک و جهالت، همچنین غفلت و صغارت خویش و دست یازیدن به خودآگاهی و فطرت پاک وجودی برای ترسیم و بنیان زندگی موحدانه است و مادامی که انسان از بند جهل درونی و صغارت خویش برهد و به آگاهی، خودباوری و فطرت پاک درونی‌اش نائل شود، گویی به مقام برانگیختگی و مبعوث شدن رسیده است.

بعثت، رخدادی شگرف برای گذر از هر گونه قدرت طاغوتی و خفقان جامعه‌ای تنگ و بسته و رسیدن به جامعه‌ای مردم‌سالار، آزاد، اخلاق‌مدار و پویاست؛ جامعه‌ای که بنیان آن بر مبنای «ولقد کرمنا بنی‌آدم» باشد و از این رو‌‌، بعثت الگویی زنده و تحول‌بخش برای مصلحان تاریخ است.

پیامبر اکرم(ص)، آن آیینه تمام‌نمای حقایق هستی، رسالت و مسئولیت خویش را عالمانه، کریمانه و به منتهای اعلی به پایان رساند‌ و خاتم رسولان الهی شد‌، اما اینک و در امتداد بعثت نبوی و برگزیده شدن او به مقام پیامبری‌، نوبت رسالت ما انسان‌هاست که به تأسی از آن وجود توأم با رحمت و آن رخداد هدایت‌بخش و تحول‌آفرین، بیدار و برانگیخته شویم و بار سنگین مسئولیت انسان بودن را به دوش بکشیم، آن هم در زمانه‌ای که اخلاق و کرامت ذاتی انسان، قربانی قدرت‌طلبی‌ها‌، افزون‌طلبی‌ها و خودکامگی‌ها شده و انسان‌های آزاده و حقیقت‌طلب از حرکت حیاتی باز داشته می‌شوند و انسان بودن و انسان‌سالاری به محاق می‌رود.

تمسک به دریای بی‌کران معرفت در زمانه جاهلیت مدرن

اکنون که در پس مدرنیسم کاذب و عقلانیت ابزاری‌ مدرن، جاهلیت مدرن نیز سایه افکنده، بحران اخلاقی فراگیر و نیهیلیسم بلای جان بشریت شده و کرامت ذاتی انسان‌ها به دست قدرت‌طلبان، فرصت‌طلبان و حریصان منفعت‌طلب زایل و مخدوش می‌شود، چه راهی بهتر، روشن‌تر و نجات‌بخش‌تر از اینکه به الگو و اسوه راستین بشریت‌، به بلد راه کاروانیان در راه مانده، یعنی آن خورشید فروزان، آن ماه تابان، آن دریای بی‌کران معرفت و آن «رحمة للعالمین» تمسک بجوییم؟ مگر خدای او نگفته: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ...؛ قطعا در سیره و روش پیامبر برای شما الگوی نیکویی است»؛ آن هم پیامبری از جنس خودمان كه بر او دشوار است‏ ما در رنج بيفتيم، چراکه او به هدايت ما حريص و نسبت به سرنوشت ما دلسوز و مهربان است‌ و بی‌خود نبوده که در باب رسول بودن او‌ گفته شده: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ.»

درد و‌ رنج امروز بشر معلول به علت بوده و علت آن هم وفادار و پایبند نبودن به میراث نبوی است، چراکه اگر در الگوپذیری و عمل به سیره آن «أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»، پیشگام و مبتهج بودیم، امروز بشریت نباید در دام بحران‌های روزافزون اخلاق و هویت گرفتار و سردرگم باشد. راه الگوپذیری از این دریای رحمت و معرفت، هیچ وقت بسته نیست، بلکه هماره گشوده است و آدمیان را به سوی خود فرامی‌خواند، چنانکه شیطان نیز در تقابل با آن، فراخوانی دیگر دارد: «از جهان دو بانگ می‌آید به ضد/ تا کدامین را تو باشی مستعد/ آن یکی بانگش نشور اتقیا/ آن یکی بانگش فریب اشقیا».

باری، پس چه راهی بهتر از اینکه در این دنیای بحران‌افزا‌، به آن کشتیبان جهانیان تمسک جوییم و در امتداد بعثت او، ما نیز برانگیخته شویم، بار مسئولیت انسان بودن را که در این زمانه وانفسا از یاد برده‌ایم، به دوش بکشیم و انسانیت خود را احیا کنیم؛ چنانکه او احیاگر مردمان بود: «خیز در دم تو به صور سهمناک/ تا هزاران مرده بروید ز خاک/ چون تو‌ اسرافیل وقتی، راست‌خیز / رستخیزی ساز، پیش از رستخیز.»

بعثت، نقطه عطف آفرینش و معجزه‌ای هدایت‌بخش و تحول‌آفرین برای بیداری و نجات بشریت است که باید به آن تمسک جست. تکریم و بزرگداشت مبعث، اگر معطوف به احیای کرامت‌ انسان و مکارم اخلاق باشد، مبارک، حرکتی رو به جلو و پیامبرپسند است، اما اگر نباشد، نه پسندیده است و نه نجات‌بخش، بلکه فقط حفظ ظواهر مسلمانی است.

بهنام افشار، روزنامه‌نگار حوزه فرهنگ و اندیشه

انتهای پیام
captcha