بررسی عواقب خلط «داده و دانش» در ماهنامه مدیریت
کد خبر: 4157354
تاریخ انتشار : ۰۱ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۶
در شماره 158 منتشر شد؛

بررسی عواقب خلط «داده و دانش» در ماهنامه مدیریت

شماره ۱۵۸ ماهنامه «مدیریت ارتباطات» با پرونده‌ای درباره بررسی عواقب خلط داده و دانش در زمانه گوگل و ویکی‌پدیا منتشر شد.

بررسی عواقب خلط «داده و دانش» در ماهنامه مدیریتبه گزارش ایکنا؛ شماره ۱۵۸ ماهنامه «مدیریت ارتباطات» به مدیرمسئولی امیرعباس تقی‌پور و سردبیری علی ورامینی روی پیشخوان مطبوعات قرار گرفت. در این شماره پرونده مفصلی درباره خلط داده و دانش در زمانه گوگل و ویکی‌پدیا منتشر شده است. 

سخن ماه با عنوان «شیوه‌های نوین برای تبلیغات» به بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار فضلا، طلاب و مبلغان حوزه‌های علمیه اختصاص دارد که تبلیغ دین و اهداف دینی را مهمترین وظیفه حوزه‌ها خواندند و با اشاره به لوازم تبلیغ مؤثر و به‌روز یعنی شناخت مخاطب، شناخت آرایش حقیقی صحنه تبلیغات جهانی برای داشتن موضع تهاجمی و برخورداری از روحیه جهادی تأکید کردند: نسل جوان و جوان در مقام صاحبان و سازندگان آینده کشور، باید مرکز توجه تبلیغات خلاقانه و متکی بر شیوه‌ها و ابزار‌های نوین باشد.

امیرعباس تقی پور، مدیرمسئول ماهنامه «مدیریت ارتباطات» با عنوان «شروع خوب برای اصلاح» به خبر برگزاری آزمون استخدامی روابط عمومی دستگاه‌های دولتی در آینده نزدیک اشاره کرده و معقتد است؛ این خبر را باید به فال نیک گرفت؛ چرا که کمبود نیروی انسانی متخصص، از جدی‌ترین چالش‌هایی است که سال‌ها است وزارتخانه‌ها و سازمان‌های دولتی با آن دست به گریبان هستند. از طرفی محدودیت‌های قانونی جذب و استخدام نیرو‌های تازه نفس نیز مانعی بسیار جدی بر سر راه مدیران ارشد و تحول خواه برای رفع این چالش محسوب می‌شود.

«چه باشد آن‌چه دانش خوانندش» عنوان مطلب علی ورامینی، سردبیر ماهنامه است. وی نوشته است: «گوگل کن!»؛ سال‌هاست که در جواب هر سوالی با این پاسخ مواجه می‌شویم. پاسخی که بیراه هم نیست، چون هر چیزی را می‌توان از گوگل و این روز‌ها از نرم‌افزار‌های هوش مصنوعی پرسید و دست خالی برنگشت. در این میان پرسش اساسی آن است که آیا با داشتن این دسترسی، همه‌مان عالم بالقوه شده‌ایم؟ پاسخی که می‌توان با قطعیت به این پرسش داد این است که دسترسی بالقوه یا بالفعل به داده‌ها، به خودی‌خود به ما دانش نمی‌دهد. مگر این که مثل گذشته، که چنین دسترسی‌هایی نداشتیم، در مسیر تبدیل داده‌ها به اطلاعات، اطلاعات به شناخت و شناخت به خرد حرکت کنیم و از قاعده به راس، «هرم دانش» (Pyramid DIKW) را برسازیم. این که ما داده‌های خام یا حتی اطلاعات؛ برساخته‌ای از مجموعه داده‌ها در متن یک تفسیر را معادل شناخت یا فراتر از آن خرد بدانیم آفاتی دارد که ناگفته پیداست با آدمی چه می‌کند.

گفت‌وگوی آرمین هاشمی با کاوه بهبهانی، پژوهشگر فلسفه و مترجم با عنوان «یکی گرفتن داده با دانش از ما زامبیِ معرفتی خواهد ساخت»، ترجمه‌هایی از محسن محمودی با عناوین «اینترنت به انتشار اطلاعات کمک کرده است نه دانش» و «دانش چه هست و چه نیست؟» و نوشتاری از میلاد نوری، مدرس و پژوهشگر فلسفه و... دیگر بخش‌های پرونده ویژه را تشکیل داده است.

در توضیح این پرونده آمده است: میان داده و اطلاعات و دانش باید تمایز گذاشت. داده، فکت‌ها و آمار و ارقام و نماد‌هایی هستند که به‌تن‌هایی معنایی ندارند. قاموس‌ها و دانشنامه‌ها لبریزند از اطلاعات. دانش اما، بالاتر از این هر دو است. یکی گرفتن داده با دانش از ما زامبیِ معرفتی خواهد ساخت. زامبی معرفتی، یعنی موجودی که باور‌های صادقی دارد که نمی‌داند یا نمی‌فهمد آن باور‌ها چرا درست هستند و درکی از ارزش افزوده دانش نسبت به باور صادق خشک‌وخالی ندارد.

در ادامه این ماهنامه، غلامرضا حداد، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در «واقعیت یا برساخته رسانه سینما؟/ گونه‌شناسی برساخت «جنوب شهر» در سینمای ایران» به تصویری که سینمای ایران از جنوب شهر بازنمایی کرده و انطباق آن با واقعیت‌ها پرداخت است.

بررسی عواقب خلط «داده و دانش» در ماهنامه مدیریت

«هر که در این سرای درآمد» مطلبی از نیوشا طبیبی‌گیلانی، روزنامه‌نگار و پژوهشگر فرهنگ غذا و درباره آیین‌ها و آداب و رسوم سفره‌گستری ایرانیان است که از دیرباز شهره سیاستمداران و مورخان و سفرنامه‌نویسان بوده و در آن عزت‌داری مهمان از غذای رنگین مهم‌تر است.

وحید آگاه، استاد حقوق عمومی در سومین بخش از سلسله نوشتار‌های خود درباره حقوق هنر در ایران در یادداشتی با نام «بندبازی» از شرایط آثار موسیقایی واجراکنندگان آن در ایران گفته است. همچنین یادداشتی از بهروز غریب‌پور درباره کتابی از ناصر فکوهی، نقد اپیزود «بازخواهم گشت» نخستین بخش از فصل دوم مجموعه «آینه سیاه» و ادامه ترجمه کتاب «روابط عمومی راهبردی: رشته‌ای دائماً در حال تحول» با نام «برنامه‌ریزی راهبردی ارتباطات» از جمله مطالب خواندنی دیگری است که در این شماره به چشم می‌خورد.

موسی اکرمی، استاد پیشکسوت فلسفه علم در «هرم داده تا دانایی؛ پیوستگی یا گسستگی؟» از چگونگی پیوند میان داده، اطلاعات، شناخت و دستیابی به خرد، دانایی یا فرزانگی نوشته و خسران بزرگ ناشی از خلط این مباحث را تشریح کرده است. در بخشی از این بحث آمده است: اگر پا از چارچوب فلسفی بیرون نهیم و در چارچوب زندگی فردی و اجتماعی تأمل کنیم، هنگامی که بشر اطلاعات را به جای شناخت اشتباه می‌گیرد، چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ نخست باید توجه داشت که در این صورت، یک خطای معرفتی رخ می‌دهد؛ زیرا که همواره باید بدانیم چه روایت رایج از هرم چهاربخشی را بپذیریم و چه منتقد آن باشیم، هرگز نمی‌توان اطلاعات را همان شناخت انگاشت. با همه نقد‌هایی که به تعریف غالب شناخت در شناخت شناسی وارد شده است، هنوز، آن تعریف جایگاهی کانونی دارد. هر تعریفی را که از اطلاعات به دست داده شود، نمی‌توان شناخت تلقی کرد. پس خلط این دو، در گام نخست خطایی معرفتی است که می‌تواند به مغالطه‌هایی راه برد. در گام بعد، اگر اطلاعات را همان شناخت تلقی کنیم، بی‌آنکه بحث صدق، یعنی انطباق با عالم واقع یا انطباق مجموعه‌ای از نظریه‌ها و گزاره‌های پذیرفته شده پیشین، برایمان مطرح باشد، این اطلاعات به خودی خود نمی‌توانند به شناخت تبدیل شوند.

انتهای پیام
captcha