به گزارش خبرنگار ایکنا، سومین همایش بینالمللی تفسیر اجتماعی قرآن کریم صبح امروز 9 اسفند در دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد.
در این نشست حجتالاسلام و المسلمین کاظم قاضیزاده، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس با عنوان «زن و مناصب دینی و سیاسی» سخنرانی کرد و گفت: بحث من درباره این است مناصب سیاسی و مناصب دینی را زنان میتوانند عهدهدار شوند یا نه؛ مثلاً نمیتوانند مرجع تقلید شوند، نمیتوانند قاضی یا رئیس جمهور یا رهبر شوند. آیا به لحاظ فقهی و نظری چنین امکانی هست یا نه. قدیمها این موضوع مطرح نبود و صراحت در خلافش میشد چون در گذشته زنان نه تحصیلات داشتند و نه حضور اجتماعی قابل توجهی داشتند و گاهی به طور صریح حضور اینها را منع میکردند. حتی در سال 42 که بحث انقلاب مطرح شد، یکی از مخالفت علما این بود چرا زنان بتوانند رأی بدهند و حتی خود امام مخالفت میکردند.
وی افزود: این مسائل در گذشته بود ولی واقعیت این است در دنیای جدید زنانی هستند که مدیر و مدبرند و مورد توجه هستند؛ مثلاً حلیمه یعقوب، رئیس جمهور سنگاپور بود که در دوره ایشان سنگاپور عوض میشود. فقط ایشان نیست و الآن حتی رقابت جدی ریاست جمهوری در آمریکا میان سه زن است. اجمالاً فضا عوض شده و نیاز است انسان نگاه دوبارهای به مسئله داشته باشد. ما در مباحث حقوقی و قانونی مطالبی داریم که برخی به مناصب زنان توجه کرده و برخی دوپهلو است. مثلاً در مورد رئیس جمهور شدن زنان وقتی در خبرگان بحث بود خیلیها مخالفت کردند لذا سعی کردند برخی عناوین را مبهم بگذارند و گفتند رئیس جمهور باید از میان رجال سیاسی و مذهبی باشد.
وی تصریح کرد: به لحاظ فقهی این مسئله در باب مرجعیت مطرح شده و یکی از شروطی که فقها ذکر کردند مرد بودن است ولی دلیل مشخصی برایش نیاوردند یا دلایلی آوردند که رد شده است. مثلاً آیتالله خویی که قائل به این مسئله است میگوید دلایل روایی این مسئله باطل است. بعد خودشان میگویند مذاق شرع این مطلب را اثبات میکند. این دلیل روشنی نیست و مذاق با توجه به فضای اجتماعی تغییر میکند و فضای اجتماعی در نگاه و تلقی ما نسبت به اطلاقات روایات و آیات تأثیر میگذارد. در همین زمینه آیتالله فیاض معتقد است زن میتواند رئیس جمهور، قاضی و مرجع تقلید شود.
وی در پایان گفت: نکته اساسی که مطرح میشود، این است که برخی معتقدند از آیه قوامیت مرد بر زن استفاده میشود که قوامیت به معنای سرپرستی است و این سرپرستی نه در حوزه خانواده که در حوزه جامعه است و این سبب شده معتقد شوند زنان نمیتوانند در عرصه عمومی قوامیت داشته باشند. واقعش این است معنای قوام بین قوامیت و قیمومیت مورد تردید واقع شده و برخی مفسران از قوامیت، قیمومت را استفاده کردند. این نگاه که کسی از قوامیت، ولایت را استفاده کند درست نیست و معنای قوام، ولایت نیست تا دعوا کنیم این ولایت مربوط به خانه است یا مربوط به جامعه. قوام یعنی مسئولیت حمایت و مدیریت و سرپرستی و به معنای ولایت نیست. بر این اساس برخی صراحتاً گفتند این قوامیت اختصاص به درون خانواده دارد و به جامعه ارتباطی ندارد، بنابراین زنان برای قبول مسئولیتهای سیاسی مانعی پیدا نمیکنند.
در ادامه این نشست سهیلا جلالی، عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا(س) با موضوع «بررسی و نقد مبانی آرای فقهی احمد قابل در برخی مسائل بانوان» سخنرانی کرد و گفت: موضوع بحث من درباره یکی از شخصیتهایی است که دغدغه او این است قرآن را در زندگی امروز بیاورد و جاودانه بودن قرآن را در زندگی عملی اثبات کند. این شخص احمد قابل است که سال 91 از دنیا رفت. نوع نگاه ایشان به کلیت مباحث خصوصاً احکام بانوان ایشان را شخصیت ویژهای از نظر ما دغدغهمندان حقوق زنان میکند. چرا ایشان چنین رویکردی را انتخاب کرد؟ علتش این بود که در مقابل تحولات علمی کشورهای غربی و دیدن انحطاط کشورهای اسلامی از نظر علمی، ایشان میخواستند این موقعیت را حفظ کنند تا دوباره خوب شویم و از غربیها جلو بزنیم. اینها قائلند باید تفسیر نویی از اسلام ارائه کرد زیرا فهم نادرست از اسلام موجب این شرایط شده است که در آن فهم نادرست، عنصر عقلانیت مورد توجه قرار نگرفته است.
وی افزود: بنابراین ایشان از عقل استفاده میکنند و منظور از عقل هم عقل عرفی و تجربی است. ایشان قائلند عقل، حجت مستقل و اولیه و شرع حجت ثانویه است. ایشان میگویند در مسائل غیر عبادی رویکرد شرع در جهت مدارا با عقلانیت مردم آن زمان بوده و ما بر اساس تغییرات سیره عقلا میتوانیم فکر دوبارهای کنیم. ایشان بحثش این است حکم عقل در امور غیر عبادی لازمالاجرا است و در باب این مسائل اگر شریعت سخنی گفته بر اساس سیره عقلا عصر نزول است و الان که سیره عقلا چیز دیگری است، حکم دیگری را اقتضا میکند.
وی تصریح کرد: من درصدد هستم نشان دهم اگر ما نگاهی اجتماعی به قرآن داشته باشیم، چقدر رویکردهای شرعی ما میتواند تغییر کند. آقای قابل چه دلایلی برای اثبات مدعای خودش دارد که بیان میکند عقل بشر ملاک بیان احکام غیر عبادی است؟ یکی به آیه 110 سوره مائده اشاره میکند و بر این اساس اگر خدا تکلیفی بیان میکند مردم باید قدرت پذیرش و اجرای آن را داشته باشند. از طرف دیگر روایتی از پیامبر(ص) داریم که فرمودند پیامبران به اندازه عقل بشر سخن میگویند بنابراین اگر چیزی سوای عقل بشر باشد، مردم نمیپذیرند و افکار عمومی به شرع بدبین میشوند. قاعده ملازمه هم دلیل دیگر این مدعا است که جزء اصول فقهی ما است.
وی در ادامه گفت: یکی از مبناهای دیگر ایشان تقیه مداراتی است. تقیه مداراتی یکی از مبانی مهمی است که ایشان به عنوان یک روش سیاسی اجتماعی برای همزیستی مسالمتآمیز میان مسلمانان و غیر مسلمانان مطرح میکند. بر این اساس اگر یک حکم شرعی با آنچه دانشمندان میگویند در تضاد بود، شما باید از تقیه مداراتی استفاده کنید. این روشی است که ائمه(ع) داشتند و برخی روایات نیز آن را تأیید میکند. ائمه(ع) عملاً در مسائل مختلف تقیه مداراتی را قبول کردند و شاید به خاطر سطح درک مخاطب یکسری حقایق را نگفته باشند. مبنای دیگر ایشان بحث امضایی بودن احکام اسلام است و قائل است بسیاری از احکام، احکام امضایی است یعنی بر اساس تأیید سیره عقلای آن زمان بوده است و چون سیره عقلا تغییر دارد، جمود ما نسبت به برخی احکام درست نیست.
وی در ادامه گفت: ایشان درباره آیه 34 نساء که به برتری مردان اشاره دارد، میگوید قوام به معنای برتری نیست و معنای آیه این است که مردان خدمتگزار فعال برای زنان هستند. ایشان میگوید علاوه بر سیاق آیات قبل، دنباله آیه که بحث انفاق را مطرح میکند نیز تأییدی برای این برداشت است که آیه در پی بیان فضیلت مادی مردان است. در همین آیه اگر بحث ضرب مطرح است، توصیهای به مردان است و در کنار مراحل اولیهای است که قرآن برای رفع نشوز مطرح میکند، از باب اضطرار؛ چون امر وجوبی اسلام برای تعامل با همسران «عاشروهن بالمعروف» است. از طرفی اگر پیامبر(ص) ضرب را تحریم نکرده، چون میدانسته در عصر نزول نمیشود این کار را انجام داد. عرض من این است که توجه به تفسیر اجتماعی قرآن و حجیت عقل مستقل با این دغدغه که احکام را به جامعه امروزی بیاوریم و عملی کنیم، باعث میشود احکام متفاوتی به دست بیاوریم.
در ادامه این نشست نهلا غروی نایینی، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس با موضوع «قرآن و تعالی منزلت حقوقی زنان» سخنرانی کرد و گفت: برای اینکه بگوییم اسلام چه تأثیری برای زنان داشته باید پیشینه قبل اسلام را ببینیم که شرایط زنان چگونه بوده است. چون دین اسلام دین جهانی است و کتاب خدا آخرین کتاب آسمانی است و پیامبر هم خاتمالنبیین است لذا باید گزارشی از کل جهان در زمان ظهور اسلام در نظر بگیریم تا ببینیم شرایط خانمها پس از ظهور اسلام بهتر شده است یا نه.
وی افزود: مسئله تعدد زوجات از مسائلی است که همیشه افراد اسلام را به آن متهم میکنند و میگویند تعدد زوجات را اسلام آورده. اگر واقعاً اینطور است و اسلام مبدع تعدد زوجات است، قبل از اسلام شرایط کشورهای مختلف چطور بوده است؟ اگر سرزمینهایی که آن موقع وجود داشتند به متمدن و غیر متمدن تقسیم کنیم، در کشورهای غیر متمدن جایگاه زن همانند حیوان بوده است و زنان کاملاً باید اطاعت میکردند. در همین زمینه ویل دورانت میگوید چندهمسری پیشینه بلندی دارد و حتی میان ملتهای متمدن رواج داشته است و در میان بعضی از ملل و اقوام مثل ایرانیها، چینیها و هندیها چندهمسری رواج داشته است. در میان ادیان ابراهیمی هم مسیحیان و یهودیان همینطور بودند و زنان متعدد داشتند. در جهان مسیحیت بین قرن یازده تا هفدهم پادشاهان بسیاری همسران متعدد داشتند. خود عربها هم زنهای متعدد میگرفتند و محدودیتی رعایت نمیکردند. این وضعیت زنان در آن دوران بود. حتی در کشورهای متمدن زن چیزی بین انسان و حیوان بود و در بعضی از کشورها جنس مؤنث حق اظهار نظر و شکایت کردن نداشت.
وی در پایان گفت: وقتی به آیات قرآن کریم نگاه کنیم، میبینیم مسئله این است که خدا این مسئله را محدود کرده یعنی جوامع بشری چنین عادتی داشتند، منتهی خداوند به خاطر مسئله عدالت و شرایط اجتماعی یک محدودهای برایش تعیین کرده است. بنابراین جایگاه زن به خوبی در اسلام معرفی شده است و وقتی جبرئیل از خداوند سؤال کرد چه کسانی زیر عبا هستند، خداوند همه را با فاطمه(س) معرفی میکند و خود این مسئله محوریت زن را نشان میدهد.
گزارش از مصطفی شاکری
انتهای پیام