قزوین از دیرباز خاستگاه دانشوران حوزههای مختلف علم و هنر به ویژه فلسفه و کلام، حدیث، تفسیر، فقه، شعر و ادب، تاریخ، جغرافیا، رجال و... بوده و آوازه فضل و شایستگی عالمان و دانشمندانش در سراسر ایران کهن پیچیده است.
اینک به مناسبت ماه مبارک رمضان نگاهی گذرا به کارنامه تنی چند از قرآنپژوهان قزوینی داریم و هر روز به معرفی مختصر دانشوران پیشین و معاصر، که در قلمرو ترجمه، تفسیر یا تتبّع در مفردات و واژهشناسی، اعلام، کتابت، قرائت، بلاغت و سایر علوم و هنرهای قرآنی قلم زده و اثری آفریدهاند، خواهیم پرداخت.
بيشتر بخوانيد:
«خلیلبن غازی قزوینی» معروف و مشهور به «آخوند» و «ملاخلیلا» از دانشمندان علوم دینی، مفسران و محدثان نامدار سده یازدهم هجری است. تولد ملا خلیلا را سوم ماه رمضان سال ۱۰۰۱ هجری قمری گزارش کردهاند.
چون در آن سالها قزوين مرکز علمی کشور به شمار میآمده، ملاخلیلا محضر عالمان برجستهای را درک میکند؛ «شیخ بهایی»، «میر داماد»، «میر فندرسکی»، «ملامحمود ربانی» و «ملا حسین یزدی» را به عنوان استادان ملا خلیلای قزوینی برشمردهاند و او را همدرس و هممباحثه «خلیفه سلطان»، وزیر مقتدر صفوی، یاد کردهاند. «خلیفه سلطان» هنگامی که به وزارت میرسد ملا خلیلا را در ۲۶ سالگی به سمت متولی موقوفات آستانه حضرت عبدالعظیم منصوب و ملاخلیلا در شهر ری حوزه درسی مهم و گستردهای را راهاندازی میکند و در آنجا به تالیف و تدریس اشتغال داشته است. البته این سمت را پس از مدتی با استعفا از این مسئولیت کنارهگیری میکند و عازم عتبات و بعد حج بیتاللهالحرام میشود.
به گزارش «شیخ حر عاملی» در کنار بیتاللهالحرام مجاور میشود و حوزه درسیاش را به آنجا منتقل میکند در شهر مکه و جوار خانه خدا به تدریس و تالیف میپردازد. گزارش شیخ حر عاملی از ملا خلیلا سرشار از احترام و نکوداشت است. در «املالامل» از ملاخلیلا اینگونه یاد میکند: «مولای جلیل خلیلبن غازی قزوینی علامهای حکیم، فاضل و محققی مدقق و فقیه و محدثی ثقه و مورد اعتماد و به تمام فضائل آراسته بود و از اساتید متبحر عصر ما به شمار میرفت.»
ملاخليلا به خاطر رویکردهای خاص اصولی و فقهیاش با فقهای زمان خودش اختلاف نظر فراوانی داشته است. هرچند برخی از این فقها را به عنوان شاگردان او هم یاد کردند. ملاخلیلا در قزوین در محلهای که امروزه محله آخوند نامیده میشود و در گذشته نام «بندرخت» داشته زندگی میکرده، مدرسه بسیار بزرگ و معموری داشته که بخش بسیار کوچکی از مدرسه او امروزه باقی است که محل آرامگاه ملا خلیلا و سه فرزند او: «ملا ابوذر»، «ملا احمد» و «ملا سلمان» استو پیکر آنان در کنار پدرشان در هشتی ورودی مدرسه به خاک سپرده شده است.
از جمله مشهورترین شاگردان ملاخلیلا میتوان از «رضیالدین محمدبن حسن قزوینی» معروف به «آقارضی»، «ملا محمد رفیعای قزوینی» معروف به «واعظ قزوینی»، «محسنبن نظام»، «ملا محمدیوسف قزوینی» و برادر کهترش «محمدباقربن غازی قزوینی» و همینطور «ملا محمدکاظم طالقانی قزوینی»، «میر محمدمعصوم قزوینی» نام برد و برخی «ملا محمدباقر مجلسی» و «ملا محسن فیض کاشانی» را هم از شاگردان او به شمار آوردهاند.
برخلاف گزارش «میرزا عبدالله افندی» که ملاخلیلا را اخباری و ضد فلسفه و حکمت معرفی کرده هم از گزارش دانشمند معاصرش شیخ حر عاملی نقض دیدگاه میرزا عبدالله برمیآید و هم تالیفات او نشاندهنده این است که ملا خلیلا با کتابهایی مثل «شرحالعده فیالاصول» که دو جلد مفصل است و بر کتاب «عدهالاصول» اثر دانشمند برجسته قرن ششم «شیخ طوسی» تعلیقه نوشته و همینطور رسائل «قمیه» و «نجفیه» او که اتفاقاً به گزارش میرزا عبدالله حاوی نکات و لطایف حکمی است، برمیآید که نسبتش با فلسفه و حکمت نسبت تضاد و مباینت نیست، بهخصوص اینکه شاگرد دو فیلسوف برجسته يعنی میر داماد (میرمحمدباقر قزوینی استرآبادی) و شیخ بهایی هم بوده است.
آنچه باعث شده ملا خلیلا را اخباری بدانند اصرار او بر صحت اخبار موجود در کتاب اصول کافی است؛ او قائل به این بوده که تمام احادیث اصول کافی، لازمالاتباع است و عمل به روایات اصول کافی واجب است. این دیدگاه نمیتواند مستمسکی برای اخباری بودن او به شمار بیاید مگر اینکه بگوییم وی از علمایی است که نسبت به اخبار آل محمد در مقایسه با سایر علوم، اهمیت و اعتبار بیشتری قائل بودند ولی به نفی علوم دیگر نمیپرداختند و با علمای اخباری مثل «میرزا محمد استرآبادی» به لحاظ ساختار فکری فاصله بسیار زیادی دارند.
فقه ملا خلیلا هم یک فقه استدلالی است و ضمن اینکه تکیهاش بر اخبار و احادیث است و با شیوههای اصولی استدلال میکند و از این جهت هم به عنوان یک عالم اخباری صرف به شمار نمیآید. از لحاظ اخلاقی هم یک شخصیت بسیار وارسته است.
حکایت معروفی درباره محاجه سالیان ملا خلیلا با «ملامحسن فیض» مطرح است؛ به اين صورت كه در سالهای پایانی عمرش به اشتباه بودن نظریه خودش پی میبرد و سوار مرکب عازم کاشان میشود و نشان خانه ملامحسن فیض را میپرسد. زمانی که به منزل ملامحسن میرسد دقالباب میکند و با صدای بلند میگوید که «یا محسن قد اتاکالمسیء» (عبارتی دعایی از اذکار مستحبه پیش از نماز: ای نیکوکار بخشنده! به درستی که بنده ای گنهکار به در خانه ات آمده). ملا محسن صدای او را میشنود و میآید با کمال احترام او را به خانه دعوت میکند و ملا خلیلا میگوید که خیر، من آمدهام به تو بگویم در آن موضوعی که با من محاجه داشتی حق با تو بوده و من اشتباه میکردم و قصد برگشت میکند. در برابر اصرار ملا محسن فیض میگوید که اگر بخواهم بمانم نیت من خراب میشود و این حکایت را همه گزارشگران به حسن اخلاقش حمل کردهاند و نشانهای از فروتنی و تواضع علمی او در برابر حقیقت دانسته اند.
ملاخلیلا نه تنها مورد احترام شاهان صفوی و وزیران و امرا و بزرگان و علمای آن دوره بوده، در میام مردم هم نفوذی بسیار گسترده داشته، حامی مردم به شمار میآمده و از ظلم ماموران دولتی به آنها جلوگیری میکرده؛ این را حتی کسی مثل میرزاعبدالله افندی که مخالف ملاخلیلاست بیان میکند و کرامات متعددی را هم برای او ذکر می کند.
شاعران معاصر او هم بزرگی ملا خلیلا را مورد ستایش قرار دادند از جمله «محمدابراهیم سالک قزوینی» که خود از شاعران متصوف و عارف است ملا خلیلا را اینگونه توصیف میکند:
«قزوین که جنانصفت جمیل است
از دولت حضرت خلیل است
گر مرتبه جلیل دارد
از موهبت خلیل دارد
سلطان سریر بینیازی
آخوند خلیل ابن غازی
قزوین ز علوم بسته آئین
از فیض خلیل خلتآئین
دیریست که چون خلیل آذر
بتهای هوا شکسته یک سر»
که تفصیل آن در مثنوی «محیط کونین» سالک قزوینی قابل رجوع است.
از جمله آثار و تالیفات آخوند ملاخلیلا تفسیر بر سوره مبارکه حمد است: «تفسیر سوره فاتحه». «تفسیر و شرح مجمعالبیان» نيز از آثار اوست. این تفسیر را در سال ۱۰۵۷ هنگامی که در مکه مجاور خانه خدا بوده نگاشته و این مطلب را شیخ حر عاملی گزارش کرده: «رایته بمکه فیالحجهالاولی و کان مجاوراً بها مشغولاً بتالیف حاشیه مجمعالبیان».
یک کتاب دیگر در حوزه قرآنپژوهی هم از آخوند ملا خلیلا نام بردند به نام «حاشیه بر آیاتالاحکام مقدس اردبیلی» و کتاب مستقلی هم دارد به نام «رموزالتفاسیر الواقعه فیالکافی والروضه» که کارنامه پر و پیمان و نسبتاً مفصلی در. قلمرو قرآن پژوهی است.
ضمن اینکه دو شرح بسیار مفصل به فارسی و عربی بر اصول کافی نوشته است. یکی را «الشافی فیالشرحالکافی» نام گذاشته که به زبان عربی است و یک شرح یازده جلدی فارسی به نام «الصافی » بر اصول کافی دارد که این کتاب را هم گویا در زمانی که مجاور خانه خدا بوده تالیف کرده است.
رسائل متعددی را هم به ملاخلیلا نسبت داده اند از جمله رساله جمعه که دیدگاههای او درباره حرمت نماز جمعه در زمان غیبت امام عصر است و شامل سه رساله به فارسی و عربی است. یک «رساله نجفیه» و یک «رساله قمیه» دارد که هر دو فارسی است و از موضوعات حکمی و فلسفی در آن سخن گفته است. کتابهایی هم در حوزه ادبیات عرب و بهخصوص نحو تالیف کرده است.
سال وفات این قرآنپژوه، محدث و فقیه برجسته به تصریح همه متون سال ۱۰۸۹ قمری است که در قزوین در محله آخوند در مدرسه خودش به خاک سپرده شده و امروزه هم آرامگاهش باقی است.
يادداشت از محمدعلی حضرتی
عكس: آرامگاه ملاخليلا در قزوين
انتهای پیام