برای مادرانی که فرزندانشان ردای گمنامی پوشیده‌اند/ ننه رقیه و روزهای انتظار
کد خبر: 3790896
تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۸:۲۶

برای مادرانی که فرزندانشان ردای گمنامی پوشیده‌اند/ ننه رقیه و روزهای انتظار

گروه اجتماعی ــ می‌خواهم قصه یک اتاق را برای شما بگویم، قصه اتاقی که این روزها و بعد از شهادت شهید «زکریا شیری» به مأمنی برای خانواده به‌ویژه مادر تبدیل‌ شده و با عکس‌ها و لوازم این شهید آذین بسته‌شده است؛ این قصه تمام مادران چشم‌انتظار است.

برای مادرانی که فرزندانشان ردای گمنامی پوشیده‌اند

یکی از نمونه‌های اخلاص و بردباری در بین بانوان تاریخ اسلام بی‌شک حضرت‌ ام‌البنین(س) است که این بانو به‌عنوان مادر 4 شهید دشت کربلا به الگویی شاخص میان زنان صبور و فداکار، مادران بردبار شهدا و مفقودین تبدیل‌ شده است.
مادرانی که با صبر، فداکار و بردباری با گذشتن از جگرگوشه‌های خود، تابلویی زیبا از عشق و ارادت به مکتب تشیع و سرسپردگی به خاندان عصمت و طهارت(ع) را به نمایش گذاشته‌اند ازاین‌رو سالروز وفات حضرت ام‌البنین(س) بانوی بزرگوار در سیزدهم جمادی‌الثانی به‌عنوان روز ‌«تکریم مادران و همسران شهدا» نام‌گذاری شده است تا زمینه‌ای برای تعظیم به ایثار و فداکاری مخلصانه زنان شهیدپرور سرزمین اسلامی‌ فراهم شود.
در این راستا به یاد یکی از مصاحبه‌های خود افتادم؛ مصاحبه با یک مادر چشم‌به‌راه؛ مادری که 3 سال است چشم‌به‌راه دوخته تا شاید خبری از فرزند شهیدش برسد؛ مادر شهید مدافع حرم «زکریا شیری».
روزی که برای مصاحبه با مادر شهید راهی اقبالیه شدم روزی بارانی بود، مادر شهید ما را به یک اتاق دعوت کرد. تک اتاقی 12 متری که دورتادور آن با عکس‌ها و وسایل شخصی و یادگاری‌های شهید زینت داده شده بود. این اتاق خاص و نورانی برایم سؤال‌برانگیز بود و از مادر جویای راز داستان این اتاق شدم.
رقیه آقائی، مادر شهید در گفت‌وگو با ایکنا قزوین گفت: اینجا اتاقی است که زکریا بعد از ازدواج چند سالی همراه با همسرش زندگی مشترکش را می‌گذراند و با ما در یک ساختمان زندگی می‌کرد. نگاهی به اتاق می‌اندازد و می‌گوید: بوی فرزند شهیدم را از این اتاق استشمام می‌کنم.

برای مادرانی که فرزندانشان ردای گمنامی پوشیده‌اندشاید باورش سخت باشد اما زندگی این شهید بزرگوار در اتاقی کوچک در منزل پدری می‌گذشت و وی تا زمان شهادت در این اتاق کوچک با همسر و فرزندش زندگی می‌کرد. اتاقی که این روزها و بعد از شهادتش به مأمنی برای خانواده به‌ویژه مادر تبدیل‌ شده و با عکس‌ها و لوازم این شهید آذین بسته‌شده است.
از مادر می‌پرسم سخت نیست 3 سال بعد از شهادت فرزندتان این اتاق را با کلی عکس از شهید ببینید و تمام وسایل و تصاویر شهید جلوی چشمانتان باشد؟
می‌گوید: قبل از شهادت زکریا پنجشنبه‌ها به مزار شهدای اقبالیه می‌رفتم، آنجا مادران شهدا را می‌دیدم که بر سر مزار فرزندان شهیدشان می‌آیند، درد دل می‌کنند تا بدین شیوه غمی از دل‌هایشان باز شود، می‌دیدم برخی برای دلداری به نزد آن‌ها می‌روند و به مادران شهدا امید می‌دهند.
آهی می‌کشد و ادامه می‌دهد: ولی پیکر فرزند من از سوریه برنگشته است، پسر من مزاری ندارد که سر مزارش بروم، گریه کنم و با او درد دل کنم تا شاید آرام شوم. من سال‌هاست که منتظر یک خبر از پسرم هستم.
نگاهش به‌جای جای اتاق می‌افتد و می‌گوید: این اتاق حکم مزار فرزندم را برای من دارد، به فرزندانم گفته‌ام تا روزی که زنده‌ام به این اتاق دست نزنند چرا که خیلی از روزها دلم گرفته و داخل اتاق شده‌ام و در را بسته‌ام و شروع کرده‌ام به صحبت با زکریا. آن لحظات حس کرده‌ام که الآن سر مزار پسرم هستم و صحبت کردن با زکریا من را آرام کرده است.

برای مادرانی که فرزندانشان ردای گمنامی پوشیده‌اندمادر اشک‌هایش را پاک می‌کند و ادامه می‌دهد: من زکریا را به حضرت زینب(س) سپرده بودم و مطمئنم جای پسرم خوب است و او سعادتمند شده است. پیکر پسرم برنگشت و من دوست داشتم پیکرش هم باشد تا سر مزارش بروم اما تاکنون خبری از پیکر پسرم نیست. وقتی برای او سنگ مزاری نمادین در گلزار شهدا گذاشتیم با اینکه بی‌سواد بودم در کنار مزارش شعری را به زبان ترکی و به‌صورت فی‌البداهه سرودم و با گریه خواندم؛ شعری که در آن به حضرت زینب(س) و مصیبت‌های آن حضرت اشاره شده بود و پسرم را به‌رسم هدیه تقدیم اهل‌بیت (ع) کردم.

برای آرامش دل‌های مادران چشم‌انتظار دعا کنیم
کاش بدانیم مزارهای گمشده بسیار است که شاید نمونه شاخص آن مزار مادر خوبی‌ها حضرت فاطمه زهرا(س) است.
کاش بدانیم چه قدر به قبر مخفی و پنهان شهدایی چون زکریا که همسایه همیشگی بانوی آب و آیینه هستند بدهکاریم. بیایید برای آرامش دل‌های مادران چشم‌انتظار دعا کنیم.
کاش این شهدا بازگردند...
کاش...
از دامن زن مرد به معراج می‌رود
بر دامن مادر شهیدان صلوات

با شهید زکریا آشنا شویم
شهید «زکریا شیری» در نخستین روز آذر سال ۶۵ دیده به این دنیا گشود و بعد از ۲۹ سال در راه دفاع از حریم امامت و ولایت و انقلاب و حرم اهل‌بیت(ع) در مقابل تجاوز تروریست‌های تکفیری به سوریه اعزام شد و در چندین عملیات‌ شرکت داشت تا اینکه در چهارم آذرماه سال ۹۴ در منطقه العیس استان حلب در سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به آسمان پر گشود.
شهید زکریا یک دختر ۳ساله داشت و چشم‌انتظار تولد پسرش. وی از پاسداران تیپ ۸۲ سپاه صاحب‌الامر(عج) استان قزوین بود با این حال از مدت‌ها پیش برای پیوستن به جمع مدافعان حرم لحظه‌شماری می‌کرد تا اینکه سرانجام به خیل مدافعان حرم حضرت زینب‌(س) پیوست و نامش به‌عنوان پنجمین شهید مدافع حرم استان قزوین ثبت شد.
تلاش‌ها برای بازگرداندن پیکر مطهر این شهید بزرگوار از محل شهادت و میدان نبرد به پشت جبهه و منطقه‌ی خودی، حاصلی نداشت و پیکر مطهر شهید زکریا شیری تاکنون به میهن عزیزمان بازنگشته است.

گزارش از رقیه ملاحسنی

انتهای پیام

captcha