حَکم امهز، تحلیلگر لبنانی و کارشناس ارشد مسائل ایران و غرب آسیا، در بخش نخست گفتوگوی خود با ایکنا، طرح آمریکایی ـ صهیونیستی معامله قرن را مغایر با تمامی قوانین و معاهدات بینالمللی برای حل مسئله فلسطین دانست و تصریح کرد: این طرح را فقط آمریکا و برخی کشورهای مرتجع عربی تأیید کردهاند.
وی در ادامه به بیان نکاتی درباره خلع سلاح مقاومت و مهمترین پیامدها و موانع اجرای معامله قرن پرداخت که مشروح این پرسش و پاسخ از نظر میگذرد.
طرح آمریکایی معامله قرن مقبولیت بینالمللی ندارد
منطقه غرب آسیا در گذشته با توافقنامه «سایکس پیکو» تقسیم شد. این توافقنامه میان انگلیسیها و فرانسویها ایجاد شد و هیچ ارتباطی با آمریکاییها نداشت. پس از توافقنامه سایکس پیکو و توسعه حضور آمریکاییها در منطقه، آنها تلاش کردند که تقسیمات دیگری را بر اساس رویکردها و منافع خود در منطقه ایجاد کنند؛ مانند تقسیم ایران، سودان، فلسطین، سوریه و عراق. آمریکاییها میخواهند منطقه را در راستای لغو معاهده سایکس پیکو و مفاهیمی که فرانسویها و انگلیسیها وضع کردند، تجزیه کنند.
زمانی که از نقشههای آمریکایی برای تقسیم منطقه و یا همین معامله قرن صحبت میکنیم در حقیقت از طرحهایی سخن میگوییم که تحقق آن احتمالی است. مانند طرح تجزیه سوریه. مستکبران تلاش کردند این طرح اجرا شود اما شکست خوردند.
اکنون نیز معامله ترامپ طرحی است که تحقق آن دور از انتظار است؛ به این دلیل که اولاً قدرت محور مقاومت بهویژه در فلسطین و لبنان بسیار بیشتر از هر زمان دیگری است. این محور توانست جنگ داخلی در سوریه را شکست دهد؛ نبردی که در آن آمریکا با تمام تجهیزات نظامی و فناوریهای اطلاعاتی خود به پشتوانه دلارهای نفتی سعودی و دیگر کشورهای عربی وارد شد. ترکیه و اردن نیز از نظر لجستیک و با باز گذاشتن مرزها برای ورود تکفیریها که از قویترین پیکارجویان بهشمار میرفتند، از آن حمایت کردند اما تمام این امکانات مالی، اطلاعاتی، لجستیکی و تجهیزات پیشرفته نظامی نتوانست سوریه را چندپاره کند و محور مقاومت این جنگ را به شکست کشاند.
همین اتفاق در عراق و یمن افتاد و آنها نتوانستند دستاوردی در این مناطق داشته باشند و در آینده نیز نخواهند توانست چنین طرحهایی را در سوریه، عراق، لبنان و یمن اجرا کنند.
اما درباره فلسطین باید بگویم رژیم غاصب اسرائیل اکنون بر فلسطین سیطره دارد و محور مقاومت به دنبال پایان دادن به این اشغالگری است اگر به این مرحله برسیم و محور مقاومت به حضور اسرائیل در فلسطین پایان دهد، نه معامله قرن و نه هیچ معاهده بینالمللی دیگری نمیتواند، مفید باشد. واقعیت این است که رژیم صهیونیستی با معامله قرن و بدون معامله قرن بر کناره باختری و فلسطین حکمرانی دارد و آن را اشغال کرده است. تنها کارکرد معامله قرن برای این اشغالگران آن است که آمریکا در جایگاه یک قدرت جهانی این رژیم را به رسمیت بشناسد اما اگر صهیونیسم نابود شود آیا آنها میتوانند کاری کنند؟ قطعاً نخواهند توانست.
اکنون دو جریان با شتاب زیاد در صحنه نزاع است؛ یکی محور مقاومت که در راستای پایان دادن به اشغالگری اسرائیل در منطقه تلاش میکند و دیگری معامله قرن، که قطعاً و به دلایل مختلف، پیروز این میدان محور مقاومت خواهد بود.
محور مقاومت امروز از قدرت زیادی برخوردار است، همینطور گروههای فلسطینی مانند حماس و جهاد و دیگر گروهها از قدرت نظامی، اطلاعاتی و امنیتی زیادی برخوردارند. آنها توانستهاند معادلات نظامی اسرائیل را بر هم بزنند. لذا اگر رژیم صهیونیستی بخواهد وارد غزه شود باید میلیونها حصار را از سر راه خود بردارد و این چیزی است که بارها در غزه اتفاق افتاده و اسرائیلیها فریاد زدند که میخواهند حملاتی را که خود آغازگر آن بودهاند، متوقف کنند. اسرائیل تلاش میکند با قانع ساختن محمود عباس و تشکیلات خودگردان، مقاومت را خلع سلاح کند.
از مهمترین موانع اجرای معامله قرن موضع حکومت و مردم فلسطین است. چنانکه اکنون میبینیم گاه در طول یک روز، سه عملیات علیه رژیم اسرائیل در کرانه باختری انجام میشود.
همانطور که میدانید کرانه باختری به سه قسمت تقسیم میشود: اول، مناطقی که براساس توافقنامه اوسلو(نخستین موافقتنامه رودرروی رژیم اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین(ساف) بود که در سال ۱۹۹۳ به امضای دو طرف رسید) در اختیار حکومت خودگردان فلسطین است و 18 درصد از کرانه را دربرمیگیرد. دوم، مناطقی که قوای مشترک فلسطینی ـ اسرائیلی بر آن سیطره دارند که بیست و یک درصد از کرانه را تشکیل میدهد و سوم، حدود هفتاد درصد کرانه بوده که به شهرکهای اسرائیلی اختصاص یافته است. این تقسیمبندی بر اساس توافقنامه اوسلو انجام شده است اما فلسطینیها توانستهاند در این مناطق عملیات کنند؛ لذا موضع فلسطینی یکی از موانع اجرای این معامله است.
دوم حمایت و ایستادن محور مقاومت در کنار فلسطینیهاست و سوم تنشهای بینالمللی میان آمریکا، روسیه و چین بوده که این خود به نفع فلسطین است و نکته دیگر این که این معامله مخالف توافقنامههای بینالمللی است؛ لذا انگلستان، اروپا و حتی مجامع بینالمللی معامله قرن را رد و مواضعی مخالف رژیم اسرائیل اتخاذ کردند از جمله محکوم کردن ساخت شهرکها و یا منع ورود کالا از شهرکهای اسرائیلی به کشورهای اروپایی. اینها واقعاً مؤثر است. این مواضع به علاوه موضع مقاومت و موضع ملل آزاده موانعی جدی بر سر راه این معامله بهشمار میرود.
در این میان مقاومت نظامی از جایگاه ویژهای برخوردار است. طبعاً مقاومت جنبههای مختلفی دارد از جمله سیاسی، فرهنگی، اجتماعی اما نقش اساسی از آنِ مقاومت نظامی است. اگر محور مقاومت بتواند دستاوردی در این زمینه پیدا کند و هدف اصلی او یعنی پایان دادن به اشغالگری اسرائیل محقق شود، این دستاورد بزرگی است.
نمیخواهم در موضع هیچ یک از کشورها تشکیک ایجاد کنم. اما آن چیزی که اعلام میشود باید در عمل نیز اجرا شود. کویت اگر میخواهد موضعگیری کند، باید اقدام عملی داشته باشد. اتحادیه عرب نزدیک به هفتاد سال است که بیانیههای مختلفی را صادر کرده؛ این بیانیهها و محکوم کردنها چه دستاوردی برای فلسطین به همراه داشته است؟ هیچ. این موضعگیریها خوب است و باعث برانگیختن افکار عمومی میشود اما باید در عمل نیز اجرا شود. پارلمان کویت باید موضع صریح و آشکار خود را در مخالفت با معامله قرن و عدم اجرای آن و حمایت از مسئله فلسطین و قدس به شکل عملی بیان کند نه اقدامات صوری و شعاری. موضعگیری ظاهری خوب است اما باید به مرحله عمل برسد. درست مانند سیاست جمهوری اسلامی ایران که معامله قرن را محکوم و در عمل نیز از گروههای مقاومت فلسطین حمایت میکند.
ترکیه خواستار ایجاد دو دولت فلسطین و اسرائیل است و موضعگیری آنها نیز بر همین مبناست. گروهی از مردم فلسطین نیز این مسئله را میپذیرند و گروهی خواستار فلسطین تاریخی هستند. موضع مالزی نیز همین گونه است اما تمام این موضعگیریها زمانی اثربخش است که به مرحله عمل برسد. اگر ما از الان تا روز قیامت اعلام کنیم مخالف معامله قرن هستیم و در عمل کاری انجام ندهیم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
در مورد لبنان باید بگویم قانون اساسی لبنان اسکان پناهندگان فلسطینی در این کشور را رد میکند و همه لبنانیها در نپذیرفتن این اسکان اجماع دارند. از آنجایی که لبنان بدهیهای زیادی دارد و در بحران بهسر میبرد برخی گروهها تلاش میکنند این اسکان را با پرداخت بدهیهای لبنان معامله کنند اما اکثریت قریب به اتفاق مخالف این مسئله هستند. جریان آزاد ملی به ریاست «جبران باسیل»، میشل عون، حزب کتائب، حزبالله، جنبش امل و بسیاری از گروهها و احزاب ملی اسکان آوارگان فلسطینی در لبنان را رد میکنند.
موضعگیری اردن ضعیف است به این دلیل که اقتصاد اردن نابسامان است. عربستان سعودی هم، اردن را تحت فشار قرار داده. زمانی که ترامپ، رئیسجمهور آمریکا قدس را به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخت، نشست سازمان همکاریهای اسلامی در ترکیه برگزار شد. عربستان از اردن خواست در این نشست شرکت نکند اما اردن حضور یافت. عربستان در مقابل مستقیماً اقتصاد اردن را هدف قرار داد و موجب تحریک مردم برای برپایی تظاهرات در این کشور شد. پادشاه اردن ناگزیر شد برای بهبود بخشیدن اقتصاد اردن روابط خود با پادشاه عربستان را از سر بگیرد. عربستان تا حدودی بر اقتصاد اردن تسلط دارد و میتواند با این مستمسک بر موضعگیریهای این کشور تأثیرگذار باشد.
مصر هم موافق معامله قرن است، زیرا این کشور نیز با همان مشکلاتی که در اردن وجود دارد؛ از جمله بحران اقتصادی، مواجه است. اما موضع سوریه مشخص است. آنها مخالف اسکان آوارگان هستند. آنچه در سوریه گذشت نتیجه موضع قهرمانانه این کشور و مقاومت در برابر همه طرحهای آمریکایی، اسرائیلی و صهیونیستی در منطقه بوده است.
در انتها میخواهم با اطمینان بگویم معامله قرن اجرا نخواهد شد و آمریکا و اسرائیل بهای زیادی بابت آن خواهند پرداخت. من یقین دارم بهزودی بحرانهای منطقه پایان خواهد یافت. به خواست خداوند رژیم نامشروع اسرائیل نابود و قدس آزاد خواهد شد و هیچ یک از این طرحها از جمله معامله قرن و یا تشکیل دو دولت فلسطین و اسرائیل محقق نخواهد شد.
وضعیت امروز بیانگر آن است که در سه سال آینده دستاوردهای بزرگی حاصل خواهد شد، دلیل این مدعی، دستاوردها و چهبسا معجزاتی است که محور مقاومت در سالهای اخیر در جنگهای داخلی سوریه، عراق، یمن و لبنان به دست آورده است. دلیل دوم موضع مردمی محور مقاومت و همچنین فرماندهان این محور است و دلیل سوم جمعیت میلیونی است که در تشییع پیکر دو شهید عزیز و گرانقدر مقاومت، سردار سپهبد قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و همراهان آنان حاضر شدند.
بیداری ملتهای آزادیخواه، امت اسلامی و بصیرت محور مقاومت در برابر آنچه در منطقه اتفاق میافتد، ضعف بیسابقه آمریکا و صهیونیسم و تغییراتی که در منطقه رخ داده است، از جمله تغییر نقشه سیاسی، عدم همراهی اروپاییها با آمریکا مانند قبل، جنگهای داخلی سیاسی و اقتصادی میان ایالات متحده با روسیه و چین به عنوان دولتهای بزرگ یا حتی اختلاف میان اروپا و آمریکا در ارتباط با مسائل مختلف همه اینها از این مسئله خبر میدهند که تا سه سال آینده تغییرات بزرگی در منطقه ایجاد خواهد شد و به نظرم سال 2023 رژیم اسرائیل وجود خارجی نخواهد داشت.
انتهای پیام