به گزارش ایکنا؛ عناوین مقالات بیست و ششمین شماره فصلنامه «تحقیقات کلامی» عبارتند از: «سیر تطور مفهوم «اصول دین» در میان فِرق شیعی زیدیه و اسماعیلیه»، ««حدوث» در مصادر امامیه؛ معناشناسیِ مبتنی بر کاربرد و ادله»، «کیفیت و کمیّت علمِ امام در روایات»، ««کلام نفسی» از دیدگاه ابنکُلّاب؛ نقد و بررسی»، «بررسی و نقد روش اتان کلبرگ در بهرهگیری از منابع امامی در مطالعات شیعیِ امامی»، «ایده «نفی صفات از ذات» یا «نیابت » در آثار عالمان نامیِ امامیه»، «تبیین و تقریر استدلال آیه «لَو کانَ فیهِمَا آلِهَةٌ إلّا الله لَفَسَدتا» بر توحید در خالقیت».
سیر تطور مفهوم «اصول دین»
در چکیده مقاله «سیر تطور مفهوم «اصول دین» در میان فِرق شیعی زیدیه و اسماعیلیه» میخوانیم: «امروزه مبحث «اصول دین» یکی از مهمترین مباحث کلام اسلامی را تشکیل میدهد. پرسشی که در این باب وجود دارد، آن است که آیا مفهوم «اصول دین» از ابتدا به همین صورت وجود داشته یا در دوره خاصی پدیدار شده و تاریخ خاصی را طی کرده است؟ برای پاسخ به این پرسش، باید تاریخ تطور اصول دین، مورد مطالعه قرار گیرد. اندیشههای کلامی شیعه زیدی و اسماعیلی از اندیشههای متقدم کلام شیعی به حساب میآیند. به همین دلیل در مقاله حاضر، سیر تطور مفهوم اصول دین در کلام شیعه زیدی و اسماعیلی مورد بررسی قرار میگیرد تا علاوه بر آنکه ریشههای شکلگیری این مفهوم در سنت شیعی روشن شود، مبانی تاریخی تطور این مفهوم در کلام شیعه امامیه نیز پیریزی گردد. آن دسته از آثار زیدیه که به مفهوم اصول دین پرداختهاند، معمولاً شش مورد را برای این اصول نام میبرند: توحید، عدل، نبوت، امامت، منزلت بین المنزلتین، وعد و وعید. شیعیانِ اسماعیلی هفت مورد را به عنوان اصول دین خود شمردهاند که عبارتند از: ولایت، طهارت، نماز، زکات، روزه، حج و جهاد. در میان این هفت مورد، مواردی مانند نماز و زکات و حج و جهاد وجود دارد که توسط دیگر فرقهها ـ مانند شیعه اثنیعشری ـ به عنوان فروع دین شناخته میشود. البته هر یک از این موارد، تاریخ تطور خاص خود را طی کرده است.»
کیفیت و کمیّت علمِ امام
در طلیعه مقاله «کیفیت و کمیّت علمِ امام در روایات» آمده است: «درباره کمیّت و کیفیت علم امام، نظریات متفاوتی مطرح است. سه موضع «بیکرانگی»، «کرانمندی» و «سکوت» درباره کمیّت علم امام، و دو دیدگاه «حضوری بودن» و «ارادی بودن» درباره کیفیت آن وجود دارد. این پژوهش ـ با روش توصیفی ـ تحلیلی ـ ، آراء علامه طباطبائی و آیتالله صالحی را درباره علمِ امام بررسی کرده است. نتیجه آنکه، از دیدگاه علامه، امام دارای علم غیب بیکرانه احاطیِ نامحدود و از دیدگاه صالحی، امام دارای علم غیب کرانمند ارادیِ محدود است. در نقد دو دیدگاه باید گفت: تضعیف سندی یا غلوآمیز دانستن متنِ روایاتِ دالّ بر بیکرانگی و نیز احاطی دانستنِ علم امام به ریزترین مسائل پذیرفتنی نیست، بلکه از آنجا که علم امام، لطف خدا و امام، هادی مردم است، هر جا امر هدایتی اقتضا کند، کرانه علمِ او به اذن الهی قبض و بسط پیدا میکند. بنابراین، به کار بردن تعابیر «محدود» یا «نامحدود» درباره آن دقیق نیست، زیرا علم امام به سان مخزن نیست، بلکه یک جریان است و جریان، قابلیت تحدید ندارد.»
تقریر استدلال آیه «لَو کانَ فیهِمَا آلِهَةٌ إلّا الله لَفَسَدتا»
در چکیده مقاله «تبیین و تقریر استدلال آیه «لَو کانَ فیهِمَا آلِهَةٌ إلّا الله لَفَسَدتا» بر توحید در خالقیت» آمده است: «بنا بر روایت مشهور متأخران، دیدگاه اغلب اندیشمندان امامیه در باب اوصاف ذاتی خداوند، قول به «عینیت صفات با ذات» یا «اتحاد وجودی و اختلاف مفهومی» است. این نگاه گرچه در خطّ کلامی علامه حلّی و با ملاحظاتی وجودشناسانه در تفکر صدرایی مشهود است، اما تأمل در آثار دست اول پیشینیان، از غلبه ایده «نفی صفات از ذات» یا «نیابت» در میان گروههای مختلف تفکر شیعی حکایت دارد. به نظر میرسد این دو تعبیر، متضمن ایده واحدی است و تمایز آنها صرفاً به حسب مقام ثبوت و اثبات است. معمولاً این نگاه، بهخصوص با تعبیر «نیابت»، به برخی متفکران معتزلی نسبت داده میشود؛ اما در میان امامیه، محدثان بزرگی همچون کلینی و صدوق و به دنبال آنان متکلمانی نظیر فاضل مقداد، مجلسی و شبّر، در ترویج این باور کوشیدهاند. در این راستا، بهترین تقریر موجز از نظریه «نفی صفات»، در گوهر مراد مشاهده میشود، چه رافع اشکال خلوّ ذات احدی از کمالات است.»
انتهای پیام