قزوین از دیرباز خاستگاه دانشوران حوزههای مختلف علم و هنر به ویژه فلسفه و کلام، حدیث، تفسیر، فقه، شعر و ادب، تاریخ، جغرافیا، رجال و... بوده و آوازه فضل و شایستگی عالمان و دانشمندانش در سراسر ایران کهن پیچیده است.
اینک به مناسبت ماه مبارک رمضان نگاهی گذرا به کارنامه تنی چند از قرآنپژوهان قزوینی داریم و هر روز به معرفی مختصر دانشوران پیشین و معاصر، که در قلمرو ترجمه، تفسیر یا تتبّع در مفردات و واژهشناسی، اعلام، کتابت، قرائت، بلاغت و سایر علوم و هنرهای قرآنی قلم زده و اثری آفریدهاند، خواهیم پرداخت.
بیشتر بخوانید:
میتوانیم هنر خوشنویسی را همانند فن قرائت زیبای قرآن کریم، همزاد کتاب آسمانی مسلمانان به شمار بیاوریم، بهویژه پس از فتوحات مسلمین درسرزمینهای مختلف مخصوصاً ایران، شاهد شکلگیری «هنر» خوشنویسی با محوریت قرآن کریم هستیم. با ابداعات و نوآوریهایی که هنرمندان ایرانی در این مسیر به وجود آوردند، خوشنویسی به عنوان یک هنر برجسته و متعالی مطرح شد و با حمایتهایی که خاندان ایرانی برمکیان در دستگاه خلافت عباسی به خرج دادند منجر به بروز و ظهور بزرگانی مثل «ابن مقله فارسی» شد که بعدها وزارت نیز یافت و شش قلم از انواع خطوط «ثلث»، «ریحان»، «محقق»، «توقیع»، «رقاع» و «نسخ» که اصطلاحاً به آنها اقلام سته هم گفتهاند را سامان بخشید.
نقطه اوج کتابت هنری قرآن «یاقوت» است و نقش ایرانیان در این فرآیند انکارناشدنی است، حتی با اطمینان میتوانیم بگوییم شش تن از شاگردان بیواسطه یاقوت که همگی ایرانی بودند، «احمد سهروردی»، «یوسف مشهدی»، «سید حیدر»، «نصرالله طبیب»، «ارغون کاملی» و «مبارک شاه تبریزی» توانستند آثاری همتراز یاقوت و گاه برتر و فراتر از او هم به وجود بیاورند.
ایران در زمانی بسیار کوتاه توانست مرکز آفرینشهای هنری خوشنویسی در پیوند با قرآن کریم باشد و استادانی مثل «پیر یحیی جمالی»، «عبدالله صیرفی»، «جعفر بایسنقری»، «شمس بایسنقری» و خوشنویسان نامدار و تراز اولی به این میدان پا نهادند که محصول کار آنها نوآوریهای مدام، آفرینشهای جدید و تثبیت هنر خوشنویسی در تمدن ایرانی و اسلامی است.
بهویژه عبور خوشنویسی از محدوده کتابت کتاب گذشت و هنر کتیبهنویسی و پیوندی که با معماری ایجاد کرد، گامی بسیار مهم و بلند در مسیر تثبیت هنر خوشنویسی به عنوان یک هنر و آمیزش سازگارانه آن با هنرهای دیگر بود که ما آن را محدود به هنر معماری تلقی نمیکنیم؛ در ظروف و اشیاء فراوان حتی اشیاء کاربردی رد پای حضور هنر خوشنویسی را میبینیم.
خوشنویسان خطه قزوین هم سهم بسزا و عمدهای در روند گسترش و اوجگیری هنر خوشنویسی در ایران دارند. یکی از خاندانهای هنری در قلمرو خوشنویسی خاندان دیلمیان قزوین است که همگی به دیانت و هنر آراسته بودند. برجستهترین هنرمند این خاندان، «مالک دیلمی» است که در انواع خطوط متعارف در آن روزگار بیگمان استاد و سرآمد بوده است.
پدر مالک دیلمی، استاد شهره «امیر دیلمی» است که در خطوط نسخ و ثلث که بیشتر به کار کتابت در کتیبهها و مرقعات قرآنی میآمد، صاحب شهرت و آوازه بلندی بود. شهره امیر دیلمی از کاتبان مخصوص «شاه طهماسب» هم به شمار میآمد که بسیار مورد علاقه او بوده و از جانب شاه طهماسب مقرری ماهیانه دریافت میکرده، ولی متاسفانه از آثار قرآنی شهره امیر چیزی در دست نیست و تنها تذکرهنویسان و مورخان به استادی او در خطوط ثلث و نسخ پرداختهاند که شناختهشدهترین و متعارفترین قلمها برای کتابت قرآن کریم است چه در شکل کتاب و چه به صورت کتیبههای بناهای فاخر دارای ارزش معماری و چه مرقعاتی که ساختنشان در آن روزگار متداول بوده، استفاده میشده است.
مالک دیلمی در چنین خاندانی به سال ۹۲۴ در «دیلمَه کوچه» قزوین به دنیا میآید. میدانیم که این دیلمه کوچه نام یکی از محلات قزوین است که مردم اهل دیلم که کوهستان و کوهپایههای شمال قزوین است، در آنجا زندگی میکردند. خاندان مالک تقریباً از قرن پنجم به قزوین مهاجرت کرده بودند و یک خاندان معتبر به شمار میآمدند که «حمدالله مستوفی» هم در «تاریخ گزیده» به این خاندان اشاره دارد.
مالک ابتدا آموزش خوشنویسی را در محضر پدر با آموختن ثلث و نسخ آغاز میکند و مرحوم استاد «دکتر بیانی» مهارت وی را در کتابت ثلث و نسخ ستوده، تصریح میکند بهویژه در نسخ، کسی خط مالک دیلمی را از خط یاقوت تشخیص نمیداده است و میدانیم که این قلم مناسبترین قلم برای کتابت کلامالله مجید است.
هنر مالک منحصر به خوشنویسی نبوده، بلکه در علوم زمان خودش از جمله شعر و ادب، موسیقی، ریاضیات، معما و دانشهای عقلی مثل فلسفه و کلام آشنایی تام و تمام داشته و یکی از مدرسان صاحبنام علوم عقلی به شمار میآمده است.
«قاضی احمد» در «احسنالتواریخ» تصریح میکند که: «من از مالک دیلمی کتاب شرح شمسیه را فرا گرفتم» و دیگران هم اشاره کردهاند که او متونی مثل «شرح تجرید قوشچی» را تدریس کرده است.
در حوزه خوشنویسی بهویژه قلم نستعلیق، مالک دیلمی شاگرد دو استاد برجسته است: «رستمعلی مشهدی» و «حافظ باباجان عودی» که شیوه «سلطانعلی» را انتقال میدادند. این دو نفر در سالهای ۹۴۰ به قزوین آمدند و مالک دیلمی از محضر آنها این هنر را به کمال آموخته، ضمن اینکه شاگردی «میرمعزالدین محمد کاشانی» را هم داشته و برخی معتقدند که مالک او را سرآمد خوشنویسان روزگار خودش تلقی میکرده است.
مالک، مشق نظری هم از شیوه «میرعلی هروی» داشته و به یک اعتبار، همه استادان تراز اول خوشنویسی در زمان خودش را به صورت مستقیم یا غیرمستقیم درک کرده و در همه خطوط سرآمد بوده است.
از جمله خطوط قرآنی که مالک دیلمی کتابت کرده بر سردر بناها و کاخهای عمارتهای دولتخانه صفوی قزوین و باغ سعادتآباد بوده است؛ ضمن اینکه این موضوع را همه اتفاق دارند که در سال ۹۶۵ شاه طهماسب که قبلاً موافقت کرده بود مالک دیلمی به همراه «ابراهیم میرزا» از قزوین به مشهد مسافرت کنند و در کتابخانه آستان قدس به آموزش خوشنویسی و همینطور کتابت آثار مشغول شود، دوباره مالک را به قزوین فرا میخواند و وظیفه کتابت بناهای دولتخانه صفوی و باغ سعادتآباد را به او میسپرد.
آیهٔ ۴۶ سوره مبارکهٔ حجر از قرآن: «ادخلوها بسلام آمنین» را به گفته نویسنده «قواعد خطوط» در طاق و رواق بناهای متعددی از دولتخانه و باغ سعادتآباد قزوین به خط مالک دیلمی دیدهاند و یک اثر مذهبی دیگر هم از او باقی است که مناجات منظوم امیرالمؤمنین است که بسیار قدرتمندانه نوشته شده است.
نویسنده «مجمعالخواص» تأکید دارد «مولانا مالک دیلمی بینهایت مسلمان، خلیق و مهربان بود، اقسام خط و بهخصوص نستعلیق را خوب مینوشت و استاد خوشنویس زمان خود بود» و از فضل و طبع شعرش هم سخن به میان آورده است. شاگردان فراوانی پرورش داده که شاید برجستهترین و نامدارترین آنها «محمدحسین تبریزی»، «شاه محمد مشهدی»، «قطبالدین یزدی» و عده زیادی از خوشنویسان هستند که میدانیم «محمدحسین تبریزی»، استاد «میرعماد قزوینی»، در شهر قزوین سکونت داشته و در همین جا از دنیا رفته و در آستانه امامزاده حسین (ع) به خاک سپرده شده است.
بنا بر این آن نقل قولی که برخی معتقدند میرعماد جزء شاگردان مالک دیلمی است، این شاگردی را به واسطه «محمدحسین تبریزی» باید به حساب آورد و هیچ ارتباط مستقیم آموزشی بین میرعماد و مالک وجود نداشته است. متاسفانه مالک دیلمی در اوج پختگی در ۴۵ سالگی ”زودمرگ” شده به سال ۹۶۹ در قزوین وفات کرده و شاعران فراوانی هم برای سالمرگ او مادهتاریخ سرودند که یکی از آنها سروده قاضی احمد قمی است که شهرت فراوان دارد:
«صد حیف از جهان رفت مالک، یگانه عصر
خطاط بود و شاعر، درویش بود و سالک
یاقوت عصر خود بود روزی که از جهان رفت
تاریخ فوت او شد: «یاقوت عصر، مالک»؛ که سال ۹۶۹ هجری است».
فرزند و برادر همسر مالک نیز شاعر و خوشنویس بودهاند.
بد نیست در اینجا به یکی دیگر از خوشنویسان قزوینی همروزگار مالک دیلمی که در حوزه کتابت کلامالله مجید نقشآفرین است اشارهای داشته باشم: «محمدحسین قزوینی» که در خط ثلث و نسخ و تعلیق جزء استادان زمان خودش به شمار میآید و قرآنی را در سال ۹۸۲ هجری به پایان رسانده که این قرآن در ترکیه است. این خوشنویس در سال ۹۸۶ چشم از جهان فرو بسته است. در تذکره خط و خطاطان «میرزا حبیب» اشاره شده که: «محمدحسین بن حسن قزوینی در ثلث و نسخ و تعلیق ماهر بود. در سال ۹۸۶ قمری وفات یافت، در تربت بیرام پاشا یک نسخه مصحف شریف به خط او موجود است.»
يادداشت از محمدعلی حضرتی
انتهای پیام