قرآن نگاری که به دستور شاه عباس کشته شد
کد خبر: 3900094
تاریخ انتشار : ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۴:۵۲
قرآنیان قزوین/ 25

قرآن نگاری که به دستور شاه عباس کشته شد

«میرعماد حسنی سیفی قزوینی» بزرگ‌ترین استاد نستعلیق در تاریخ هنر به شمار می‌آید که زیبایی‌های عروس خط ایرانی را به نقطه اوج رساند. میرعماد به دلیل قطعاتی که با تعریض و کنایه برای شاه می‌نویسد، با اتهام سنگین سیاسی آن روزگار تحت فشار قرار می‌گیرد و بعد هم شاه عباس دستور قتل او را ابلاغ می‌کند.

قرآن نگاری که به دستور شاه عباس کشته شد

قزوین از دیرباز خاستگاه دانشوران حوزه‌های مختلف علم و هنر به‌ ویژه فلسفه و کلام، حدیث، تفسیر، فقه، شعر و ادب، تاریخ، جغرافیا، رجال و... بوده و آوازه فضل و شایستگی عالمان و دانشمندانش در سراسر ایران کهن پیچیده است.

اینک به مناسبت ماه مبارک رمضان نگاهی گذرا به کارنامه تنی چند از قرآن‌پژوهان قزوینی داریم و هر روز به معرفی مختصر دانشوران پیشین و معاصر، که در قلمرو ترجمه، تفسیر یا تتبّع در مفردات و واژه‌شناسی، اعلام، کتابت، قرائت، بلاغت و سایر علوم و هنرهای قرآنی قلم زده و اثری آفریده‌اند، خواهیم پرداخت.


بیشتر بخوانید:


خاندان علمی سادات سیفی حسنی قزوین

«سادات سیفی حسنی قزوین» یکی از خاندان‌های معتبر علمی و هنری در کشور به شمار می‌آید. اعلا جد این خاندان «قاضی سیف‌الدین حسنی قزوینی» از دانشمندان و بزرگان دوران سلطنت «سلطان محمد الجایتو» است و فرزندان او تا دوره صفوی عهده‌دار سمت قضاوت در سرزمین قزوین بوده اند. در بین این خاندان یک خانواده هنرمند نیز برخاسته اند که درخشان‌ترین چهره این خانواده، بزرگ‌ترین استاد نستعلیق در تاریخ هنر ما به شمار می‌آید که زیبایی‌های عروس خط ایرانی را به نقطه اوج رسانده است.

«میرعماد حسنی سیفی قزوینی» که جد او «میر حسنعلی قزوینی» هم از خوش‌نویسان برجسته روزگار خودش به شمار می‌آمده به گفته اصح اقوال در سال ۹۵۸ در قزوین به دنیا آمد. (البته سال ۹۶۱ و ۹۶۳ را هم برای زادروز او نقل کرده‌اند.) بعد از اینکه علوم متداول مقدماتی را در زادگاه خودش فراگرفت به خوش‌نویسی متمایل شد . در آن روزگار دو خوش‌نویس بسیار برجسته کشور، اهل قزوین بودند و در زادگاه میرعماد به کتابت و آموزش می پرداختند:

«عیسای رنگ کار قزوینی » مشهور به «رنگه‌نویس» و استاد «مالک دیلمی» که هر دو از خوش‌نویسان بزرگ روزگار خودشان بودند. گفته شده که میرعماد در محضر این دو استاد برجسته خوش‌نویسی آموخته، البته قرائنی هم هست که این احتمال را مطرح می‌کند که ممکن است این استادی به صورت مستقیم نبوده باشد و میرعماد از آثار این دو استاد بزرگ به‌ویژه مالک دیلمی که کتیبه‌های فراوانی در بناهای قزوین دوره طهماسبی نگاشته مشق نظری کرده و به صورت غیرمستقیم از او بهره برده باشد.

اساتید میرعماد

ولی بی‌گمان شاگردی برجسته‌ترین شاگرد مالک دیلمی را به صورت حضوری انجام داده و او کسی نیست جز «ملا محمدحسین تبریزی» که از خوش‌نویسان برجسته دوره صفوی که در سال ۹۸۵ در قزوین وفات یافته و به خاک سپرده شده است . میرعماد سه سال نزد وی زانوی تلمذ به زمین زده و خوش‌نویسی را از او آموخته و به مرتبه استادی رسیده است.

پس از آن میرعماد در زادگاهش زیسته و قطعات متعددی را کتابت کرده و دو نسخه از گلستان و بوستان سعدی را هم در همین ایام نگاشته است؛ وی تقریباً در سال ۱۰۰۲ یا ۱۰۰۳ قمری به قصد سفر حج از مسیر عراق و شام امروزی عازم بیت‌الله‌الحرام می‌شود و در این مسیر با هنرمندان و خوش‌نویسان سرزمین‌هایی که سفر می‌کرده هم دیدار داشته و بنا بر آثاری که از او باقی مانده در شهرهایی مثل بغداد، حلب و دمشق هم قطعاتی را خوش‌نویسی و در رقمی که در پایین این آثار نگاشته محل کتابت را قید کرده است.

میرعماد بعد از بازگشت از سفر حج به دستگاه «فرهادخان قهرمان‌لو» نزدیک می‌شود و تقریباً نزدیک دو سال و نیم در خدمت فرهاد خان بوده و همراه با او در مناطق تحت ولایت او از جمله مازندران و استرآباد، بسطام، سمنان، دامغان، خوزستان و خرم‌آباد، هرات و خراسان در سفر بوده; در همه دوران همراهی با فرهادخان که مکاتبات او را به خط و انشای خودش می‌نوشته، چه بسا مسئولیت اداره کتابخانه او را نیز بر عهده داشته است.

در همین سال‌هاست که دوره جدید جنگهای ایران و ازبک اتفاق می‌افتد و علی‌رغم پیروزی شاه عباس در این جنگ‌ها و فتح خراسان و آزادسازی هرات به وسیله سپاه ایران، به خاطر شکست اولیه‌ای که فرهادخان از ازبک‌ها متحمل شده بوده، شاه عباس به او بدگمان می‌شود و دستور قتلش را صادر می‌کند و میرعماد هم با احتیاط از دستگاه سلطنت دور می شود.

«قاضی احمد قمی» به سال ۱۰۰۷ گزارشی درباره میرعماد داده و تصریح کرده: «از سادات سیفی دارالسلطنه قزوین‌اند، از خوش‌نویسان مقرر گردیده، جلی و خفی را خوب می‌نویسد، خطش در ربع مسکون دویده و خود نیز تا حجاز رفته، بعد از معاودت از آنجا چند سال در سلک کاتبان کتابخانه مرحومی فرهادخان قهرمان‌لو انتظام یافته و در خطه سمنان به سر می‌برد، بعد از قتل خان مشارالیه در دارالسلطنه قزوین که وطن مالوف و مسکن مشعوف ایشان است به کتابت و قطعه‌نویسی اشتغال دارند و از خدمت و ملازمت سلطان محترز است.» این کناره‌گیری ممکن است جنبه‌های سیاسی داشته باشد. به‌هرحال میرعماد چند سال پس از انتقال پایتخت، به اصفهان سفر می‌کند. با شاه عباس یک مکاتبه بسیار معروف دارد و آنجا شاه عباس قدرت قلم او را هم در انشا و هم در خوش‌نویسی می‌پسندد و به دربار دعوتش می‌کند و به اتفاق خانواده ساکن اصفهان می‌شود. البته در همین سال‌ها به زادگاهش هم برمی‌گشته، قطعاتی از او برای سال‌های ۱۰۱۴ و ۱۰۱۶ در قزوین در دست است. در اصفهان هنرش تثبیت می‌شود و مورد اقبال همه قرار می‌گیرد، اما شاه عباس به دلیل زبان تند میرعماد خیلی متمایل به میدان دادن به او نبوده است.

یکی از ویژگی‌های میرعماد آزادگی و وارستگی‌اش است که همانند حافظ: «سرش به دنیی و عقبی فرونمی‌آید»، مصداقی از این آزادگی بوده و در عین حال به خاطر هنر والایش محسود حسودان و بدخواهان هم قرار گرفته و همین موضوع باعث دلگیری شاه عباس از میرعماد و آزردگی میرعماد از شاه عباس شده است.

اتهام سیاسی به میرعماد

این دوره دوره‌ای است که به صورت غیرمستقیم میرعماد برای شاه قطعاتی را همراه با تعریض و کنایه می‌نویسد و منجر به این می‌شود که نخست او را با اتهام سنگین سیاسی آن روزگار یعنی «سنی بودن» تحت فشار قرار می‌دهند و بعد هم شاه عباس در سال ۱۰۲۴ دستور قتل وی را به یکی از دوستانش «مقصودبیک مسگر» ابلاغ می‌کند که پیکر میرعماد را در شبی قطعه‌قطعه می‌کنند. فردای آن روز به همت شاگردش «میرزا ابوتراب اصفهانی» و دوستداران هنر، جسدش را جمع می‌کنند و در محله «طوقچی اصفهان» به خاک می‌سپارند.

از میرعماد قطعات متعددی از قرآن‌نگاری باقی است. چند کتابت بسیار نفیس وبی‌نظیر از سوره حمد دارد و آیات و مناجات‌های فراوانی را هم به صورت سیاه‌مشق، مرصع‌نویسی و چلیپا کتابت کرده و از جمله آن‌ها «قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق»، «رب انزلنی منزلاً مبارکاً فانت خیرالمنزلین» و «سبحانک ذی‌العز...» باقی است. دو کتابت جداگانه هم از مناجات منظومه امیرالمؤمنین دارد که مرقع بسیار نفیسی را ترتیب داده است.

اینکه گفتیم یک خانواده خدمات قرآن‌نگارانه انجام دادند، میرعماد و فرزندانش و خواهرزادگانش، دخترش گوهرشاد خانم، پسرش میرابراهیم و خواهرزادگانش «عبدالرشید دیلمی قزوینی» که نزدیک‌ترین قلم به میرعماد را دارد، «عبدالرزاق قزوینی»، «میریحیای قزوینی» و حتی دامادش «میر محمدعلی» همسر گوهرشاد خانم، خوش‌نویسانی هستند که از آن‌ها هم قطعات بسیار ارزنده‌ای از کتابت آیات قرآن مجید به‌ویژه سوره حمد در دست است که در موزه‌های بزرگ و مطرح ایران و جهان نگهداری می‌شود.

سیاه مشق سبحان ذی الملک و الملکوت- میرعماد حسنی قزوینی
سوره مبارکه حمد- میرعماد حسنی قزوینی
چلیپای نادعلی- میرعماد حسنی قزوینی
سوره مبارکه حمد- میرعماد حسنی قزوینی
سوره مبارکه حمد- میرعماد حسنی قزوینی

یادداشت از محمدعلی حضرتی

انتهای پیام
captcha