به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، یکی از ابعاد نیازهای بشری در زندگی دنیوی نیاز معیشتی و اقتصادی است. در مکتب اسلام به این نیاز و قوانین ارضای آن در صراط مستقیم توجه شده است.
اصولا یکی از ارتباطات بشر در کنار ارتباط با خدا، خود و دیگران ارتباط با طبیعت و کسب منفعت از آن است. خداوند در آیه 61 سوره هود میفرماید: «وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا ۚ قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَيْرُهُ ۖ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ ۚ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ، او شما را از زمین پدید آورد و خواست که آبادش کنید.»
بنابراین بر هر مومن و عارفی است که در آبادی زمین و کسب روزی حلال بکوشد و با تنظیم امور اقتصادی جامعه به سلامت آن کمک نماید و دنیا را مزرعه آخرت قرار دهد.
در این یادداشت به اختصار چند مورد از الگوهای اقتصادی در مکتب علوی بیان خواهد شد.
از اصول سیره امیرالمومنین(ع) که الگوی محبان ایشان است، کار و تلاش در کسب روزی و تنظیم امور اقتصادی جامعه است. امام صادق(ع) میفرماید: «اگر مرد در سختی و عسرت باشد و تلاش کند تا روزی خود و اهل و عیال خود را تامین کند و دست به مشاغل حرام نزند مانند مجاهد راه خدا پاداش دارد. و نیز امیرالمومنین(ع) فرمودند: «در آمدن شما اول صبح برای جهاد در راه خدا از درآمدن کسی که برای تامین معاش خانواده خود تلاش میکند بالاتر نیست.»
تلاش در راه معیشت همانند جهاد در راه خدا شمرده شده است که این بیانگر اهمیت و ارزش کسب حلال و فعالیت اقتصادی سالم است. از طرفی خدا در آیه 9 سوره منافقون میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ ۚ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ، ای کسانی که ایمان آوردهاید، مبادا اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل کنند و هر کس چنین کند پس آن ها همان زیانکارانند.»
زمانی که انسان به سبک زندگی حضرت علی(ع) توجه مینماید، کار و تلاش برای کسب روزی حلال هویدا میشود. ایشان هیچ گاه از فعالیت اقتصادی و کار کنارهگیری ننمود. اما موسی کاظم(ع) فرمودند: «رسول خدا(ص) و علی(ع) و پدران بزرگوارم کسانی بودند که با دستهای خود کار میکردند و کار و کارگری سیره انبیاء، اوصیاء و صالحان بوده است.»
نخلستانهای مدینه و کوفه همواره شاهد تلاش و کار حضرت علی(ع) بود به گونهای که امام صادق(ع) میفرماید: «جدم امیرالمومنین(ع) با دستمزد خود هزار بنده مملوک خرید و آزاد کرد.»
بنابراین مومن واقعی و سالک کوی حق هیچگاه از فعالیت اقتصادی و تامین معاش خود و خانواده و اعضای جامعه کوتاهی نمیکند و فعالیت و تلاش اقتصادی را جهاد در راه خدا و عبادت میداند.
اگر در الگوی سیئه با افراط و تفریط یا از فقر و تنگی معیشت به نیکی یاد میشود و یا فقط تلاش اقتصادی و دنیوی مطرح میشود، در سبک زندگی علوی از فقر مذمت شده و تلاش اقتصادی در کنار دیگر عبادات مورد توجه واقع شده است. امیرالمومنین(ع) در حکمت 319 نهجالبلاغه در خصوص مذمت فقر اقتصادی میفرماید: «ای پسرم من از فقر نسبت به تو میترسم، از فقر به خدا پناه ببر، زیرا فقر برای دین ضرر دارد، عقل را مضطرب میسازد و انسان را به مغضوب شدن میکشاند.
بنابراین بر هر مسلمان، مومن و عارفی لازم است که از فقر جلوگیری کند و در کسب درآمد حلال و بهرهبرداری از نعمتهای الهی کوشا باشد .در مکتب عرفانی حضرت علی(ع) تنها آن دنیایی مذمت شده که هدف قرار گیرد وگرنه اصل دنیا مذمت نشده و تلاش در آن مورد تاکید قرار گرفته است.
خداوند در آیه 77 سوره قصص می فرماید: «وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ ۖ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَايُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ، در آنچه که خداوند به تو داده است، سرای آخرت را طلب کن و نصیب خود را از دنیا فراموش نکن.»
حضرت علی(ع) می فرماید: «هنگامی که موجودات باهم ازدواج کردند، تنبلی و ناتوانی باهم عقد زوجیت بستند، پس فرزندی از آنان متولد شد به نام فقر.»
یکی از دستورات دین مبین اسلام برای برقرای اقتصاد سالم و پیریزی عدالت اجتماعی، انفاق است. توجه به فقیران ومستمندان جامعه و کمک به آنها سبک زندگی حضرت علی(ع) و سایر اولیاء و انبیاء الهی بوده و همواره به این امر سفارش شده است.
پرداخت زکات، خمس و انفاق به نیازمندان خود عبادتی والاست و حتی موجبات قبولی دیگر عبادات را نیز فراهم میکند. خداوند در آیات متعددی از قرآن کریم به پرداخت زکات تاکید کرده است.
امیرالمومنین(ع) در خصوص زکات میفرماید: «خداوند نماز کسی را که از زکات دادن امتناع کرده است نمیپذیرد». همچنین حضرت در خطبه 190 نهجالبلاغه میفرماید: «به درستی که خداوند نماز و زکات را برای تقرب مسلمانان به خود قرار داده است.»
مومنی که به دنبال تقرب به حضرت حق تعالی است، از زکات و نماز باید مدد گیرد و با این اصل اقتصادی و کمک به نیازمندان موجبات سیر و سلوک خود را فراهم آورد.
آنقدر مسائل اقتصادی جامعه و کمک به نیازمندان اهمیت دارد و عبادت بزرگی است که امام عارفان در نماز به نیازمند انگشتر خود را تقدیم میکند و حضرت حق تعالی در این باره میفرماید: «جز این نیست که ولی شما خدا و رسول او و مومنانی که نماز میخوانند و همچنان که در رکوعند انفاق میکنند.»
این آیه شریفه که در مورد حضرت علی(ع) نازل شده است و اهمیت انفاق را به عارفان و نمازگزاران میرساند و پیوند اقتصاد و عبادت را به کمک و همیاری مشخص مینماید.
سبک زندگی امیرالمومنین(ع) کمک یه یتیمان و فقیران بود، لذا خداوند در آیه 274 سوره بقره در شان حضرت میفرماید: «الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُون، آنان که اموال خویش را در شب و روز در پنهان و آشکار انفاق میکنند اجرشان با پروردگارشان است، نه بیمناک و نه غمگین میشوند.»
همچنین زمانی که حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) با وجود روزهدار بودن افطاری خود را به نیازمندان بخشیدند، خداوند آیه 8 سوره انسان را که میفرماید: «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا، غذای خود را با اینکه به آن علاقه دارند به مسکین، یتیم و اسیر میدهند»، را نازل فرمود.
بنابراین الگوی سبک زندگی اقتصادی حضرت علی(ع) که باید سرمشق پیروان وعارفان حقیقی قرار گیرد، انفاق و کمک به مسکینان و یتیمان و اسیران و... است.
بیتالمال مسلمین و اموال عمومی که در اقتصاد و سلامت و عدالت اجتماعی نقش بسزایی دارد، در نظرگاه مولا علی(ع) جایگاه خاصی دارد. ایشان در نامه 5 نهجالبلاغه به یکی از استانداران خود مینویسد: «وَ إِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَ لَكِنَّهُ فِي عُنُقِكَ أَمَانَةٌ وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَكَ؛ لَيْسَ لَكَ أَنْ تَفْتَاتَ فِي رَعِيَّةٍ وَ لَا تُخَاطِرَ إِلَّا بِوَثِيقَةٍ؛ وَ فِي يَدَيْكَ مَالٌ مِنْ مَالِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ أَنْتَ مِنْ خُزَّانِهِ حَتَّى تُسَلِّمَهُ إِلَيَّ؛ وَ لَعَلِّي أَلَّا أَكُونَ شَرَّ وُلَاتِكَ لَكَ؛ وَالسَّلَام.»
«حوزه فرمانرواييت طعمه تو نيست، بلكه امانتى است بر گردن تو و از تو خواستهاند كه فرمانبردار كسى باشى كه فراتر از توست. تو را نرسد كه خود هر چه خواهى رعيت را فرمان دهى. يا خود را درگير كارى بزرگ كنى، مگر آنكه، دستورى به تو رسيده باشد. در دستان تو مالى است از اموال خداوند، عزوجل، و تو خزانهدار هستى تا آن را به من تسليم كنى. اميد است كه من براى تو بدترين واليان نباشم و السلام.»
اهمیت بیتالمال در نزد امام علی(ع) آن قدر زیاد است که آن را امانت الهی میداند و خود بعد از رسیدن به حکومت در خطبه15 نهجالبلاغه درباره زمینها و اموالی که در دورانهای قبل از بیتالمال به ناحق به افرادی واگذار شده بود فرمودند: «وَاللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِكَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ. فَإنَّ فِي الْعَدْلِ سَعَةً وَ مَنْ ضَاقَ عَلَيْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَيْهِ أَضْيَقُ.»
به خدا سوگند، بيتالمال تاراج شده را هر كجا كه بيابم به صاحبان اصلى آن بازمىگردانم، گرچه با آن ازدواج كرده، يا كنيزانى خريده باشند، زيرا در عدالت گشايش براى عموم است و آنكس كه عدالت بر او گران آيد، تحمل ستم براى او سختتر است.
حضرت عدالت در بیتالمال را سبب آسایش جامعه میداند و از کارگزاران حکومتی میخواهد که در امور اقتصادی، بیتالمال را مورد توجه قرار دهند و در مورد مجرمان به شدت برخورد مینماید. به عنوان نمونه به یکی از استانداران مینویسد: «وَ إِنِّي أُقْسِمُ بِاللَّهِ قَسَماً صَادِقاً لَئِنْ بَلَغَنِي أَنَّكَ خُنْتَ مِنْ فَيْءِ الْمُسْلِمِينَ شَيْئاً صَغِيراً أَوْ كَبِيراً، لَأَشُدَّنَّ عَلَيْكَ شَدَّةً تَدَعُكَ قَلِيلَ الْوَفْرِ، ثَقِيلَ الظَّهْرِ، ضَئِيلَ الْأَمْرِ؛ وَ السَّلَام.» «به خدا سوگند مىخورم، سوگندى راست كه اگر به من خبر رسد كه در غنايم مسلمانان به اندك يا بسيار خيانت كردهاى، چنان بر تو سخت گيرم كه كم مايه مانى و بار هزينه عيال بر دوشت سنگينى كند و حقير و خوار شوى. و السلام.»
«وَ اللَّهِ لَقَدْ رَأَيْتُ عَقِيلًا وَ قَدْ أَمْلَقَ، حَتَّى اسْتَمَاحَنِي مِنْ بُرِّكُمْ صَاعاً وَ رَأَيْتُ صِبْيَانَهُ شُعْثَ الشُّعُورِ، غُبْرَ الْأَلْوَانِ مِنْ فَقْرِهِمْ، كَأَنَّمَا سُوِّدَتْ وُجُوهُهُمْ بِالْعِظْلِمِ وَ عَاوَدَنِي مُؤَكِّداً وَ كَرَّرَ عَلَيَّ الْقَوْلَ مُرَدِّداً، فَأَصْغَيْتُ إِلَيْهِ سَمْعِي، فَظَنَّ أَنِّي أَبِيعُهُ دِينِي وَ أَتَّبِعُ قِيَادَهُ مُفَارِقاً طَرِيقَتِي. فَأَحْمَيْتُ لَهُ حَدِيدَةً ثُمَّ أَدْنَيْتُهَا مِنْ جِسْمِهِ لِيَعْتَبِرَ بِهَا، فَضَجَّ ضَجِيجَ ذِي دَنَفٍ مِنْ أَلَمِهَا وَ كَادَ أَنْ يَحْتَرِقَ مِنْ مِيسَمِهَا؛ فَقُلْتُ لَهُ ثَكِلَتْكَ الثَّوَاكِلُ يَا عَقِيلُ، أَ تَئِنُّ مِنْ حَدِيدَةٍ أَحْمَاهَا إِنْسَانُهَا لِلَعِبِهِ، وَ تَجُرُّنِي إِلَى نَارٍ سَجَرَهَا جَبَّارُهَا لِغَضَبِهِ، أَتَئِنُّ مِنَ الْأَذَى وَ لَاأَئِنُّ مِنْ لَظَى؟»
«وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِكَ طَارِقٌ طَرَقَنَا بِمَلْفُوفَةٍ فِي وِعَائِهَا وَ مَعْجُونَةٍ شَنِئْتُهَا، كَأَنَّمَا عُجِنَتْ بِرِيقِ حَيَّةٍ أَوْ قَيْئِهَا. فَقُلْتُ أَصِلَةٌ أَمْ زَكَاةٌ أَمْ صَدَقَةٌ؟ فَذَلِكَ مُحَرَّمٌ عَلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ. فَقَالَ لَا ذَا وَ لَا ذَاكَ، وَ لَكِنَّهَا هَدِيَّةٌ؛ فَقُلْتُ هَبِلَتْكَ الْهَبُولُ، أَعَنْ دِينِ اللَّهِ أَتَيْتَنِي لِتَخْدَعَنِي، أَمُخْتَبِطٌ أَنْتَ، أَمْ ذُو جِنَّةٍ، أَمْ تَهْجُرُ؟ وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِيتُ الْأَقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِيَ اللَّهَ فِي نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِيرَةٍ، مَا فَعَلْتُهُ. وَ إِنَّ دُنْيَاكُمْ عِنْدِي لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِي فَمِ جَرَادَةٍ تَقْضَمُهَا. مَا لِعَلِيٍّ وَ لِنَعِيمٍ يَفْنَى وَ لَذَّةٍ لَا تَبْقَى. نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ سُبَاتِ الْعَقْلِ وَ قُبْحِ الزَّلَلِ وَ بِهِ نَسْتَعِين.
«به خدا سوگند عقيل را در نهايت بينوايى ديدم، از من خواست تا يك صاع از گندم شما مردم را به او ببخشم، در حالى كه، فرزندانش را از شدت فقر آشفته موى و گردآلود با چهرهاى نيلين مىديدم. چند بار نزد من آمد و خواهش خود مكرر كرد و من، همچنان، به او گوش مىدادم و او پنداشت كه دينم را به او مىفروشم و شيوه خويش وامىگذارم و از پى هواى او مىروم. پس پاره آهنى را در آتش گداختم و تا مگر عبرت گيرد، به تنش نزديك كردم. عقيل همانند بيمارى ناله سر داد و بيم آن بود كه از حرارتش بسوزد.»
گفتم: «اى عقيل نوحه گران در عزايت بگريند، آيا از حرارت آهنى كه انسانى به بازيچه گداخته است مىنالى و مرا از آتشى كه خداوند جبار به خشم خود افروخته بيمى نباشد؟ تو از اين درد مىنالى و من از حرارت آتش ننالم؟ و شگفتتر از اين، آن مردى است كه شب هنگام با ظرفى سربسته نزد من آمد و در آن معجونى بود كه همواره از آن بيزار بودهام، گويى به زهر مارش عجين كرده بودند.»
گفتم: «اين هديه است يا زكات يا صدقه؟ اگر زكات يا صدقه است بر ما خاندان پيامبر حرام است». گفت: «نه اين است و نه آن، هديهاى است». گفتم: «مادرت در عزايت بگريد، آيا از راه دين خدا به فريب من آمدهاى آيا در خردت نقصانى پديد آمده يا ديوانه شدهاى يا سفيه گشتهاى يا هذيان مىگويى؟ به خدا سوگند، اگر همه هفت اقليم عالم را و هر چه در زير آسمان است به من دهند تا نافرمانى خدا كنم، آن قدر كه پوست جوى را از مورچهاى بربايم، نپذيرم و اين دنياى شما براى من از برگى، كه ملخى مىخايد، حقيرتر است.»
«على را با نعمتى كه روى در زوال دارد و لذتى كه پايدار نمىماند چه كار؟ از اين كه خردم به خواب بيخبرى رود يا به زشتى لغزشى مبتلا گردم، به خدا پناه مىبرم و از او يارى مىجويم.»
این است برخورد مولای عارفان با بیتالمال مسلمین و الگویی برای تمامی مومنان عاشق حضرت که در فعالیت ومسئولیت به حفاظت از اموال جامعه اسلامی همت گمارند و گرفتار رشوه نشوند.
بنابراین با بررسی چند نکته از سبک زندگی اقتصادی امیرالمومنین(ع) به این نتیجه میرسیم که مومن حقیقی در کنار کار و تلاش حلال به مبارزه با فقر پرداخته و با انفاق و کمک به نیازمندان و حفاظت از بیتالمال مسلمین به وظایف خود عمل میکند.
منبع:
سبک زندگی علوی به قلم محسن نصری