وقتی تار و پود زندگی با تلاش تنیده می‌شود
کد خبر: 3938599
تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۷

وقتی تار و پود زندگی با تلاش تنیده می‌شود

وقتی قصه زندگی‌اش را تعریف می‌کند سخت‌کوش بودنش متعجبم می‌کند، با وجود اینکه سن‌ چندانی ندارد، اما کوله‌باری از تجربه است. به راهی که می‌رود اعتقاد راسخ دارد، راهی که با تولید و اشتغال همراه است.

وقتی تار و پود زندگی با تلاش تنیده می‌شود

به گزارش ایکنا از قزوین، در بیوگرافی پیام‌رسانش نوشته «موفق خواهم شد، نه فوراً ولی حتماً»؛ خستگی و شکست برایش معنا ندارد، خروس‌خوان صبح از خواب بیدار می‌شود و تا پاسی از شب از پای نمی‌نشیند. خودش می‌گوید یکی از دوستانش گفته چرا این اندازه تلاش می‌کند ولی دیری نمی‌گذرد که دوستش را با خود همراه می‌کند.

مریم مرادی، این بانوی ۲۶ ساله در یکی از روستاهای شهرستان تاکستان زندگی می‌کند و طبق گفته‌هایش از کودکی رویای کارآفرینی در سر داشته و شب‌ها این رویا را در سر پرورش داده است. به دوران مدرسه که می‌رسد صنایع دستی تولید می‌کند و با همکاری معلمانش موفق به فروش آن‌ها می‌شود.

از شروع کردن و یاد گرفتن هراسی نداشته و دل را به دریا زده است. تعریف می‌کند که با خانمی آشنا شده و از او دعوت کرده که به او و دیگر زنان روستایی خیاطی بیاموزد، با همان سن کم این مربی را به روستا می‌آورد تا زنان روستا دوخت و دوز یاد بگیرند. در حال حاضر هم هراسی از دوختن ندارد و برخلاف دیگر هم ولایتی‌هایش که از پارچه گران‌قیمت می‌ترسند، هر نوع سفارشی را قبول می‌کند.

در ابتدای ازدواجش در کنار خواهر همسر فرش‌بافی را می‌آموزد و بعد از تولد دختر دومش تلاش می‌کند وارد عرصه فرش‌بافی شود. یک خانه روستایی را ماهانه ۱۰۰ هزار تومان اجاره می‌کند، بچه‌های مدرسه و خانم‌ها را جمع می‌کند تا به آن‌ها بافندگی بیاموزد. می‌گوید در این چند ساله تلاش کرده مهارتش را در این حوزه افزایش دهد.

جمع‌آوری کارگاه به خاطر کرونا

میان سخنانش اشاره می‌کند که به خاطر کرونا مجبور به جمع کردن کارگاهش شده است، اما دست از کار نکشیده و این هفته ۹ تخته فرش را برای بافت بین بافندگانی که به آن‌ها آموزش داده توزیع کرده است. لابه‌لای صحبت‌هایش از بی‌وفایی مسئولان و نبود بیمه زنان بافنده کلایه دارد.

از فضای مجازی برای آموزش و توضیح هم استفاده کرده است و با تشکیل گروه در یکی از پیام‌رسان‌ها نکاتی را به بافندگانش آموزش می‌دهد.

از خانه‌داری و کارهای روزمره‌اش تعریف می‌کند اینکه صبح وقتی از خواب بیدار می‌شود یک ردیف فرش می‌بافد، با همسرش صبحانه می‌خورد و او را راهی می‌کند، دوباره مشغول بافتن می‌شود، سپس فرزندانش را از خواب بیدار کرده و صبحانه آن‌ها را هم می‌دهد و به امورات خانه می‌رسد. بعد از رسیدن به کارهای بافندگان هم ناهار فرزندانش را می‌دهد و دوباره مشغول بافتن می‌شود. از ساعات پایانی شب هم برای چله‌کشی بافندگان استفاده می‎کند تا صبح به آن‌ها تحویل دهد. در کنار تمام این کارها شب‌ها و اوایل صبح اگر سفارش داشته باشد خیاطی هم می‌کند.

موفقیت در کنار همسر

وقتی همسرش به خانه بازمی‌گردد کارش را تعطیل و پذیرایی می‌کند. بارها میان سخنانش از همراهی و حمایت همسرش می‌گوید و از او تشکر می‌کند. می‌گوید فرهنگ روستا با شهر متفاوت است و کارهایی که در روستا انجام داده نوعی ساختارشکنی است، اما کارش را با رعایت تمام حریم‌ها انجام داده و همسرش نیز از او حمایت کرده است؛ به گفته خودش او موفقیت‌های کنونی را مدیون همراهی همسرش است.

می‌گوید که دختر بزرگش مدرسه می‌رود و کلاس دوم است. این مادر در آموزش به فرزندش هم خلاقیت به خرج داده و با نصب یک بنر روی دیوار منزل و یک ماژیک در تعطیلات کرونایی درس و مشق دخترش را فراموش نکرده است. می‌خندد و می‌گوید دختر بزرگش حتی گاهی در کنارش می‌نشیند و فرش می‌بافد.

مریم که در یک اتاق کوچک زندگی می‌کند هیچ چیز را غیرممکن نمی‌داند و بارها تأکید می‌کند همه چیز با تلاش ممکن خواهد بود. با خوشحالی می‌گوید که اگر جواز کسب و کارش را بگیرد همسرش برایش یک مغازه تهیه خواهد کرد تا در آن کارگاه قالی‌بافی و خیاطی راه اندازد و بانوانی که علاقه‌مند به کار هستند دستشان در جیب خودشان باشد.

وقتی از پرتلاش بودنش می‌پرسم می‌گوید که تعادل را بین کار و خانه‌داری دارد و هیچ یک باعث نشده وظیفه‌ای که برعهده دارد را ناقص انجام دهد.

از خسته‌کننده بودن کارها می‌گوید، اما در ادامه به سخت‌کوش بودن دختران و زنان روستایی اشاره می‌کند و می‌گوید اگر سفارش فرش نباشد بیکار نمی‌نشیند و در فصل محصول مشغول کشاورزی و بعد از آن تهیه رب و شیره خانگی می‌شود. البته به منصف بودن هم تأکید دارد و می‌گوید باید قدرت خرید مصرف‌کننده را هم لحاظ کنیم.

در فصل زمستان‌ به‌دلیل نبود کار کشاورزی مشغله کمتری دارد. باز هم گریزی به فرش می‌زند و از آرزوهایش می‌گوید؛ اینکه اگر امکانات داشته باشد و بتواند مواد اولیه خریداری کند واسطه از بین خواهد رفت و سود بیشتری نصیب خود و دیگر زنان روستا می‌شود.

واسطه‌گری حذف شود

می‌گوید که سفارش فرش را از واسطه می‌گیرد، البته واسطه هم از تاجر می‌گیرد و این‌گونه از حق بافنده کاسته می‌شود. از کودکی علاقه داشته به بانوانی که زندگی سختی دارند کمک کند و به گفته خود با قبول سفارش از واسطه فقط از هر فرش ۱۰۰ هزار تومان آن هم به‌عنوان شیرینی دریافت می‌کند و هیچ سود دیگری برنمی‌دارد. بازهم تأکید می‌کند که دوست ندارد تاجران سود بیشتری به جیب بزنند در حالی که تمام زحمت را بافندگان فرش می‌کشند، اشاره می‌کند که بافندگانش می‌دانند که چه قیمتی بگویند تا به قول معروف سرشان کلاه نرود و متضرر نشوند. می‌گوید که اگر مسئولان از مشاغل خانگی حمایت کنند عالی است.

این بانوی سخت‌کوش که فعل «نمی‌توانم» برایش معنا ندارد در پایان می‌گوید که انسان نباید خود را به تنبلی بزند، قطعاً خداوند توانایی کاری را در او دیده که آرزوی رسیدن به آن را در دلش قرار داده است. می‌گوید اگر سر سفره نان حلال باشد خدا کمک خواهد کرد. اگر از سود بافنده کم کند خدا چند برابر آن را از دستش می‌گیرد. باید برای خدا کار کند در این‌ صورت خدا کمکش خواهد کرد.

امثال مریم‌ها در این مرز و بوم کم نیستند، آن‌ها با همت مضاعف خود قدمی هرچند کوچک برای حل مشکلات مردم برمی‌دارند و حال که چند صباحی بیشتر به پایان سال «جهش تولید» باقی نمانده است، لازم است مسئولان نیز عزم خود را برای تحقق این شعار و ایجاد اشتغال پایدار جزم کنند.

گزارش از زهرا حسینی

انتهای پیام
captcha