در آستانه برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) با همکاری سازمان دارالقرآن کریم در گفتوگو با پیشکسوتان، نخبگان و فعالان برجسته قرآنی به تبیین مسائل مهمی همچون انتخابات، حق مشارکت مردم در تعیین سرنوشت، اخلاق انتخاباتی و انتخاب اصلح از منظر آموزههای دینی و قرآنی پرداخته است. در همین راستا با عباس سلیمی، خادمالقرآن و پیشکسوت قرآنی کشورمان، گفتوگو شده که قسمت اول آن به شرح ذیل است:
ایکنا ـ چرا انتخابات و مشارکت مردم در تعیین سرنوشت اهمیت دارد؟
طی روزهای آینده شاهد یکی از رویدادهای بزرگ تاریخی و سیاسی کشور هستیم که امام عظیمالشأن راحل (ره) از این گونه ایام با الهام از آیات قرآن کریم به عنوان «ایامالله» یاد میفرمودند. با توجه به اینکه انتخابات مهم ریاستجمهوری، میاندورهای مجلس خبرگان رهبری و شوراهای اسلامی شهر و روستا را در پیش داریم لازم است که چهار واژه اساسی را توضیح دهم؛ انتخابات، رأی، انتخابکنندگان و انتخابشوندگان که به ویژه مایل هستم آنها را برای جوانان عزیز و نسلی که آینده کشور متعلق به آنهاست تشریح کنم.
به بیان ساده انتخابات به معنای اراده عموم یک ملت برای اداره عمومی امور کشور است. سازوکار انتخابات سبب میشود که از بروز و ظهور رژیمهای استبدادی و دیکتاتوری جلوگیری شود و همچنین از روی کار آمدن افرادی که میخواهند با سلائق خودشان سرنوشت یک ملت را تعیین کنند جلوگیری میکند. به لطف خدا از روزهای آغازین شکلگیری نظام جمهوری اسلامی ایران، براساس تدبیر داهیانه امام راحل(ره) این سازوکار به عنوان حق مسلم این ملت در اختیارشان بوده است.
رأی به عنوان اعلام نظر و تجلی اراده افراد در قالب فرد فرد از نظر حقوقی و فقهی هم حق و هم تکلیف است. شاید برخی افراد به یکی از ابعاد این قضیه اشاره کنند. ممکن است انسان بگوید از حق رأی دادن صرفنظر میکند اما باید دید این کار اصولی و صحیح است یا خیر؟ از طرفی این دو واژه «حق» و «تکلیف» تقریباً در تمام ارتباطات و امور زندگی بشر جاری و ساری است. حتی خداوند با عظمتی که دارد و فاصله غیر قابل قیاس بین بندگان و خودش، مسائل حق و تکلیف را تبیین کرده است. خداوند در قرآن میفرماید: «كَذلِكَ حَقًّا عَلَيْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ؛ زيرا بر ما فريضه است كه مؤمنان را نجات دهيم.»(103، یونس(ع))
در واقع خداوند تکلیفی در قبال ما ندارد اما نجات مؤمنان از گرفتاریها و مخمصهها را حقی بر گردن خودش میداند. همچنین خداوند میفرماید: «وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ؛ و يارىكردن مؤمنان بر ما فرض است.»(47، روم) به عبارتی خداوند نصرت و یاری مؤمنان را بر خود فرض کرده است. از طرفی خداوند در مورد غیر مؤمنان و سایر موجودات نیز این بزرگی و فضل را در معرض نمایش گذاشته است و میفرماید: «وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا؛ و هيچ جنبندهاى در زمين نيست مگر [اينكه] روزيش بر عهده خداست.» (6، هود) در واقع بر خداوند واجب است که روزی همه موجودات و مخلوقات سراسر دنیا و کائنات را مادامی که حیات دارند برساند. با چنین نگاهی، رأی دادن تنها یک مسئله سیاسی ساده نیست و جوانان باید بدانند که در این رابطه هم محق و هم مکلفاند.
اما انتخابکنندگان در کشور ما یک ملت بزرگ، نمونه و فداکار هستند. ملت مقاومی که در تمام برههها از 15 خرداد 1342 تاکنون پای همه سختیها ایستادند و برای برپایی و حفظ این انقلاب بسیار هزینه کردند. یکی از هزینههای این ملت بزرگوار برای حفظ انقلاب اسلامی، تقدیم بیش از 230 هزار شهید گلگونکفن، بیش از 500 هزار نفر جانباز سرافراز و بیش از 48500 نفر آزاده قهرمان است که زندگی هر کدام از این افراد به عنوان یک قهرمان بیبدیل و اسوه آسمانی باید برای ما تبیین شود. وقتی سخن از شهدا و مادران بزرگوار شهدا به میان میآوریم نباید فراموش کنیم که مادرانی در این کشور 5، 6 فرزند و حتی بیشتر را به عنوان شهید تقدیم کردند تا بیرق جمهوری اسلامی ایران در اهتزاز باشد.
به یاد دارم زمانی که ستاد تفحص شهدا در خیابان بهشت، جنب پارک شهر واقع بود بانوی مکرمهای را آنجا زیارت کردم و نکتهای را به من فرمودند که هیچوقت فراموش نمیکنم. به من فرمودند که خدا را شکر میکنم زمانی که تنها فرزندم، ابوالفضل، را به من داد 3.300 کیلوگرم وزن داشت و امروز هم که تیم تفحص بقایای استخوانهای فرزندم را به من تحویل میدهد همان وزن را دارد. ما چه بخواهیم چه نخواهیم در ارتباط با بحث انتخابات سهیم، شریک، مؤثر و پاسخگو هستیم و فردا باید در پیشگاه همه رزمندگان، شهدا و ایثارگران پاسخ دهیم.
امروز برخی میگویند رأی نمیدهند یا صحبت از تحریم انتخابات و عدم مشارکت میکنند، اتفاقاً اینها سند محکمی است که در کشور آزادی وجود دارد، اما همه باید بدانند که در قبال رأیِ دادن و ندادنمان فردا در پیشگاه خداوند حجت داشته باشیم و به گونهای تصمیم بگیریم که خداوند پاسخ ما را بپذیرد.
انتخابکنندگان ملت بزرگی هستند که شایسته خدمتاند و اگر برخی شعار میدهند که مردم ولینعمت ما هستند باید بدانند کسی در اموال ولینعمت خودش دستاندازی نمیکند و اگر کسی از سوی ولینعمتان به عنوان امین و کارگزار انتخاب شود، به بیتالمال دستاندازی نمیکند.
در مود انتخابشوندگان باید گفت که آنها ولی مردم نیستند و از نظر فقهی و حقوقی وکیل مردم هستند و کسی که به عنوان رئیسجمهور و نماینده انتخاب میشود بر مردم ولایت ندارد و وکیل هم باید بداند که اختیارات او در همان حوزهای است که به او در وکالت تفویض میشود و اگر کسی که به عنوان مسئول در کشور از طریق انتخابات برگزیده میشود خارج از حدود اختیارات و وکالتش عملی انجام دهد، از وکالت عزل میشود و در برخی موارد از نظر حقوقی منعزل میشود و نیازی نیست عزل به او ابلاغ شود، بلکه از نظر خدا و پیامبر(ص) وکیل مردم نیست. پس مسئولانی که از سوی مردم انتخاب میشوند باید بدانند رئیس نیستند، بلکه خادم مردم هستند. اگر به مسئولیت و سمت اینگونه نگاه شود، دیگر به چشم مقام به آن نگاه نمیکنیم و میدانیم اگر مردم ما را برای کاری انتخاب کردند، در حکم امین هستیم و مسئولیتی که داده شده امانت تلقی میشود. قرآن هم در این رابطه فرموده نسبت به خدا و پیامبر(ص) و امانات بین خودتان خیانت نکنید والا اتهام خیانت در امانت در مورد انسان صادق میشود. همچنین اگر حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) را به عنوان یک امام دادگر و حاکم زاهد میشناسیم، باید سیره ایشان را بشناسیم و از آن تبعیت کنیم. هرچند نمیتوانیم مانند ایشان شویم و خود ایشان هم تأکید فرمودند که نمیتوانید مانند من باشید اما در عین حال فرمودند: «اعینونی»؛ مرا کمک کنید با تقوا، ورع، تلاش، مجاهدت و خدمت. زمانی که اشعث بن قیس والی آذربایجان بود امام علی(ع) نامهای به او نوشتند که به نظر من این نامه باید در همه جا با خط خوش نوشته شود و در دفتر و محل کار همه مسئولان نصب کنند. امام به اشعث میفرمایند: «وَ إِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَ لَكِنَّهُ فِي عُنُقِكَ أَمَانَةٌ» (حوزه فرمانرواییات طعمه تو نيست، بلكه امانتى است بر گردن تو). لذا انتخابشوندگان باید در حفظ این امانت دقت کنند. توصیه من به همه مسئولان عزیز کشور این است که لااقل یک بار فرمان حکومتی امام علی(ع) را به جناب مالک اشتر با دقت بخوانند، تبیین کنند و در رابطه با شرح وظایف خودشان اجرا کنند و تطبیق دهند یا یکبار نامه 45 نهجالبلاغه را با دقت بخوانند و ببینند امام علی(ع) وقتی که به ایشان خبر رسید یکی از مدیرانش در ضیافت مجللی شرکت کرده او را مورد عتاب قرار میدهند و امام(ع) در خلال این نامه وقتی عثمان بن حنیف را به خدا و قیامت و پاسخگویی در پیشگاه خداوند توجه میدهند در فرازی میفرمایند که اگر میخواستم میتوانستم از مال مشروع و غذای خوب استفاده کنم و لباس ابریشمین بپوشم اما این کارها را نکردم زیرا احتمال میدادم که ممکن است یک نفر در این سرزمین تحت حکومت من گرسنه سر بر زمین بگذارد. حال یک مسئول چطور میتواند شب با خیال راحت بخوابد اما تعداد قابل توجهی از مردم در سطلهای زباله شهرداری به دنبال غذا باشند.
این کشور مردم خوب، رهبر خوب، ثروت خوب، جوانان خوب، زنان و مردان خوب، امکانات خوب، سربازان و بسیجیان خوب و ... دارد، لذا مسئولیت را باید در شرایطی قبول کرد که توانمند باشیم و بتوانیم به درستی مدیریت کنیم. کار رئیسجمهور و مدیر این نیست که همزبان با مردم انتقاد و فهرست مشکلات را بیان کند. کسی که میخواهد رئیسجمهور شود باید هم برای تمام مشکلات و گرفتارهای کشور برنامه قابل اجرا و هم توان اجرای آن برنامه را داشته باشد و تیمش برای خدا کار کند. در واقع این طعمهای برای تو، اطرافیان و دوستان تو نیست، بلکه این امکانات عمومی متعلق به مردم بزرگوار است یا وقتی امام علی(ع) در همان نامه 45 میفرماید: «آیا قناعت به این کنم و دل خوش داشته باشم که مرا امیرالمؤمنین بنامند در حالی که ممکن است در سرزمین تحت حکومت من شکمهای گرسنه و جگرهای سوزان وجود داشته باشد» و در آخر همین نامه نیز میفرمایند: «ای پسر حنیف، از خدا بترس».
میخواهم نکتهای را درباره برخی اعضای ستادهای انتخاباتی بیان کنم. این افراد برای معرفی نامزد واجد شرایط به عنوان نامزد اصلح به مردم تلاش میکنند. لذا خوشا به حال کسانی که برای تحصیل رضای خدا و به قصد خدمت به کشور و ملت و اعتلای نظام جمهوری اسلامی در این ستادها کار میکنند اما بدا به حال آن چند نفر معدودی که در فکر تقسیم غنایم و گرفتن پست و مسئولیت در این ستادها فعالیت میکنند؛ این عده را به فرمایشی از امام صادق(ع) ارجاع میدهم: «مَلْعُونٌ مَنْ تَرَأَّسَ مَلْعُونٌ مَنْ هَمَّ بِهَا مَلْعُونٌ كُلُّ مَنْ حَدَّثَ بِهَا نَفْسَهُ» (ملعون است كسی كه رياست طلبی كند و كسی كه به رياست همّت گمارد و كسی كه در فكر رسیدن به پست و مقام باشد). اگر واقعا قصد ما خدمت است باید آن را صادقانه نشان دهیم و کاری کنیم که درصدی از مشکلات این کشور، در شرایطی که مردم مشکلات زیادی به ویژه به لحاظ معیشتی و فرهنگی دارند، برطرف شود.
آخرین نکته هم در پاسخ به این سؤال این است که نمیدانم چرا از واژگان خوب و زیبا استفاده نمیشود. من به تمام قوانین و مقرارت مصوب کشور احترام میگذارم و آنها را لازمالاجرا میدانم اما در عین حال هیچ یک از آنها وحی منزل نیست. اینکه در پارلمانها در انتهای برخی از قوانینی که تصویب میکنند قید آزمایشی میزنند، یعنی وحی منزل نیست و میتواند تغییر کند. لذا اگر حدود الهی که کسی حق دخل و تصرف را در آنها ندارد کنار بگذاریم، همه قوانین قابل تغییر هستند و لازم است در برخی موارد تجدیدنظر شود. شایسته این ملت نمیدانم که به هر کسی برای ثبتنام در انتخابات ریاستجمهوری اجازه داده شود. چرا همان ابتدا یک سری ضوابط عمومی نمیگذاریم تا همه افراد حق ثبتنام نداشته باشند، همانطور که برای آزمونهای مختلف به همه اجازه ثبتنام داده نمیشود.
ما قطعاً برای شورای نگهبان احترام قائل هستیم و امیدواریم به تذکرات ولی جامعه به دقت توجه شود، اما به نظر من عبارت «عدم احراز صلاحیت» به هیچ وجه واژه خوبی نیست و ضرورتی هم ندارد زیرا به یک سری از افرادی که در گذشته بالاترین مسئولیتها را داشتند میگوییم که صلاحیت آنها احراز نشده است و بعد هم توجیه میکنند که نگفتیم صلاحیت ندارند، بلکه صلاحیت آنها احراز نشده است. نباید این لفظ گزنده را برای افراد به کار برد. آنان سالیان زیادی خدمت کردند و این عدم احراز صلاحیت بیجهت سبب مشکل و تنش درست میشود. پیشنهاد خاضعانه من به مسئولان محترم شورای نگهبان و وزارت کشور این است که از این عبارت استفاده نکنند و به جای آن واژه «عدم احراز تناسب» را به کار ببرند. یعنی شما صلاحیت دارید اما تناسب احراز پست ریاستجمهوری را ندارید و این بیشتر قابل دفاع است تا اینکه کسی به خاطر عدم احراز صلاحیت، به جمهوری اسلامی ایران بتازد. شورای نگهبان میتواند اخلاق انتخاباتی را رعایت کند تا کسانی که میخواهند نامزد شوند هم رعایت کنند.
از آنجا که انتخابات را تجلی اراده عمومی ملت و رأی را حق و تکلیف میدانم، روز 28 خرداد در اولین ساعت پای صندوق رأی حاضر میشوم و به یکی از نامزدها تأییدشده رأی میدهم. به جوانان نیز میگویم که راه اصلاح امور و مقابله با ناهنجاریها، نابسامانیها، مفاسد و مفسدان و حتی اعتراض به عملکرد برخی مدیران ناتوان یا نالایق قهر کردن با انتخابات و صندوق رأی نیست. اتفاقاً باید در انتخابات حضور یافت و رأی داد و حتی اگر فرد ایدهآل ما در انتخابات پیدا نمیشود توصیه عقلایی این است به یکی از نامزدها به عنوان «خیر الموجودین» برای حفظ مصلحت و سرنوشت کشور رأی داد و وظایف قانونی آن نامزد را از او مطالبه کرد.
توصیه خاضعانه من نه فقط به جامعه قرآنی، بلکه به همه ملت عزیز ایران این است که حتما در انتخابات مشارکت کنند. اگر بخواهیم جامعه را دستهبندی کنیم، سه گروه وجود دارد؛ یک گروه قرآنباوران و ولایتمداران هستند که به حسب تکلیف شرعی در انتخابات حاضر میشوند. گروه دوم غیرمسلمانان و پیروان سایر ادیان الهی هستند که آنها هم همواره براساس تکالیف و شعور ملی و سیاسی در انتخابات حاضر شدهاند. من هرگز به برخی نظریات افراطی و تفریطی اعتقاد ندارم. یکی میگوید اگر کسی رأی ندهد مسلمان نیست و دیگری میگوید رأی دادن در این مقطع خلاف شرع و باطل است. نمیدانم مبنای فقهی این سخنان چیست. اگر استنباط شخصی آنهاست فقط برای خودشان محترم است و برای ملت حجت نیست. ما باید برای حفظ کشور و اقتدار نظام جمهوری اسلامی رأی دهیم و کاری نکنیم که در صحنه بینالمللی دشمنشادکن شویم. امروز حرف تمام سردمداران آمریکا، انگلیس، فرانسه، اسرائیل و مجموعه دشمنان این ملت و گروهکهای فاسد تروریستی به ملت ایران این است که رأی ندهند اما حرف ما درست خلاف حرف آنهاست و معتقدیم که باید برای رضای خداوند رأی دهیم.
دسته سوم هم نه مسلمان هستند و نه جزو پیروان سایر ادیان الهی هستند و برای خودشان اعتقادات دیگری دارند. آنها نیز در این کشور زندگی میکنند و اینجا وطن و خانه آنهاست و به عنوان یک تکلیف ملی در انتخابات حاضر شوند و رأی بدهند. امیدوارم در روزهای پس از 28 خرداد شاهد آمار مشارکت بالای این ملت غیور، سرافراز، فهیم و فداکار باشیم و همه دشمنان ما مثل قبل مأیوس شوند و مسئولان منتخب خود را وقف خدمت و نوکری این مردم عزیز و بزرگوار کنند.
ایکنا ـ اخلاقمداری در حکمرانی دینی از جمله در انتخابات چیست و رعایت اخلاق انتخاباتی چه تأثیری بر جامعه و کیفیت انتخابگری مردم میگذارد؟
بحث اخلاق از ضروریات مسلم دینی است و رسول اکرم(ص) در آغاز سالت خود فرمودند: «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»؛ «انما» یعنی این است و جز این نیست که من برانگیخته شدم که مکارم اخلاقی را در میان شما به تتمیم و تکامل برسانم. پیامبر(ص) در این رابطه بیان دیگری دارند که من به یاد دارم قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در یکی منبرهای واعظ شهیر، مرحوم آیتالله فلسفی، شنیدم، این است که «لا یدخل الجنه احد الا بحسن الخلق»؛ احدی وارد بهشت نمیشود مگر به برکت حسن خلق. خداوند در قرآن خطاب به پیامبر(ص) میفرماید: «وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک» (و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پيرامون تو پراكنده مىشدند.) لذا نامزدهای انتخابات باید بدانند هیچکدام عزیزتر، محبوبتر ومقربتر از پیامبر اکرم(ص) نیستند و خداوند در این آیه به صراحت میفرماید که اگر اخلاق نداشته باشید مردم از اطراف شما پراکنده میشوند.
از طرفی اگر فردی اخلاقمدار نباشد حاضر است هر فرد دیگری را به هر قیمتی تخریب کند برای اینکه خودش یک پله بالاتر برود. به همین دلیل است که امام صادق(ع) میفرمایند: «مَن طَلَبَ الرئاسةَ هَلَكَ» پس برای چه دیگری را تخریب کنم و چه ضرورتی وجود دارد؟ وقتی یک طرف حرفی میگوید، طرف مقابل هم پاسخ میدهد و پردهدریها شروع میشود و این در جامعه پخش میشود همانطور که در مناظرات دوره قبل مردم گفتند با این صحبتهایی که مطرح شد گویا هیچ کدام از نامزدها واجد صلاحیت نیستند. در اینجا خود نامزدها عنصر اصلی در رعایت اخلاق انتخاباتی هستند و نامزد مربوطه باید با اعضای ستاد و حامیانش میثاقی منعقد کند که به حریم دیگران تجاوز نکند، اهانت نکند و اسرار دیگران را افشا نکند. حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) از امام محمدتقی(ع) و ایشان هم از پدران بزرگوارشان تا پیامبر اکرم(ص) نقل میکنند که «لو تکاشفتم ما تدافنتم؛ اگر عیبهای هر یک از شما بر دیگری آشکار میشد، همدیگر را دفن نمیکردید.» پس فکر نکنیم ما منزه از همه عیوب هستیم و فقط این عیوب در رابطه با دیگران است. زمانی درباره فردی نکتهای را بیان میکنند که در او وجود دارد و غیبت محسوب میشود و جایگاه غیبت هم مشخص است اما زمانی حرفی درباره افراد میگویند که درباره آنها صدق نمیکند و این تهمت و بسیار بدتر از غیبت است. در مناظره اول بهتر بود که برخی موارد از سوی نامزدهای محترم مطرح نمیشد، زیرا حرفی که از دهان خارج میشود دیگر برنمیگردد. امیدواریم نامزدهای محترم با توجه به حرمت طرف مقابل و خانواده آنها، اخلاق انتخاباتی را رعایت کنند. توصیههای رهبر معظم انقلاب اتمام حجت شرعی ولی جامعه است و بیتوجهی به آنها گریبان افراد را میگیرد.
همچنین بخش دیگری از مسئله اخلاق انتخاباتی در حوزه هزینهها و وعدههای انتخاباتی است. افراد مجبور نیستند وعدههایی به مردم دهند که ناتوان از اجرای آن هستند. اگر نامزدی وعده میدهد، مشمول قاعده الزام به وفای به عهد میشود که در آیات قرآن و روایات به صراحت بیان شده است.
مسئله دیگر علاقه شخصی و حمایت از یک نامزد است اما این بدان معنا نیست که برای معرفی نامزد مورد نظر سایر نامزدها مورد تمسخر، ناسزا و استهزا واقع شوند. میتوان به دیگران هم احترام گذاشت اما نامزد مدنظر خود را هم معرفی کرد. اگر نامزدها میخواهند کمال رفتار و منش اخلاقی خود را نشان دهند، میتوانند در مناظرههای بعدی ضمن اعلام برنامههای خود و احترام به سایر نامزدها بیان کنند که قلبا و بینی و بین الله برای موفقیت سایرین دعا میکنند. مردم هوشیارند و قدرت تشخیص دارند و اینگونه نیست که با چند کلیپ و کارناوال و تبلیغات فرد دیگری را انتخاب کنند.
در حوزه اخلاق انتخاباتی اگر هدف ما خدمت به مردم است، باید سازوکار جدیدی را در مقررات انتخاباتی ایجاد کنیم. به فرض وقتی ده نفر نامزد ریاستجمهوری میشوند در حقیقت به صورت بالقوه توانایی احراز این سمت را دارند و به طریق اولی توانایی احراز سایر سمتها را نیز دارند. ای کاش قانون انتخاباتی ما روزی به این صورت تغییر کند که وقتی یک نفر بین سایر نامزدها انتخاب شد سایر نامزدها نیز، که رأی بخشی از جامعه را کسب کردهاند، به طور کلی کنار گذاشته نشوند و برای اینکه صداقت خود را به مردم اثبات کنیم و بگوییم رأیِ تک تک شما برای ما قبل و بعد از انتخابات ارزشمند است، نفر اول رئیسجمهور شود و سایر نفرات منتخب مردم به ترتیب از سوی رئیسجمهور به سمتهای دیگر برگزیده شوند. اگر این افراد همدلی و گذشت داشته باشند و قصد آنها خدمت به مردم باشد، میتوانند کنار هم فعالیت و سازوکار مناسبی را طراحی کنند. امیدوارم در اخلاق انتخاباتی به این نقطه برسیم که اولاً حرمت همه را حفظ کنیم، ثانیاً دیگران را بر خود مقدم بداریم و ثالثاً به رأی تک تک آحاد این ملت شریف و بزرگوار، که مشروعیت ما در گرو همراهی آنهاست، احترام بگذاریم.
ادامه دارد...
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام