_در برخی کتابهای شما، دو ترجمه متفاوت منظوم و منثور از اشعار دیده میشود که هر دو خواندنی و قابل استفاده هستند. چرا دو ترجمه؟
بیشتر از پانزده سال است که به این صورت شعر ترجمه میکنم. شاید برای بار اول این ایده از آنجا به ذهنم رسید که به یک شعر انگلیسی کلاسیک برخوردم و خواستم آن را ترجمه کنم و ازآنجاکه وزن داشت آن را موزون ترجمه کردم. بار دیگر آن را مانند آنچه مرسوم است و بدون وزن برگرداندم. بعد به این نتیجه رسیدم که یک شعر موزون را حداقل میشود به سه صورت به فارسی برگرداند که یکی به صورت مثنوی است. صورت دوم نیمایی و شکل آخر آزاد است. اسمش را ترجمه سه روایتی گذاشتم. در کتاب شبنشینی با ماه غیر از شعر اول که به سه روایت ترجمه شده باقی را به دو صورت نیمایی و آزاد ترجمه کردهام. در این کتاب روایتهای آزاد را کاملاً منطبق بر شعر اصلی به لحاظ معنایی ترجمه کردهام اما در روایتهای نیمایی سعی در ایجاد تعادل بین وفاداری به ساختار و وفاداری به معنا شده است. شاید این سبک ترجمه یک امر فانتزی به نظر برسد اما اصرار و پایبندی من به آن باعث شده تا حداقل در نظر کسانی که با من آشنایی دارند یک سبک جدی باشد. درواقع این سبک ترجمههای ممکن را در حالتها و روایتهای مختلف به خواننده عرضه میکند و خواننده میتواند یکی را انتخاب کند.
_از منظر محتوا و با توجه به اینکه مطالعه زیادی بر اشعار فارسی و انگلیسی دارید حکمت و جوششهای عرفانی در اشعار ایرانی بیشتر است یا انگلیسی. مثلا شوری که در اشعار مولانا دیده میشود در آثار انگلیسی هم نظایری دارد یا نه؟
در نگاه کلی حکمت و تفکر شاکله اصلی هر شعر است و در اشعار شاعران ایرانی این موضوع به دلیل آشنایی ما با زبان فارسی اظهر من الشمس است. با این حال در اشعار شاعران مکتبهای رمانتیسم و رئالیسم و ناتورالیسم انگلیسی زبان این شور و توجه به گونهای دیگر وجود دارد و مباحثی چون خداشناسی و آفرینش و خالق و مخلوق به گونهای مشهود و مستقیم در اشعار کلاسیک دیده میشود و در اشعار ایماژیستها بسیار کمرنگ است. البته به دلیل تفاوت ساختارهای زبانی نمیشود خیلی بین اشعار فارسی و انگلیسی قیاس اینگونه داشت اما در کل بله در جایگاه زبانی و دوره و بسته به شاعر و ایدئولوژی وی در اشعار انگلیسی نیز عرفان و حکمت خاصی دیده میشود.
_ شما هم در زمینه شعر ترجمه دارید هم داستان. تفاوت ترجمه شعر با ترجمه داستان چیست؟
بااینکه هر دو ترجمه هستند ولی فرقهای اساسی دارند. همیشه گفتهام که فرق ترجمه شعر با انواع دیگر ترجمه آن است که علاوه بر اینکه رعایت همه موارد فنی که در ترجمهای دیگر باید رعایت شود در این نوع ترجمه هم ضروری است، ترجمه شعر باید قلب داشته باشد. باید زنده باشد و قلبش بتپد. در ترجمه شعر غیر از وفاداری به معنا، بحث وفاداری به فضا و ساختار که ازرا پاوند مطرح میکند هم مهم است. در داستان اگر مترجم منظور یک جمله کوچک را متوجه نشود و آن را مثلاً حذف کند شاید آسیب زیادی متوجه داستان نشود ولی در شعر این اشتباه ویرانگر است. چنین اشتباهی میتواند کل ترجمه را نابود کند. مترجم شعر باید به موسیقی و وزن شعر در زبان مبدأ توجه کند و به دنبال بازسازی آنها باشد. آرایههای ادبی مهم هستند. در ضمن ما در شعر بحث ترجمهپذیر بودن یا نبودن آن را داریم که در داستان معمولاً چنین چیزی مطرح نیست. درمجموع میشود گفت که ظرافتها و پیچیدگیهای ترجمه شعر به مراتب از ترجمه داستان بیشترند.
_آفات ترجمه ی ادبی به ویژه شعر را در چه میبینید؟
سؤال خیلی خوبی است. ترجمه شعر چند آفت بزرگ دارد. یکی اینکه مترجم به ساختار و فضای شعر وابسته نباشد. چنین اشتباهی باعث میشود تا نتوانیم سبک شاعر را درک کنیم. مثلاً مترجمی از شیمبورسکا کتابی ترجمه کرده و بعد کتابی هم از ویلیام باتلر ییتز ترجمه و منتشر میکند. به ترجمهها که نگاه میکنیم میبینیم که همه یک شکل هستند و ویژگیهای زبانی در ترجمهها یکی است. درصورتیکه اشعار این دو تا شعر با هم کاملاً متفاوت هستند. این همان آفتی است که دامنِ بسیاری از ترجمههای شعر را در حالِ حاضر گرفته. این آفت نشان میدهد مترجم سبک شعر اصلی را درک نکرده یا نتوانسته آن را در ترجمه انتقال دهد. آفت دیگر عدم درکِ بخشهایی از شعر توسط مترجم است که گاهی منجر به حذفِ آن قسمت از شعر یا بیان آن به صورت مبهم و دوپهلو میشود. این باعث میشود خواننده نتواند با ترجمه شعر ارتباط برقرار کند.
_آیا ترجمههای شما صرفاً به شکل چند روایتی هستند؟
خیر. بسیاری از ترجمههای من صرفاً موزون یا صرفاً آزاد هستند. اگر بدانم شعر را نمیشود به قالبی خاص ترجمه کرد به آن اصرار نمیکنم. درواقع خلاقیت باید منجر به ارتقای ترجمه شود نه اینکه ترجمه را خراب کند.
_به نظر شما مترجم شعر باید خودش هم شاعر باشد؟
در کتاب ناممکن ممکن نظر استاد احمد پوری را در این مورد جویا شدیم که ایشان فرمودند: به این معنا که کتاب شعر داشته باشد و در جامعه به عنوان شاعر شناخته شود نه ولی حتماً باید ذوق سرودن شعر داشته و شعرشناس باشد وگرنه در برگردانِ شعر به مشکل میخورد و نتیجه کار چندان خوب نخواهد بود.
انتهای پیام