تولیدات روی پرده سینمای ایران نشان از رویکردی کاسبکارانه و گیشهپسند و رو به انحطاط دارند.
«لامینور» بیستوهفتمین ساخته داریوش مهرجویی، گرچه فیلم بدی نیست اما حرف تازهای از هیچ منظر مضمون و محتوا و کارگردانی ندارد و یک سنتوری زنانه است. «مجبوریم» به کارگردانی درمیشیان هم یک موضوع ملتهب اجتماعی دارد و با سرمایه و جنجالسازی تهیه شده است.
نخست میخواستم درباره یکی از این دو فیلم بنویسم، ولی از آنجاکه در میان دیگر فیلمهای اکران مافیازده سینمای بیمار ایران، فیلمی که شایستگی نقد را داشته باشد، وجود ندارد به ناچار در چندسطر به یک فیلمنما میپردازم، تا اوضاع بد سینما و اکران و جای خالی فیلمهای خوب در عرصههای تولید و اکران عیانتر شود.
«انفرادی» نام چیزی است به نام فیلم، ساخته کارگردان فیلم زیرمتوسط «دینامیت» که در دوران نبود فیلمهای خوب اجتماعی به ویژه طنز و کمدی، توانست جیب مخاطبان سطحیپسند سینما را خالی کند. «انفرادی» که به ظاهر بنا داشته است یک کمدی اجتماعی و انتقادی باشد و به نقد عملکرد موسسات اعتباری مالی، ضعفهای قوانین قضایی و مسائلی مانند رشوه و فساد اداری و... بپردازد، از شدت ضعف به یک شبهکمدی اکشن نازل تبدیل شده است و بد بودن، تنها واژه محترمی است که میشود به آن اطلاق کرد. فیلمنمایی که فاقد فیلمنامه، بازی و کارگردانی، طراحی صحنه، جلوههای ویژه و.....مقبول و حتی ابتدایی تولید یک فیلم سینمایی است.
رضا عطاران، مهدی هاشمی و احمد مهرانفر بدترین بازیهای عمر خود را در این فیلم ارائه کردهاند. «انفرادی» فیلمنمایی بدون در و پیکر با سوژهای انحرافی، مسیر انحرافی و کوششهای انحرافی، میخواهد بیانگر حال و احوال سه مالباخته باشد که میخواهند با انجام انواع خلاف از خود و جامعه انتقام بگیرند و با افتادن به زندان، صاحب نان و نام شوند و.. سوژه و داستان بد را هم، وقتی به دیگر بدیهای فیلم اضافه کنید، آن وقت میزان فاجعه بودن آن را در خواهید یافت. سینما تندتر و وحشتناکتر از تلویزیون، سراشیب سقوط به دره انحطاط و ابتذال را طی میکند!
به قلم جبار آذین
انتهای پیام