به گزارش ایکنا از کردستان، حجتالاسلام احمد حاتمیان، رئیس اداره تبلیغات اسلامی شهرستان سنندج در یادداشتی به بررسی شرایط فرهنگی و اجتماعی زمان امام صادق علیه السلام پرداخته است. که در متن این یادادشت آمده است.
زمان امام صادق علیه السلام، یک زمان و دوره منحصر به فرد است، زمان نهضتها و انقلابهای فکری است بیش از نهضتهای سیاسی، دوران امامت آن حضرت از سال 114 هجری قمری تا ۱۴۸ قمری که به شهادت رسیدند، حدود یک قرن و نیم از ظهور اسلام و نزدیک به یک قرن از فتوحات اسلامی میگذرد، دو سه نسل از تازه مسلمانها از ملتهای مختلف وارد جهان اسلام شدهاند، اما معارف و بنیانهای فکری اسلام و فرهنگ حیاتبخش قرآن را نشناختهاند.
فضای بسته و عدم آزادی فکری و اندیشه از یک سو و ممنوعیت کتابت و نقل احادیث پیامبر(ص) تا اواخر دوره امام باقر(ع)، مانع از نشر و رونق مباحث علمی و رشد علوم اسلامی در جامعه شده بود.
سقوط حکومت امویان وانتقال حکومت و قدرت سیاسی به عباسیان و عطش و اشتیاق جامعه بزرگ مسلمانان به آشنایی با آموزههای دینی نیز زمینه آزادی فکری وعقیده را پدید آورد و یک نشاط و شور علمی به وجود آمد.
این شور و نشاط علمی تنها بین مردم و دانشمندان مسلمان عرب تبار نبود. بلکه غیراز نژاد عرب، نژادهای دیگر که وارد دنیای اسلام شده بودند. نیز در این بازار پر رونق علمی نقش زیاد داشتند.
از همه این نژادها پرشورتر همین نژاد ایرانی بوده ، نژاد مصری، و از همه قویتر و دانشمندتر بین النهرینیها و سوریهایها بودند که این مناطق یکی از مراکز تمدن آن عصر بود.
بنابراین اختلاف ملل و فرهنگها زمینه اختلاف فکری و تبادل نظر و کنکاش برای شناخت اسلام را به وجود آورد و یک شور و نشاط علمی را در زمینههای علوم اسلامی ( قرائت، تفسیر ، فقه ، علم حدیث و کلام ) و نیز علوم بشری نظیر. طب ، فلسفه ، نجوم و ریاضیات به وجود آمد. خصوصا ملتهای دیگر (غیرعرب) که مسلمان شده بودند، بیشتر خواهان آشنایی با اسلام بودند و لذا روی کلمه به کلمه قرآن و عقاید اسلامی بحث جدی میکردند.
براین اساس بازار اندیشهها و عقاید مختلف و مباحث علمی در موضوعات مختلف داغ میشود.
1- در زمینه قرائت قرآن، طبقهای به نام قراء به وجود آمدند، قرآن را به روایت از افراد از تابعین و صحابه نقل میکردند و اکثرا به امام علی (ع) میرسانند، قرآن مثل امروزه چاپ شده و دارای حرکات نبود، در مساجد مینشستند تعلیم میدادند، روایتهای مختلف از قاریان مختلف را عرضه میکردند.( قرآن موجود به روایت حفص از عاصم است). غیرعربها، چون با عربی آشنایی درستی نداشتند، علاقه وافری به این جلسات داشتند، در مورد تفسیر و بیان معانی آیات، نیز مباحث داغ و جلسات علمی شکل میگرفت.
2- علم حدیث: در زمینه حدیث و روایات که از پیامبر (ص) رسیده بود، افتخار بزرگی به حساب میآمد اگر کسی حافظ احادیث میشد و میگفت از فلان از فلان از پیامبر (ص) روایت میکنم . احادیث و روایات در حوزه تفسیر و معانی آیات قرآن را نقل میکردند . به اصطلاح تفسیر روایی با نقل احادیثی که در تفسیر آیات آمده بود، از رونق خاصی برخوردار بود.
3- نحلههای فقهی (مکاتب فقهی): در مراکز مختلف طبقاتی به وجود آمدند به نام فقها( مجموعه احکام شریعت) در کوفه، مدینه، مکه و در نواحی مختلف، فقها، به بیان احکام و تکالیف الهی میپرداختند.
4- مباحث کلامی: در همان قرن اول طبقه ای به نام متکلمین به وجود آمدند ، معارف و بنیانهای اعتقادی، توحید صفات خدا، نبوت، معاد، قضا و قدر، جبر واختیار و در تمام این مباحث کلامی بازار علمی داغ بود.
5- جریانهای فکری الحادی (زنادقه) : این افراد از اساس منکر خدا، وحی و نبوت و معاد بودند، آزادی داشتند، در حرمین شریفین(مکه و مدینه) در مسجد الحرام و مسجد النبی مینشستند و به بیان افکار و اندیشههای خود میپرداختند، ( طبقه روشنفکرو متجدد بودند، تحصیلکردهها) به زبانهای زنده آن روز آشنا بودند ، زبان یونانی، سریانی، هندی و فارسی. اینها در مسجد مینشستند و اساس وحی و شریعت را انکار و رد میکردند.
6- جریان متصوفه: در همان دوران امام صادق علیه السلام متصوفه به وجود آمدند، طرفداران زیادی پیدا کردند درکمال آزادی حرفهایشان را میزدند اینها در تقابل با اسلام نبودند بلکه میگفتند حقیقت اسلام روح اسلام همین است .
امام صادق علیه السلام با همه این جریانها مواجه است. در قرائت و تفسیر شاگردانی تربیت کرده است .
در حدیث که بازار بسیار آشفته و نابسامانی داشت، میفرماید این احادیث اساس ندارد، احادیث صحیح آن است که از پدرانمان از پیامبر (ص) نقل میکنیم .و شاگردان مبرز و متخصصی چون محمد بن مسلم ، زراره ،ابان بن تغلب و... تربیت گردد.
در باب مکاتب فقهی، قویترین مکتب، مکتب امام صادق علیه السلام بود. ائم مذاهب یا بلا واسطه یا با واسطه از مکتب علمی امام بهرهمند بودند.
در حوزه کلام و حکمت، در مقابل زنادقه مثل ابن ابی العوجاع، و دیگر دانشمندان، مناظرههای علمی فراوان داشتند و بنیان استدلال و اندیشه آنان را فرو میریختند. تربیت شاگردان توانمند در مناظره و مباحث کلامی، نظیر هشام بن حکم از مهمترین اقدامات امام صادق علیه السلام بود.
شخصیت علمی امام صادق علیهالسلام در این آشفته بازار اندیشههای متکثر و متفاوت، همچون خورشید طلوع کرد. و مورد توجه دانشمندان مختلف قرار گرفت.از سوی دیگر حکمت، اخلاق و وارستگی امام و سلوک زیبای آن حضرت، زبان زد خاص و عام بود.
مالک بن انس امام و پیشوای مذهب مالکی که سالهای زیادی شاگرد مکتب امام صادق علیه السلام بود، میگوید : با امام رفت و آمد داشتم (و کان کثیر التبسم ) همواره خوش رو و متبسم بودند. از آدابش این بود که وقتی اسم پیامبر صلی الله علیه و آله را در حضور ایشان میبردیم، رنگش تغییر میکرد (نام پیامبر ص او را به هیجان میآورد) . مالک ابن انس در مورد شخصیت امام میگوید: ما رآت عین و لاسمعت اذن ولاخطر علی قلب بشر افضل من جعفر بن محمد .
هیچ چشمی ندیده و گوشی نشنیده و به قلب بشر خطور نکرده شخصیتی با فضیلتتر از جعفر ابن محمد.
نعمان بن ثابت (ابوحنیفه) که از ائمه اهل سنت است و دوسال شاگرد امام صادق علیه السلام بوده میگوید: «لولا السنتان لهلک النعمان؛ اگر آن دو سال نبود. نعمان از بین می رفت وعمرش تباه میشد».
مکتب علمی امام صادق علیهالسلام و بهرهمندی قریب به چهار هزار شاگرد از کرسی علمی امام (ع)موجب رشد و بالندگی و شکوفایی علوم در رشتههای مختلف شد و این دوره را میتوان بهترین دوره از نظر گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی دانست.(بر گرفته از کتاب سیری در سیره ائمه، شهید مطهری)
انتهای پیام