ادعای نادرست محمدرضا حکیمی درباره تکفیر ملاصدرا از سوی امام(ره) و شهید مطهری
کد خبر: 4068026
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱۴۰۱ - ۱۴:۴۹
داود عرفانی مطرح کرد:

ادعای نادرست محمدرضا حکیمی درباره تکفیر ملاصدرا از سوی امام(ره) و شهید مطهری

حجت‌الاسلام داود عرفانی با بیان اینکه مرحوم محمدرضا حکیمی در به کرسی نشاندن سخنانش از مغالطاتی مانند نقل قول ناقص و تفسیر نادرست استفاده کرده است، گفت: اتهام تکفیر ملاصدرا از سوی امام(ره)، شهید مطهری و برخی علمای دیگر اتهامی بی‌دلیل است.

داود عرفانی

به گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین داود عرفانی، استاد مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، 11 تیرماه در ادامه سلسله جلسات علمی «بررسی جریان نواخباری‌گرایی یا اندیشه نوظاهرگرایی معاصر»، گفت: مرحوم استاد حکیمی به گونه‌ای ناخواسته دچار مغالطاتی به خصوص در نقد فلسفه و عرفان شدند که سه مغالطه؛ بستن راه استدلال، تحقیر و تله‌گذاری را ذکر کردیم و چهارمین مورد مغالطه نقل قول ناقص است.

مغالطه نقل قول ناقص چیست

وی توضیح داد: نقل قول ناقص یعنی اینکه ما سخنان یک فرد را کامل ذکر نکنیم و بخشی از آن را بیاوریم و بخشی را که در فهم مراد کلام طرف مقابل مؤثر است حذف کنیم. برای فهم بیشتر این نوع مغالطه معمولا آیه شریفه «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ» را مثال می‌زنند که شاید طنزآمیز باشد، چون اگر فقط همین قسمت آیه را ذکر کنیم، یعنی وای بر نمازگزاران.

عرفانی بیان کرد: مرحوم حکیمی هم گاهی با نقل قول ناقص از برخی افراد سخنانشان را برخلاف آنچه مراد آنان بوده است تفسیر کرده‌اند که تفسیر بما لا یرضی صاحبه، نامیده می‌شود و صاحب تفسیر به آن راضی نیست؛ یعنی اگر گوینده آن سخن در آن جمع حاضر شود و آن را بشنود، می‌گوید که مراد من این نبود و مطلب واضح است.


در این موضوع بیشتر بخوانید؛

استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی گفت: علامه طباطبایی فرمودند که احتمالا هدف خلفای عباسی از ترجمه آثار یونانی این بود که با ائمه(ع) مقابله کنند. آقای حکیمی این سخن را از علامه نقل می‌کند که درست هم هست و ایشان آن را گفته ولی این سخن دنباله‌ای هم دارد که ایشان از نقل آن سرباز می‌زند و نمی‌آورد. علامه طباطبایی در صفحه 225 کتاب مجموعه مقالات، پرسش‌ها و پاسخها، که هادی خسروشاهی آن را تنظیم و تدوین کرده است، در ادامه فرمایش قبلی حکیمی آورده است: «ولی آیا این منظور ناموجه حکومت‌های وقت و سوء استفاده آنها از ترجمه و  ترویج الهیات ما را از بحث‌های الهیات مستغنی می‌کند و موجب می‌شود که ما از اشتغال به آن اجتناب و خودداری کنیم؟» یعنی به فرض اینکه حکومت‌های عباسی با ترجمه این کتب قصد زیر سؤال بردن ائمه(ع) را داشته‌اند ما نباید این کتب را مطالعه کنیم و بدانیم که چه چیزی نوشته‌اند؟

عرفانی بیان کرد: بعد خودشان جواب داده‌اند: «متن الهیات مجموعه بحث‌هایی است عقلی محض که نتیجه آنها اثبات صانع و اثبات واجب الوجود و وحدانیت و سایر صفات کمال و لوازم وجود او از نبوت و معاد است»؛ یعنی با عقل محض اثبات می‌شود صانعی وجود دارد که وجود او واجب است. این مسائل باید از راه عقل اثبات شوند تا به اثبات حجیت قرآن و کلام پیامبر(ص) برسند تا بتوان به نقلشان استناد کرد. در اینجا علامه طباطبایی با توضیحی که داده است، راه سوء استفاده از فرمایشات خود را بسته‌اند، ولی مرحوم استاد حکیمی متاسفانه این قسمت را حذف کرده و نیاورده‌اند و این کار اخلاقی نیست، در حالی که می‌دانیم نظرشان این نبوده است.

تفاوت آرای نسل اول و سوم مکتب تفکیک

عرفانی با بیان اینکه نسل سوم مکتب تفکیک همه اقوال نسل اول را ذکر نمی‌کنند و به نحوی از آنها عدول کرده‌اند، اضافه کرد: نسل سوم این مکتب به همه عقایدی که مرحوم میرزا مهدی اصفهانی و سایر بزرگانی چون شیخ مجتبی قزوینی و ...داشتند ملتزم نیستند ولو اعتراف نکنند. تفاوت بین آرای نسل جدید با نسل اولی خیلی زیاد است.

استاد حوزه علمیه تصریح کرد: جالب اینکه استاد حکیمی در کتاب مکتب تفکیک در صفحه 75 فرموده است که آثار میرزا مهدی اصفهانی و شیخ مجتبی قزوینی همانند است با کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبایی. کسانی که این دو کتاب را نگاه کرده‌اند می‌دانند این حرف درست است یا نه، ولی اگر درست است، چرا طرفداران مکتب تفکیک آثار میرزا مهدی را منتشر نمی‌کنند؟ و هم اکنون هم از انتشار برخی از آنها جلوگیری می‌کنند و چرا مرحوم حکیمی نامی از مرحوم حلمی نمی‌آورد که جزء شاگردان قدیمی ایشان بوده است، زیرا عقاید آنها را قبول ندارند. جالب اینکه پیروان این مکتب ادعای فهم خالص دین دارند، در حالی که سخنان شما خالص دین است یا سخنان نسل اول مکتب تفکیک و مرحوم میرزامهدی اصفهانی؟ این همه اختلاف در بین آنها وجود دارد. پس چطور می‌تواند همه آنها فهم ناب و خالص دین باشد.

ادعای بدون دلیل در تکفیر ملاصدرا

عرفانی اضافه کرد: مغالطه دیگر او، مغالطه تفسیر نادرست است، مثلا ما مطلبی را از کسی بگوییم و در آن دخل و تصرف نکنیم، ولی در تفسیر و تبیین آن سخنانی بیان کنیم که با مراد اصلی گوینده تفاوت داشته باشد. حکیمی از این مغالطه هم زیاد استفاده کرده‌ و در یکی از سخنانش  آورده است که تعداد زیادی از بزرگان حکمت مرحوم ملاصدرا را تکفیر کرده‌اند، از جمله آقاعلی حکیم، شیخ محمدتقی آملی، سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، امام خمینی و شهید مطهری.

وی ادامه داد: ایشان با صراحت و قرص و محکم این حرف‌ها را زده است و می‌گوید: «این سخنان را با ذکر مدارک در کتاب معاد جسمانی در حکمت متعالیه آورده‌ام. به دقت و بی‌نظری ملاحظه شود.». قبلا گفته شد که اگر استاد حکیمی کلاس درس و بحث داشتند و جمع فرهیخته و صاحب نظری پای درس ایشان بودند و نقد و نظر ارائه می‌کردند اینگونه حرف نمی‌زدند و نتیجه متفاوت بود. این ادعا خیلی عجیب است که گفته شود حکیمان صدرایی، ملاصدرا را تکفیر کرده‌اند، به خصوص نام حضرت امام و مرحوم مطهری را آورده‌اند که چنین انتسابی به ایشان از عجایب روزگار است.

عرفانی تصریح کرد: حکیمی قسمتی از تقریرات درس اسفار امام(ره) را به تقریر مرحوم آیت‌الله اردبیلی آورده‌اند؛ در آنجا امام بحثی در مورد رابطه بدن انسان در نشئه آخرت و نفس فرموده‌اند که آیا این بدن، بدن معلوم و مخلوق نفس است یا خیر؟ امام فرموده‌اند که اگر عبارتی از عبارات آخوند ملاصدرا موهم این مطلب باشد که نفس با فعالیت، بدن خودش را ایجاد می‌کند از خطاهای لفظی است و اگر آخوند یا دیگران مصر بر این معنا باشند، درست نیست و به شدت مورد انکار ماست .

وی افزود: امام خمینی در این مطلب چندبار با احترام نام آخوند را آورده و از تعبیر «قدس سره» بهره برده و گفته نظر ایشان را قبول نداریم؛ آیا این انکار مطلب و نادرست دانستن نظر ملاصدرا به معنای این است که امام ایشان را تکفیر کرده است؟ اگر اینطور باشد ما باید همه انتقادات عالمان بر یکدیگر اعم از فقها، متکلمان و فلاسفه را تکفیر حساب کنیم، در صورتی که ملاک کفر و ایمان در فقه و معارف اسلامی ما روشن است و در این مجموعه فرمایش هم چنین ملاکهایی را نمی‌بینیم، ولی شما چگونه مدعی چنین چیزی هستید.

ادعای تکفیر ملاصدرا از سوی شهید مطهری

عرفانی بیان کرد: تکفیر ملاصدرا از سوی شهید مطهری هم ادعایی بدون دلیل است و مرحوم حکیمی دلیلی ذکر نکرده و ما می‌دانیم نظرات شهید مطهری چه بوده و اظهر من الشمس است و نظراتشان تا آخر عمر در باب افکار ملاصدرا روشن بوده و در آثارشان منعکس شده است. مرحوم حکیمی اگر برهانی برای سخنان خود داشت، باید آن براهین را مطرح می‌کرد و اگر قرار بود کسی را مؤید سخنان خود بیاورد، باید به درستی و مستند انجام می‌داد نه اینکه ادعایی را مطرح کند که مورد پذیرش عالمان فلسفه نیست. اگر اختلافی بین امام و ملاصدرا و ... وجود دارد، صرفا در حد اختلاف نظر دو عالم و تفسیر و برداشت متفاوت است نه تکفیر.

انتهای پیام
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۱/۰۴/۱۱ - ۲۱:۳۵
0
0
جرات داشتین تا وقتی بود میومدین اظهار فضل میکردین
captcha