علیاکبر توپچی، رئیس فرهنگسرای قرآن، در بخش اول گفتوگو با خبرنگار ایکنا درباره مدیریت امور قرآنی کشور طی چهل سال اخیر معتقد است که در بررسی چنین موردی نباید زحمات را نادیده گرفت و فقط به جنبههای منفی پرداخت. اما او در کنار آن از عدم ارتباط و تعامل سازنده و صحیح نهادها با یکدیگر برای بهرهمندی از نظرات و پیشنهادات گلایهمند بود و اینکه تحمل شنیدن نقدها از سوی مدیران پایین است. توپچی تأکید میکند که شورای توسعه فرهنگ قرآنی باید فضایی را برای نقد و ارتباط ایجاد کند تا شاهد ارتقا و بهروز شدن فعالیتهای قرآنی متناسب با نیاز روز جامعه باشیم. در ادامه بخش دوم این گفتوگو را میخوانید؛
ایکنا ـ به نظر میرسد که شورای توسعه فرهنگ قرآنی بیشتر به دنبال اخذ بودجه و تشکیل ساختارهای جدید است و از آن فعالیت اصلی خود تا حدودی فاصله گرفته است. نظر شما چیست؟
نه تنها شورای توسعه بلکه سازمانها و تشکلهای دیگر همه در این جریان دخیل و سهیم هستند. شورای توسعه مجموعهای متشکل از همینهاست، یعنی اگر همه اعضا این دغدغه را نداشته باشند، پیگیری نکنند و حضور نداشته باشند و سؤال و چالش نداشته باشند، بالطبع آن این شورا ضعیف خواهد شد. این یک طرف قضیه است و از طرف دیگر در شورای توسعه باید فضایی را برای نقد، ارتباط و بحث ایجاد کرد. وقتی میخواهیم به سؤالات جدید و مسائل جدید پاسخ دهیم، مستلزم این نیست که با هم تعارف کنیم، بلکه مراد تشکیل جلساتی همراه با ارائه نظرات و بحث و جدل کردن است. اینکه من بیایم و از مجموعه دیگر تعریف کنم و آن هم از من تعریف کند و با همدیگر با احتیاط برخورد کنیم و همدیگر را به چالش نکشیم، اتفاقی نمیافتد.
اما نکته این است که مدیریت جریان توسعه فرهنگ قرآنی باید این فضا را ایجاد کند. گاهی در برابر انتقادات ناراحت میشویم یا در مراسمها من بعد دعوت نمیکنیم یا به سرعت در برابر آن انتقاد و یا یک نقد موضعگیری میکنیم. این یکی از معضلات اکثر اجتماعات ماست.
اگر وزارتخانهای تصمیمی میگیرد، باید در ابتدا طی جریانی به بحث گذاشته شود و تمام نقاط ضعف آن بررسی و تحلیل و تبعات منفی و مثبت آن بررسی شود و همه درباره آن نظر دهند تا حداقل مقبولیت عمومی را پیدا کند و این مستلزم تعامل و تضارب آراست. باید این ارتباط با همدیگر را یاد بگیریم و زود از یکدیگر نرنجیم و همدیگر را متهم نکنیم، بلکه با روی خوش و با محبت حرف بزنیم و از سوی دیگر پذیرای نقطهنظرات دیگران نیز باشیم. اکثر دوستانی که امروز متولی فعالیتهای قرآنی هستند، افراد دلسوز و علاقهمند به قرآن در سطوح مختلف هستند.
ایکنا ـ نظر شما درباره لابیهای مدیران قرآنی، که نتیجهای جز تغییر برخی تصمیمات کشوری ندارد، چیست؟
متأسفانه اتفاقی را اخیراً در تصمیمگیری درباره اتحادیه مؤسسات قرآنی شاهد بودیم. تعبیر من از لابیگری به معنای منفعتطلبی باندی و گروهی نیست. اما به نظر میآید که بالاخره هر اندیشهای برای صاحب خودش همراه با تعلقاتی است و لازمه آن این نیست که اندیشه دیگری که از طرف شخص دیگری تحلیل و ارزیابی و اعلام میشود منفی است. اما این طور نباشد که اگر میخواهد تصمیمی گرفته شود، آن هم در حوزهایی که چندین سال روی آن موضوع کار شده و ساعتها تلاش شده است، اما اینکه دفعتاً تصمیم را تغییر دهیم، همین تبعات را در ذهن مخاطبان خواهد داشت که لابیگری رخ داده است. این بیتوجهی به زحمات دیگران و بیبها کردن تلاشها باعث میشود که این جداییها رخ دهد. همین باعث میشود که عملاً به آن نقشه راه، یعنی تعامل نمیرسیم.
تعامل و ارتباط با یکدیگر مقدمهای خواهد بود برای یکی از اصلیترین نیازهای ما که همانا ترسیم نقشه راه بهروز و همراه با اعتبار و بها دادن به نظرات یکدیگر است. اگر به این نقشه راه و تعامل نرسیم به هدف اصلیمان که ارتقای سطح آشنایی مردم با قرآن و متخلق شدن مردم به قرآن است، نخواهیم رسید و اینها را از دست میدهیم.
ایکنا ـ از نظر شما مدیر قرآنی باید چه دانشهای داشته باشد؟
بالاخره یک مدیر باید ویژگیهایی را حسب جایگاه مدیریت، شناخت منابع، خلاقیت، مد نظر قرار دادن اهداف برای رسیدن به آنها و ... داشته باشد، اما مدیران قرآنی ویژگیهای خاص خودشان را باید داشته باشند. اولین نکته این است که اسم ما بیانگر آن ویژگیهای خاص است. به من میگویند مدیر فرهنگسرای قرآن و یا ... این کلمه قرآن باری را به دوش مدیر میگذارد و از همه این بخشها مهمتر آن اخلاق قرآنی است. همه این را میدانیم فردی که مجموعهای را مدیریت میکند باید مجموعهای از ضوابط و قوانین را در کار خودش اعمال کند، اما قطعاً و یقیناً یک مدیر قرآنی قبل از هر فردی موظف است که خودش از مسیر قرآن خارج نشود. نیروهایی که با آنها کار میکند او را به عنوان یک مدیر قرآنی ببینند. اخلاق، رفتار، منش، گفتار و دلسوزی او قرآنی باشد و مدیر قرآنی اگر متخلق به اخلاق قرآنی نباشد، اصلاً از جریان مدیریت دور است. آن فرد میتواند مدیر قرآن باشد که با خود قرآن مأنوس باشد و ارتباط داشته باشد.
اصلیترین رسالت و مسئولیت یک مدیر قرآنی پرورش روح و معنویت قرآن در خود و مجموعهای است که کار میکند، یعنی افرادی که در مجموعه قرآنی کار میکنند، باید او را امین خودشان بدانند و مشکلاتشان را بتوانند به آن فرد بگویند. مسائل شخصی و مسائل کاری را به راحتی با او در میان بگذارند. مدیر قرآنی خُلقش متفاوت از دیگران است. شرح صدر مدیر قرآنی برای اینکه بتواند روحیات مختلف، افراد مختلف، انگیزههای مختلف را تحمل کند، مهم و بااهمیت است. البته مدیران قرآنی باید تخصص ویژه قرآنی خودشان را هم داشته باشند.
ایکنا ـ چقدر این تخصص لازم است؟
منظورم این نیست که به صورت خیلی تخصصی اما بالاخره کار قرآنی را باید بشناسد. اگر در فرهنگسرای قرآن مشغول میشوم، بالاخره باید بدانم قرائت قرآن چیست؟ صوت قرآن و معلم قرآنی چه ویژگیهای دارد؟ قاری قرآن چه ویژگیهای دارد؟ با جریان قرآنی در جامعه آشنا باشم و اگر میخواهم کار کنم، باید مسائل قرآنی را در حد متوسط رو به بالا بدانم، چون اگر ندانم، نمیتوانم آن نسخه درست را تجویز کنم. بالاخره کار کاری تخصصی و حوزه فعالیت، تخصصی است. اگر با استاد قرآن رابطهای نداشته باشی، حساسیتهای فعالیت قرآنی را ندانی و ضرورت کار قرآنی را ندانی و در این فضا نباشی، نسخهای میپیچی که اصلاً به درد جامعه و مردم نمیخورد.
بالاخره مدیر قرآنی باید متخلق به اخلاق قرآنی باشد و از سوی دیگر با زمینههای تخصصی کار قرآنی باید آشنایی داشته باشد و در غیر این صورت نمیتواند موفق باشد.
ایکنا ـ آیا علت شکست برخی از طرح های قرآنی به دلیل نبود ساختارهاست یا نبود نقشه راه یا مشکلات مدیریتی؟
هنگامی که کلمه شکست یا پیروزی یا موفقیت را در مورد طرحی بیان میکنیم، باید پیش از آن معیارهای سنجش شکست و پیروزی را مشخص کنیم و سپس طرحها را براساس آن ارزیابی و بیان کنیم که این طرح شکست خورده یا این طرح موفق بود. مثلاً راهاندازی شورای قرآن در مناطق تهران طرح خوبی بود که از سوی فرهنگسرای قرآن انجام شد، اما هنگامی که به متن و بطن جامعه میرسد، آن گونه که باید از آن استقبال نمیشود؛ چون این طرح براساس نیازها نیست و گاهی دلیل شکست طرح به دلیل عدم انطباق با نیازهای جامعه است و گاهی طرحی شکست میخورد برای اینکه پشتیبانی مناسبی نداشته است.
همچنین طرح دیگری برای اجرا نیازمند تعامل بین سازمانها و نهادهای قرآنی است که به دلیل عدم پشتیبانی سازمانها از یکدیگر این طرح شکست میخورد. در واقع عوامل اصلی شکست طرحها مختلف است. البته باید بدانیم مبنا و تعریف از شکست و یا موفقیت چیست؟
ایکنا ـ پس میتوان گفت در نظر نگرفتن لازمه جامعه هدف برای ارائه طرحها و اجرای آن و سرانجام ناموفق آنها به دلیل استفاده نکردن از مشاوره و مشورت صاحبنظران این عرصه است؟
این خیلی نکته مهمی است. خودم را مثال میزنم که قاری و مدرس قرآن هستم. سی سال است کار قرآنی انجام میدهم، اما من نباید مطلقگرا باشم و فکر کنم آنچه مجموعه شناخت ضرورتها و راهکارهاست در ذهن من جمع شده است. ما نیازمند برگرفتن هستیم، یعنی باید از نظرات افرادی که در زمینههای تخصصی کار کردند و کارشناس عرصههای مختلف هستند حالا چه در حوزههای قرآن و یا ... استفاده کرد. حتی میخواهم مقداری دایره را بازتر کنم و بگویم مثلاً در حوزه تبلیغ نیازمند استفاده از نظر کارشناسی باشم که شاید قرآنی نباشد، اما در این زمینه تبحر لازم را دارد.
نباید دایره مشورتمان فقط به سمت و سوی قاریان قرآن برود. این به گونهای ما را محروم میکند و همین محرومیت است که کار قرآنی را بسته کرده است. باید بیاییم در متن جامعه، یعنی اگر بتوانیم از کارشناسانی که در حوزههای فرهنگی به طور عام و در ارتباط گیری خوب با مردم فعالیت میکنند، استفاده کنیم و بهرهمند شویم. میتوانیم در عرصه مدیریت تا حدودی موفق باشیم. یکی از معضلات ما همین است. در ارتباط گیری با مردم باید کار کنیم. در روشهای جدید جذب مخاطبان و در شکل انتقال مفاهیم قرآن باید کار کنیم. فیلمی ساخته میشود، مثلاً فرض کنید اصحاب کهف مرحوم سلحشور یا فیلم حضرت یوسف(ص). این فیلم در انتقال بخشی از معارف قرآنی در جامعه خیلی نقشآفرینی میکند، اما اینکه چرا در حوزههای دیگر مثلاً در تئاتر در انتقال معارف قرآنی کار نمیکنیم؟ چرا نهادهایی که متولی هستند جدی نمیگیرند؟ در این بخشها باید ورود کنیم تا این قرآن و اطلاعات و پتانسیل و محتوای قرآنی را خوب منتقل کنیم.
به نظر من یکی از علل عدم موفقیتها فقدان بهره گرفتن از نقطهنظرات کارشناسانی است که در حوزه قرآن میتوانند مفید باشند و لازمهاش این نیست که حتماً کارشناسی قرآنی یعنی فردی که قاری قرآن باشد. اینها به تبع دایره اول کارشناسان هستند و وجود دارند اما به نظر من مقداری باید دایره را گستردهتر کنیم و در تمام بخشها از نظرات کارشناسان و متخصصان استفاده کنیم.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نباید فراموش کنیم که جامعه از جهت قرآنی در تمام سطوح پیشرفت کرده و اتفاقات خوبی در این حوزه رقم خورده است. امروز تعداد زیادی مؤسسات قرآنی، سازمانهای متعدد قرآنی و نهادهای متعدد قرآنی داریم و باید قدردان باشیم، اما اگر بخواهیم اینها زودتر به نتیجه برسد و این توان و این ظرفیت هدر نرود، باید تعامل، ارتباط و دلسوزیمان را به همدیگر بیشتر کنیم و این تعامل ما را منتج به تبیین یک نقشه راهی کند که همه در آن دخیل و سهیم هستیم. همه یک جریان را پیش میبریم و نکته نهایی نیز شناخت نیازهای جامعه است. نیازهای جامعه دائماً در حال تغییر و تحول است و هم باید بالطبع آن با نیازهای جامعه آشنایی پیدا کنیم تا بتوانیم نسخه مناسب را بپیچیم.
انتهای پیام