محمد خواجوی، پیشکسوت قرآنی کشورمان، از جمله فعالانی است که سالهای بسیاری از عمر خود را صرف آموزش قرآن کریم کرده است؛ او طی این سالها در کنار آموزش قرآن، نقدهایی به فعالیتهای قرآنی نیز داشته است؛ نقدهایی که تلاش کرده است با صراحت آنها را بیان کند تا شاید از کنار آنها تلنگری هرچند کوچک به مدیران و فعالان این عرصه زده شود. این فعال قرآنی طی روزهای گذشته با حضور در استودیو مبین ایکنا، به نقد عملکرد مدیران قرآنی کشورمان از ابتدای انقلاب تاکنون پرداخت است. او با این اعتقاد که فعالیتهای قرآنی معنای گستردهای دارد و نباید آن را به برگزاری مسابقات قرآن و فضاسازیها و ظاهرسازیها در جامعه خلاصه کنیم، گفت: نه تنها فعالیتهای قرآنی را محدود به فعالیتهای تبلیغی و ترویجی نمیدانم، بلکه اعتقاد دارم ترویج مفاهیمی همچون عدالت اجتماعی، امانتداری، صداقت و بسیاری از ارزشهای دیگر که در قرآن ذکر شده است، ترویج قرآن کریم در جامعه است.
این پیشکسوت قرآنی داشتن این نگاه را، که فعالیتهای قرآنی تنها برگزاری مسابقات و فعالیتهایی از این دست است، خطرناک میداند و بر این باور است که پرداختن بیش از حد به چنین فعالیتهایی باعث شده تا مردم به این نتیجه برسند که معنا و مفهوم قرآن و اجرای آن در جامعه همان برگزاری مسابقات و ... است.
خواجوی تشکیل نهادها و دستگاههای قرآنی فراوان را در جامعه نشانهای از جدی گرفته شدن فعالیتهای قرآنی از سوی مسئولان بالادستی نمیداند و اعتقاد دارد که در شکلگیری برخی از این دستگاهها، نهادها و مراکز دستهای پشت پرده، اعمال فشارها و اهداف ناحق دخالت داشتهاند. مشروح این گفتوگو در ادامه آمده است.
- جناب استاد، سؤالات ما با محوریت نقد عملکرد مدیریت امور قرآنی کشور طی چهل سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی است، ابتدا تعریفی از مدیر ارائه دهید و سپس بگویید که مدیریت امور قرآنی باید چگونه مدیریتی باشد؟
ابتدا تشکری از همه مدیران و از جمله مدیران امور قرآنی داشته باشم به هر حال این عزیزان برای رشد و بالندگی برنامهها تلاش میکنند. مدیریت در واقع رهبری مجموعهای است که مطابق با شرح وظایف آن سازمان کار میکند و آن مجموعه را حرکت میدهد. البته یک مدیر وظایف مختلفی دارد که داشتن برنامهریزی، ساماندهی امور و نظارت و پایش و انگیزهبخشی به کارکنان میتواند از جمله آنها باشد. اساساً مدیریت به ویژه در دستگاههای قرآنی کار بسیار مشکلی است. اشکال کار هم عمدتاً به ناکارآمدی یا ضعف دیوانسالاری و سیستم اداری بازمیگردد. قرآن میفرماید: «أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ» ملت، انقلاب کردند و وارث بازماندههای قبل از انقلاب شدند. چیزهایی که به ارث رسید نیاز به اصلاح داشت که برخی اصلاح شدند و برخی همچون دیوانسالاری و سیستم اداری به خوبی اصلاح نشد. لذا در سیستم اداری مدیریت کردن خودبهخود مشکل و سخت است.
مدیر امور قرآنی مانند همه مدیران باید یک مدیریت فنی مبتنی بر دانش و تجربه داشته باشد و از روشهای خوبی در کار استفاده کند؛ علاوه بر این، وظیفه مدیر، مردمی بودن است یعنی اینکه بتواند با مردم ارتباط برقرار کند. مهارت ادراکی وظیفه دیگر مدیر است، همه اینها منحصر به مدیر امور قرآنی نیست و هر مدیری باید چنین ویژگیهایی داشته باشد، اما مدیر امور قرآنی به دلیل اینکه منتسب به قرآن کریم است و قرآن نیز یک کتاب ارزشی است. لذا این مدیر باید خود را آماده کند تا از نظر رفتار و کردار تا جایی که میتواند جامع برخورد کند و برای دیگران نیز الگو باشد.
مطمئناً عملکرد و رفتار و منش یک مدیر امور قرآنی با یک مدیر فعال در عرصه دیگر تفاوت داشته باشد؛ چرا که از مدیر عرصه قرآنی انتظارات زیادی وجود دارد. با توجه به اینکه همه از سازمانی که منتسب به امور قرآنی است، انتظار ویژه دارند، لذا مدیر امور قرآنی باید الگو بودن را به نیروهای تحت امر خود نیز سرایت دهد.
- شما به برخی ویژگیهای مدیر امور قرآنی اشاره کردید. به اعتقاد شما در بین مدیران این عرصه اشخاصی هستند که تمامی این ویژگیها را داشته باشند؟
اعتقاد من این است که چنین اشخاصی باید تربیت شوند، یعنی باید برنامهریزیها در این سو باشد. ضمن اینکه باید ببینیم خود این مدیران چه میزان انگیزه برای کار قرآنی دارند؟ آیا اینها شایستگی دارند و آیا از نظر جامعه قرآنی کشور افراد برجستهای به لحاظ نظر و عمل هستند یا خیر؟ انتصاب براساس سفارش یا شایستگی نیز از دیگر وجوه این امر است.
گاهی مواقع شاهد هستیم، افرادی برای مدیریت امور قرآنی انتخاب میشوند که مقبولیت کمی نزد فعالان قرآنی دارند. با وجود این عدهای هستند که در ردههای بالا انگیزهها یا اهداف شخصی دارند، یا اینکه به دنبال بهرههای مادی هستند و لذا میبینید که این افراد ورود پیدا میکنند و برخلاف آنچه در عرصه مدیریت اتفاق میافتد، اعمال نفوذ میکنند و کسانی را مدیر قرار میدهند که اساساً آن توانایی را نداشته و مقبولیت نیز نداشته باشند. در کشور ما نیز چنین مواردی دیده شده است.
- آسیبهایی که چنین افرادی به فعالیتهای قرآنی وارد میکنند، چه آسیبهایی است و آیا مصادیقی را مشاهده کردهاید؟
قطعاً همین طور است، اولاً وقتی یک مدیر انتخاب میشود باید مورد اعتماد زیرمجموعه باشد، دوم باید مورد اعتماد جامعه تخصصی و مخاطبان آن سازمان باشد. زمانی که این دو لازمه رعایت نشود، حتی اگر مهارت فنی و ادراکی و ... هم داشته باشد، باز هم چنین فردی موفق نخواهد بود و سازمان رفته رفته با مشکل مواجه خواهد شد. مضاف بر اینکه اینها چون انتخابی هستند، نه تنها مقبولیت و ... را ندارند، بلکه مهارتهای لازم برای مدیریت را نیز ندارند و مشخص است که فعالیت چنین فردی آسیبزا خواهد بود. امام صادق(ع) میفرماید: «کسی که کار خود را نمیشناسد هر چقدر هم سرعت بگیرد، این سرعت زاویه را بیشتر کرده و از هدف دورتر خواهد شد».
- در بین مدیران قرآنی بعد از انقلاب تاکنون، شاهد مدیرانی بودهایم که از نقش و جایگاه خود بیاطلاع بوده باشند؟
من رصد نکردهام، اما تا جایی که ذهنم یاری میدهد، افرادی ضعفهایی داشتهاند که بیش از حد متعارف بوده است.
- تأثیر آن ناآگاهی چه چیزهایی بوده است؟
اولاً شخصیت آن فرد مدیر، زیر سؤال رفته و اولین آسیب به خود آن فرد رسیده است. دومین آسیب به مجموعه تحت مدیریت میرسد و در ادامه طرحها و برنامهها معطل باقی مانده و به خوبی اجرا نمیشود. قطعاً تمکین و فرمانبردای از چنین مدیری نیز به سختی انجام خواهد شد و بنابر این آسیبها یکی پس از دیگری خود را نشان خواهد داد.
- با توجه به تمام مواردی که اشاره کردید، اگر بخواهید نگاهی به عملکرد مدیران قرآنی داشته باشید، آن را موفق میدانید یا خیر؟
اگر بدون در نظر گرفتن عوامل بیرونی در نظر بگیرم، باید بگویم که موفقیت مدیران امور قرآنی در حد متوسط بوده است. برای موفقیت یک مدیر، شرایط و بسترهای لازم برای اعمال مدیریت هم وجود داشته باشد. اگر توجه به فعالیتهای قرآنی از طرف مسئولان امر جدی نباشد، اگر اهتمامی در هماهنگی بین دستگاههای قرآنی وجود نداشته باشد، قطعاً آن مدیر هر چقدر هم قوی باشد، با چنین موانعی روبرو خواهد بود.
- متوسط به چه معنی است؟ ممکن است مقداری شفافتر بگویید که عملکرد مدیران امور قرآنی قابل قبول بوده است یا خیر؟ و اینکه مدیران امور قرآنی تاکنون کارنامه قابل دفاعی داشتهاند؟
زمانی که مدیر بودم، میخواستیم مصوبهای را با عنوان نهضت قرآنآموزی اجرا کنیم. این مصوبه باید در کل کشور اجرا میشد. برای این نهضت 500 میلیون تومان که آن زمان حقوق یک مربی ورزشی هم نبود، در نظر گرفته شد. یک مدیر با وجود چنین موانعی و با چنین بودجههایی چگونه میتواند موفق باشد. بنابر این یک مدیر اگر موفق نبوده است با چنین موانعی نیز مواجه بوده است. اینها موانعی است که در سیستم اداری کشور وجود دارد و نمیتوان از مدیر انتظار داشته باشیم که با وجود این موانع موفق هم باشد، اما میتوانیم انتظار داشته باشیم که شخص خوب و دلسوزی برای امور باشد.
شاید این اِشکال به مدیران بالاتر بازگردد که در جامعهای که مدعی قرآنی بودن است و قانون اساسی خود را قرآن میداند، چطور مسئولان راضی میشوند برای برنامههای قرآنی بودجههای ناچیزی در نظر بگیرند.
- شما در صحبتهای خود به موانع بیرونی، که مانع موفقیت فعالیتهای قرآنی شده، اشاره و یکی از این موانع را نگرش مدیران ردهبالا به قرآن بیان کردید. موانع دیگری هم وجود دارد؟
بخش زیادی همین است، به نظر شما برای قرآن چه میزان ارزش قائل هستند؟
سؤال ما هم همین است که به نظر شما چه میزان ارزش قائل هستند؟
در مورد همین نهضت قرآنآموزی که بارها مورد بررسی قرار گرفته و به تصویب رسیده بود، یکی از وزرا در جلسهای در مورد خروجی این نهضت به گونهای صحبت میکرد که گویی لزومی برای چنین طرحهایی وجود ندارد. این نگرشها و این قبیل نگاهها قطعاً در تصمیمگیریها و بودجهبندیها و در اختیار قرار دادن امکانات تأثیرگذار است.
- شما بخش زیادی از به موفقیت نرسیدن فعالیتهای قرآنی را مربوط به عملکرد مدیرانی، که کمتر در عرصه فعالیتهای قرآنی اثر مستقیم دارند، میدانید. منظور من همان مدیران بالادستی است؟
قطعاً دستگاههای بالادستی و آنها که تصمیمگیرنده هستند، کمتر در عرصه فعالیتهای قرآنی حضور دارند و به اصطلاح قرآنی هستند.
- شاید بخشی از این بیتوجهی مدیران بالادستی به بحث فعالیتهای قرآنی، باز به مدیران امور قرآنی و عملکرد آنها بازگردد. شما تعاملی بین مدیران امور قرآنی با مدیران بالادستی میبینید؟
تعامل به چه معنی؟
- تعاملی که باعث شود تا توجه مدیران بالادستی به فعالیتهای قرآنی جلب شود و فعالیتها از این وضعیت خارج شود. آیا چنین تعاملی وجود دارد؟
چنین تعاملاتی یا وجود ندارد و یا اگر هم وجود داشته باشد به صورت یک برنامه از پیش طراحی شده و دائمی نیست. شاید البته با واسطههایی تعاملاتی وجود داشته باشد، اما اینکه مدیران بالادستی براساس این تعاملات برای توسعه فرهنگ قرآنی و ترویج آن در جامعه تلاش کنند و برنامهریزیهایی انجام دهند، وجود ندارد. تعاملات بیشتر در حد تعارفات است.
- چنین تعاملاتی که بیشتر تعارف است، خروجیهایی هم به دنبال داشته است یا خروجیهای آن هم همچون تعارفی بودن تعاملات بوده است؟
جاهایی توانسته است، کمک کند، برای مثال شورای توسعه فرهنگ قرآنی برای هماهنگسازی و جلوگیری از موازیکاری راهاندازی شد، اما این شورا به حدی با شاخ و برگهای اضافی طراحی شد و به حدی آرمانی دیده شد که روند حرکتی آن را بسیار کند کرد. در صورتی که این شورا باید چابک میبود تا حرکت خود را با سرعت تمام داشته باشد.
در صورتی که طراحان چنین شورایی هدف از شاخ و برگ دادن به این شورا و عضویت تعداد زیادی از مدیران ردهبالا را تصمیمگیرنده بودن آن مدیران در بحثهای بودجهای میدانستند. اینجا بود که اهداف از توسعه قرآن به جمع کردن بودجه و ... تغییر کرد. این باعث شد تا کار در مسیر خود حرکت نکند. جالب است در چنین شوراهایی وقتی بحث بودجه به میان میآید، صحبت از حضور افرادی میشود که اصلاً به امور قرآنی هیچ ربطی ندارند، در کنار این، شاید حضور این افراد برای یکسال بتواند بودجهای را تدارک ببیند، اما برای سالهای بعد باید چه کار کرد؟ همه اینها مشکلاتی است که کمکم جمع میشوند و مشکلات بزرگتر، بیثباتی برنامهها و مسائلی از این دست را ایجاد میکند.
- به اعتقاد شما این بیتوجهیها ناشی از چیست؟ آیا فقط ناشی از جدی گرفته نشدن فعالیتها و فعالان قرآنی است یا دلایل دیگری را میتوان در کنار این دلیل ردیف کرد؟
یکی از دلایل، جدی گرفته نشدن است؛ فعالیتهای قرآنی جدی گرفته نمیشود، اگر هم جدی گرفته میشود فقط در بحث فضاسازی است.
- شاید برای برخی این سؤال پیش بیاید که اگر فعالیتهای قرآنی در کشور جدی گرفته نمیشود، پس این همه سازمان و تشکیلات که برای تولیت امور قرآنی تشکیل شده برای چیست؟
همیشه راهاندازی دستگاهی در یک زمینه به معنای توجه بیش از حد به آن موضوع نیست. اتفاقاً برخی از همین دستگاههایی که تشکیل شده است، خودشان معضل هستند. وقتی به دقت نگاه میکنیم، متوجه میشویم، در پس پرده تشکیل فلان دستگاه اعمال فشاری برای این تشکیل وجود داشته است. برای مثال مرکز طبع و نشر قرآن کریم برای چه امری تشکیل شده است؟ انتظارات از چنین مرکزی را میشد به راحتی به دستگاههایی که سالها کار قرآنی کردهاند، واگذار کرد و رئیس همان نهاد نماینده مقام معظم رهبری باشد، اما به جای این کار به صورت آنی دستگاههایی تشکیل میشود که به تقابل با دیگر دستگاهها میپردازد و همین، تلاقی وظایف به وجود میآید.
اضافه شدن شورای توسعه فرهنگ قرآنی به نهادهای قرآنی شاید برای هماهنگ شدن بهتر فعالیتها بود، اما اضافه شدن یک نهاد به معنای تنبل شدن گردش کار و بودجهبر شدن فعالیتها خواهد بود. تشکیل شدن یک نهاد به معنای هزینه کردن اضافه است.
در بحث ادغام اتحادیههای قرآنی چهار سال جلسه و هماندیشی و ... انجام شد و زمانی که با ادغام نهایی فاصله زیادی باقی نمانده بود همه چیز منتفی شد.
به نظر میرسد دستهایی پشت پرده است و ممکن است که اهداف شخصی و یا سازمانی، که به حق نیست، باعث این شود. شما نگاه کنید در کشور کارهای پرسروصدا مشتریهای بیشتری دارد. در این قبیل کارها هم خبرسازی خوبی هست و هم اینکه خروجی کار دیده میشود. اینها البته منحصر به دستگاههای قرآنی نیست و در کل کشور وجود دارد.
بحث فضاسازی یا تبلیغات در دهه اول و دوم بعد از انقلاب به خوبی اجرا شده و اکنون باید به کارهای دیگر و به فضاهای دیگر پرداخته شود. اگر در آن دو دهه به فضاسازی پرداخته شده است به خاطر نیاز آن زمان بوده است. دنیا تغییر لحظهای دارد و الان نمیتوانیم در ابتدای دهه پنجم بعد از انقلاب باز هم همان کارهای دهه اول و دوم را تکرار کنیم و دائم به مسابقه بپردازیم. اینکه میگویم وقت چنین فعالیتهای گذشته است. منظور این است که وقت آنها به عنوان عمومیت گذشته است. همین مسابقات را داشته باشیم و به اندازه مخاطبانش به آن پرداخته شود. این نسخهای نیست که برای همه مردم بپیچیم. همه مردم که نمیتوانند به مسابقات بپردازند، مسابقات برای عدهای خاص است و در جای خود هم به خوبی جواب میدهد. الان مردم این سؤال را مطرح میکنند که قرآنی که به عنوان کتاب انقلاب معرفی شده است، برای چیست و چه کارهایی انجام میدهد؟ باید برای اینها پاسخ داشته باشیم و مسابقات جواب این سؤالات را نمیدهد.
در بحث تبلیغات و فضاسازی در دو دهه ابتدای انقلاب، کارهای خوبی انجام دادیم، اما سؤال این است که از دهه سوم به بعد چه کار کردیم؟ چرا به بحث سبک زندگی قرآنی کمتر پرداخته شد؟ چرا موجهایی را که در کشور ایجاد شده است با قرآن تطبیق ندادهایم؟ چرا ارزشهای قرآنی را در دستگاههای اجرایی، در قوه قضائیه و دیگر دستگاهها احیا نکردهایم تا مردم حلاوت قرآن را بچشند؟
میگویم اجرای برنامههای قرآنی در جامعه یک روی قضیه قرآنی شدن جامعه و یک بال برای پرواز است. روی دیگر این قضیه یا بال دیگر این عرصه برای پرواز، ترویج مهربانی در جامعه، اجرای عدالت اجتماعی و اقتصادی در جامعه، ترویج امانتداری و راستگویی در جامعه و مسائلی از این دست است.
همه اینها مفاهیمی هستند که در قرآن به آنها اشاره شده است و همه مدیران از مدیران دستگاههای امور قرآنی تا دستگاههای دیگر وظیفه دارند تا علاوه بر برگزاری مسابقات قرآن و فضاسازی قرآنی، چنین ارزشهایی را نیز در جامعه اجرا کنند. بنابر این برای ایجاد جامعه قرآنی هر دو بال باید وجود داشته باشد، یعنی هم فضاسازی و برنامههای تبلیغی باشد و هم ارزشها و مفاهیم قرآنی در جامعه اجرا شود.
- اجرای بال اول در جامعه برعهده دستگاهها و نهادهای قرآنی است. برای اجرای ارزشهای قرآنی نیز همین جامعه قرآنی و مدیران باید حرکتهایی انجام دهند یا به فراتر از آن باید چشم دوخت؟
پیاده شدن این ارزشها در جامعه هم از سوی مسئولان و هم مردم باید شکل بگیرد. مردم باید در مورد کسانی که رهبری آنها را برعهده دارند، حمایت و تبعیت داشته باشند، مسئولان نیز وظیفه دارند، ارزشهای درست را جاری و ساری کنند. بنابر این شکلگیری جامعه قرآنی دوطرفه است. علیالقاعده مسئولان ردهبالا نیز باید قرآنی باشند. یک مسئول لازم نیست که قاری یا حافظ قرآن باشد، اینکه در سخنان خود صداقت داشته باشد، مردم را در مسیر درست قرار دهد، عدالت را به درستی اجرا کند یعنی رفتاری قرآنی داشته است.
- در این میان نقش مدیران دستگاههای قرآنی چیست و میتوانند چه کمکی کنند؟
مدیران به تنهایی نمیتوانند، کاری را انجام دهند. اگر هم نقشی در این مسیر داشته باشند با کمک و حمایت مدیران بالادستی خواهد بود. مدیران قرآنی یک جزء از کل مدیران کشور هستند، با وجود این به صورت تشکیلاتی میتوانند، بسترهایی را فراهم کنند و از فعالیتهایی که بیشتر فضاسازی است، دست بردارند. در کشور ما مشکل این است که به مقداری که کار قرآنی انجام میشود، قرآنی کار نمیشود.
- شما وظیفه اصلی مدیر امور قرآنی را هدایت جامعه به سمت تعالی میدانید. برداشت درستی از صحبتهای شما داشتهام؟
وظیفهای غیر از این متصور نیست، مدیر قرآنی باید بسترسازی کند و دست از فعالیتهای کهنه و قدیمی بردارد. باید به فکر تغییر در اجرای برنامهها باشند. در کنار این هوشیار کردن مسئولان بالادستی نیز وظیفه دیگر مسئولان نهادهای قرآنی است.
- همه تقریباً به اینکه وضعیت فعالیتهای قرآنی خوب نیست، اذعان دارند، اما سؤال این است که با وجود اینکه همه میدانیم وضعیت خوب نیست، چرا اقدامی عملی برای بهبود اوضاع انجام نمیشود؟
یکی از عوامل به ناتوانی آنها برمیگردد و اینکه نمیتوانند وضعیت را بهبود ببخشند، عامل دیگر این است که برخی هنوز به این فهم نرسیدهاند و اعتقاد دارند باید تا سالها با این وضعیت به فعالیت ادامه داد.
به اعتقاد من بهترین هدایتها در این عرصه مربوط به هدایتهای مقام معظم رهبری است. مواضع و بیانات مقام معظم رهبری اکثراً قرآنی است، ایشان همیشه مواضع را اعلام میکنند، اما علت اینکه چرا کمتر به آن عمل میشود، مشخص نیست. علت اینکه بودجهها و سرمایهها حیف و میل میشود و علت بسیاری مسائل دیگر که در جامعه وجود دارد و همه میبینیم این است که فرهنگ جامعه قرآنی نشده است. اگر فرهنگ قرآنی در جامعه حاکم شود، تمامی این مشکلات از بین میرود.
- تلاشهایی برای حرکت به سمت قرآنی شدن جامعه دیده شده است؟
اگر هم بوده بسیار به ندرت بوده است و وضع کشور هم اجازه حرکت به آن سمت را نمیدهد. یعنی اولویت نیست.
برای بهتر متوجه شدن این بحث یک مثال میزنم، یکی از فرهنگهایی که در جامعه به خوبی نهادینه شده است، فرهنگ منفعتطلبی است. همین فرهنگ باعث شده تا مردم به جای پرداختن به قرآن به کتابهای ادعیه بپردازند. البته پرداختن به ادعیه خوب است و بسیار هم سفارش شده، اما از بین این دو ابتدا باید به قرآن پرداخته شود. منفعتطلبی مردم باعث این کار شده است؛ چرا که قرآن برای انسان تکلیف مشخص کرده است و از انسان خواسته است تا چه کارهایی را انجام دهد و در ازای آن کارها پاداشهایی را دریافت کند، در صورتی که در برخی ادعیه برای مثال گفته شده است خواندن دو رکعت نماز چه حاجتهایی را برآورده میکند. یعنی با یک عمل، فواید بسیار زیادی نصیب فرد میشود که این عین منفعتطلبی است.
- با توجه به سیر تحولاتی که در عرصه فعالیتهای قرآنی وجود دارد، پیشبینی شما از آینده این فعالیتها چیست؟ آیا میتوان امیدوار بود که فرهنگ قرآنی در جامعه حاکم شود؟
فعالیتهای قرآنی را محدود به همین فعالیتهای تبلیغی و ترویجی و فضاسازی نمیدانم، به اعتقاد من اجرای ارزشهای قرآنی در جامعه، پرداختن به مصادیقی همچون عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی و ... نیز بخشی از فعالیتهای قرآنی در جامعه است. با این نگاه و با این دید باید بگویم که اتفاقاً فعالان قرآنی نگران آینده این قبیل فعالیتها هستند. این نگاه که فعالیتهای قرآنی تنها فعالیتهایی همچون مسابقات، فضاسازی و ... است و بیارتباط به فرهنگ جامعه است، نگاهی بسیار خطرناک است. کشورهایی همچون مصر و عربستان و ... چنین نگاهی دارند، اما در کشور ما اعتقاد بر این است که نظام یک نظام قرآنی است. لذا فعالیتهای قرآنی در کشور پیاده کردن ارزشهای قرآن و مفاهیم قرآنی در جامعه است. فعالیتهای قرآنی انجام میدهیم تا زندگیمان قرآنی شود.
- در پایان اگر صحبت خاصی دارید بگویید.
اعتقاد دارم فعالان قرآنی باید به عرصهای ورود پیدا کنند که درمانگر و پاسخگو باشد. باید موجهایی را که در کشور به وجود میآید به قرآن عرضه و آنها را از منظر قرآن بررسی کنیم. باید همه را متوجه کنیم که قرآن فقط برای مسابقه و .. نیست، بلکه قرآن برای این است که حیات و زندگی ما را به سعادتمندی برساند.
مصاحبه از تیمور کاکایی
انتهای پیام