روحالله بهشتیپور، استاد حوزه علمیه و جامعةالمصطفی(ص) قم، در گفتوگو با ایکنا از قزوین، اظهار کرد: فضای عمومی جامعه امروز با بنیامیه و ماهیت اصلی آن آشنا نیست؛ عدم شناخت ما نسبت به بنیامیه یک اتفاق برنامهریزی شده است بنابراین باید بدانیم بنیامیه که بوده و دنبال چه بودند؟ امام سجاد(ع) چطور توانستند در برابر این جریان تبیین داشته باشند و پروژه بنیامیه را دچار چالش کنند.
وی بیان کرد: بنیامیه از خاندان و نسل امیه هستند، در برخی از گزارشهای تاریخی به اشتباه امیه را فرزند عبدالشمس دانستند و همین موجب سطحنگریهای بعدی شده است؛ بر اساس مستندات و پژوهشها امیه فرزند واقعی عبدالشمس نبوده بلکه فرزندخوانده او بوده است.
استاد جامعهالمصطفی(ص) قم خاطرنشان کرد: مستندات تاریخی نشان میدهد نسل امیه متعلق به منطقه شبه جزیره و حجاز نبوده و اصالتاً رومی بوده است؛ بنابراین امیه نه تنها جزو نسل حضرت اسماعیل(ع) نیست اساساً متعلق به حجاز منطقه نبوده و او را از روم آوردند. جریانی که حضرت اسماعیل(ع) را میشناختند و میدانستند که پیامبر آخرالزمان از نسل حضرت اسماعیل(ع) است و کی و کجا متولد و مبعوث میشود آگاهانه و با برنامهریزی، امیه را داخل نسل حضرت اسماعیل(ع) جای دادند و برای همین امر چون عبدالشمس فرزند نداشت سراغ او رفتند، در ابتدا امیه بهعنوان خادم و برده وارد خانه عبدالشمس شد اما بعداً به فرزندخوانده عبدالشمس تبدیل شد.
وی توضیح داد: حال اگر بدانیم که چرا امیه را داخل نسل حضرت اسماعیل گذاشتند مسئله تا آخر روشن میشود. یکی از مهمترین اهداف آنان این بود که تولد پیامبر(ص) اتفاق نیفتد. برای همین جریانی که مخالف پیامبری پیامبر آخرالزمان بودند و از گذشته اجداد پیامبر را ترور میکردند به این نتیجه رسیدند که ترور پدران پیامبر(ص) نتیجهبخش نبوده و باید از گزینه دیگری استفاده کنند. این گزینه پیچیده، جای دادن فردی از خودشان در نسل حضرت اسماعیل(ع) بود تا مسئله پیامبری را در داخل این نسل رصد و از نزدیک با آن مقابله کند؛ البته باید متذکر شویم که فرزندان اسماعیل(ع) قدرتمند و حتی در تمدن ایران و روم معروف بودند و آنان را به بزرگی و بزرگزادگی میشناختند.
بهشتیپور افزود: بنیامیه در تلاش بودند از نزدیک تولد کسی که مشکوک به پیامبری است را رصد کنند و اگر نشد بهعنوان یک مخالف قدرتمند درون این نسل با پیامبر(ص) مقابله و ابتدای کار پیامبری، ایشان را زمینگیر کنند. این پروژهای بود که با جای دادن امیه در نسل حضرت اسماعیل(ع) طرحریزی شد.
وی مطرح کرد: ممکن است این سؤال مطرح شود با همه اهمیتی که این موضوع داشته چرا تبیین نشده است؟ در پاسخ باید بگوییم که تبیین شده است ولی ما توجهی نداشتیم. پیامبر(ص) در زمان حیات خود فرزندان امیه را شامل ذویالقربی ندانستند، بنیامیه و حامیانشان بسیار سر و صدا کردند ولی پیامبر(ص) ایستادگی کردند.
این استاد حوزه علمیه قم یادآور شد: پیامبر(ص) در خواب میبینند که یکسری بوزینه از منبر ایشان بالا میروند، اما خداوند با نزول آیه 60 سوره اسرا مسئله را برای پیامبر(ص) روشن میکند. در این آیه «وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ ۚ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْیا الَّتِی أَرَینَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ ۚ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا یزِیدُهُمْ إِلَّا طُغْیانًا كَبِیرًا؛ و (ای رسول ما، به یاد آر) وقتی که به تو گفتیم خدا البته به (همه افعال و افکار) مردم محیط است، و ما رؤیایی را که به تو ارائه دادیم و درختی را که به لعن در قرآن یاد شده (درخت نژاد بنیامیه و همه ظالمان عالم) قرار ندادیم جز برای آزمایش و امتحان مردم و ما آنها را میترسانیم ولیکن آیات بر آنها (از فرط شقاوت) جز طغیان بزرگ چیزی نیفزاید» خداوند موضوع شجره ملعون را مطرح میکند.
وی اشاره کرد: «ابوحیان اندلسی» از دانشمندان اسپانیایی دنیای اسلام گزارشی داده است که عدهای از مفسرین دنیای اسلام در تفاسیر خود از تعبیر بنیامیه استفاده نمیکنند بلکه از بنیامیه با عنوان شجره ملعونه یاد میکنند.
بهشتیپور توضیح داد: معاویه از نوادگان امیه است؛ امیه فرزند خوانده عبدالشمس بوده و عبدالشمس نیز فرزند عبدمناف است؛ اهل بیت(ع) نیز به هاشم میرسند که برادر عبدالشمس و فرزند عبدمناف بوده است. معاویه ادعا میکند ما از نسل عبدمناف هستیم و این ادعا برای این بوده است که بگوید جایگاهشان حق است. حضرت علی(ع) در پاسخ به این ادعای معاویه میگویند «وَ أَمَّا قَوْلُكَ (إِنَّا بَنُو عَبْدِ مَنَافٍ) فَكَذَلِكَ نَحْنُ وَ لَكِنْ لَیسَ أُمَیةُ كَهَاشِمٍ وَ لَا حَرْبٌ كَعَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ لَا أَبُو سُفْیانَ كَأَبِی طَالِبٍ وَ لَا الْمُهَاجِرُ كَالطَّلِیقِ وَ لَا الصَّرِیحُ كَاللَّصِیقِ؛ اینکه ادعا کردی ما فرزندان عبد مناف هستیم، آری ما هم چنین هستیم؛ اما جد شما امیه چونان جد ما هاشم و حرب همانند عبد المطلب و ابوسفیان مانند ابوطالب نخواهند بود. هرگز ارزش مهاجران چون اسیران آزاد شده نیست و حلالزاده مانند مجهولالنسب نیست». در اینجا یک نکته نیز وجود دارد که حضرت علی(ع) از واژه «ولکن» استفاده میکنند که به معنای «اضراب» است که مبحث قبل را رد میکند و میگویند که امیه مثل هاشم نیست. «كَاللَّصِیقِ» نیز به معنای چسباندن است زیرا امیه خود را به نسل حضرت اسماعیل(ع) چسباندهاند در حالی که هاشم فرزند واقعی نسل حضرت اسماعیل(ع) است.
وی اظهار کرد: حضرت علی(ع) در خصوص اعتقادات فرهنگی و دینی امیه شفافسازی و تصریح کردند «ما أسلَمُوا و لكنِ استَسلَمُوا، و أسَرُّوا الكُفرَ، فلمّا وَجَدُوا أعوانا علَیهِ أظهَرُوهُ؛ آنان (بنیامیه) مسلمان نشدند بلكه تسلیم شدند و كفر خویش را پنهان داشتند و هنگامى كه براى كفر یاورانى یافتند، آن را آشكار ساختند».
استاد جامعةالمصطفی(ص) قم تشریح کرد: همه میدانند ابوسفیان به ظاهر اسلام آورد و مخالف اسلام بود و مسلمان واقعی نشده بود؛ حتی به پیامبر(ص) ایراد میگرفتند که ابوسفیان مسلمان واقعی نشده است پیامبر(ص) میگویند همین که به ظاهر «لا اله الا الله» بگوید کفایت میکند. اگر اختلاف بنیامیه و بنیهاشم بر سر مسائل قبیلهای بود که برخی مدعی شدهاند هنگام فتح مکه بهترین فرصت برای رسول خدا بود تا انتقام اقدامات خونین بنیامیه نسبت به بنیهاشم و مسلمانان را بگیرد ولی تمام آنان را با تمام اقدامات و قتلهایی که کرده بودند با تظاهر به لااله الا الله بخشید.
وی گفت: امام صادق(ع) درباره ریشه اختلاف بنیامیه با بنیهاشم تصریح کردهاند «تعادینا فی الله قلنا صدق الله و قالوا کذب الله؛ نزاع در مورد خدا بوده ما خدا را راستگو دانستیم ولی بنیامیه میگویند خدا دروغ گفته است» به همین دلیل ابوسفیان، معاویه و یزید بر علیه رسول خدا(ص)، امیرمؤمنان علی(ع) و امام حسین(ع) شمشیر کشیدند.
بهشتیپور اضافه کرد: معاویه با «مغیره» بحثی را مطرح میکند که معاویه در پایان قسم میخورد که نام پیامبر را دفن خواهد کرد و این عبارت را اینگونه گفته است «(ای مغیره) مادر برای تو نباشد. با زنده بودن نام این مرد (حضرت محمد ص) كدام یک از اقدامات ما باقی میماند؟! به خدا قسم (چاره نیست) مگر اینكه (نام پیامبر اسلام) دفن شود».
استاد جامعةالمصطفی(ص) قم در پایان یادآور شد: یزید در شعری آورده است «لعبتْ هاشم بالملك فلا- خبرٌ جاء ولا وحيٌ نزل؛ اینها دنبال این هستند که به حکومت برسند-البته هیچ خبری هم از ادعای وحی که میکنند نیست». این دیدگاهی است که یزید تصریح کرده و بسیاری از علمای اهل سنت بر اساس این مباحثی که مطرح کرده است او را تکفیر کردند. یزید علاوه بر اظهار کفر نسبت به حضرت رسول(ص) و حضرت علی(ع) مسئله وحی را دروغ میدانست.
انتهای پیام