به گزارش ایکنا از قزوین، محسن حقشناس، استاد نهجالبلاغه، شامگاه ۲۸ آبان در جلسه تفسیر خطبه ۷۹ نهجالبلاغه در حسینیه امامزاده اسماعیل(ع) شهر قزوین، گفت: «و من كلام له (علیهالسلام) قاله لبعض أصحابه لما عزم على المسير إلى الخوارج»؛ حضرت در اردوگاه نظامی بودند و قصد حرکت به سوی خوارج و جنگ نهروان را داشتند که سه نفر به ایشان مراجعه کردند و حضرت را از عزیمت در آن ساعت بازداشتند که نفر سوم آنان «عفیفبن قیث کندی» بود و این خطبه در پاسخ به این اخترشناس ایراد شده است.
این مدرس نهجالبلاغه گفت: فردی از سپاه به حضرت گفت «و قد قال له: إن سرتَ يا أميرالمؤمنين فی هذا الوقت، خشيتُ ألا تظفر بمرادک، من طريق علم النجوم» اگر در این وقت حرکت کنید به نتیجه نخواهید رسید. حضرت فرمودند «أَ تَزْعُمُ أَنَّكَ تَهْدِي إِلَى السَّاعَةِ الَّتِي مَنْ سَارَ فِيهَا صُرِفَ عَنْهُ السُّوءُ وَ تُخَوِّفُ مِنَ السَّاعَةِ الَّتِي مَنْ سَارَ فِيهَا حَاقَ بِهِ الضُّرُّ؟» تو به خیال باطل خود تصور میکنی میتوانی ما را به ساعتی رهنمون شوی که زیان و ضرر از آن برداشته میشود، آیا تو چنین ادعایی داری؟
وی ادامه داد: حضرت فرمود «فَمَنْ صَدَّقَكَ بِهَذَا فَقَدْ كَذَّبَ الْقُرْآنَ» اگر کسی تو را در این مقام تصدیق کند آن فرد قطعاً در وادی تکذیب قرآن میافتد، یعنی تو پا در وادی غیب گذاشتی که مختص خداوند است و اگر رسول خدا بهرهای اندک از این علم دارد به خواست و اراده خدا بوده است.
این استاد نهجالبلاغه در ادامه بیان کرد: از حضرت امیر نقل است که میفرماید «وَ اعلَم أنَّ مالِكَ المَوتِ هُوَ مالِكُ الحَياةِ» کسی که مالک موت است همان مالک حیات است، اگر خدا اراده خیر برای کسی کند چیزی نمیتواند از آن دورش کند و اگر اراده ضرر کند کسی نمیتواند نجات بخشش باشد. ما در نهجالبلاغهشناسی رفتاری میگوییم وقتی حضرت میفرماید «فَتَفَهَّمْ يَا بُنَيَّ وَصِيَّتِي وَاعْلَمْ» و فهم و علم را کنار هم میگذارد یعنی تغییر رفتار مدنظر است که فرد بتواند رفتارش را تغییر دهد؛ موت و حیات، پیشرفت و عدم پیشرفت، عزت و ذلت همه در دست خداست که اگر به این موضوع واقف باشیم دیگر برای تسهیل در امور متوسل به فالبین و کفبین نمیشویم.
وی گفت: حضرت دلیل دوم رد کردن پیشگویی عفیفبنقیث را «وَ اسْتَغْنَى عَنِ الِاسْتِعَانَةِ بِاللَّهِ فِي نَيْلِ الْمَحْبُوبِ وَ دَفْعِ الْمَكْرُوهِ» میداند که اگر کسی این حرف تو را قبول کند غیر از آنکه قرآن را تکذیب کرده، به گمان خودش در بهدست آوردن مطلوب و دفع مکروه از استعانت از خداوند بینیاز شده؛ مگر تو خیر و شر مرا میدهی؟ پس خدا کجاست؟
حقشناس خاطرنشان کرد: حضرت در دعای شعبانیه میفرماید، «بِيَدِكَ لا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي وَ نَفْعِي وَ ضَرِّی» اگر قرار است تو کامروایی مرا بدهی پس خدا کجاست؟ پس اضطرار و خشوع به درگاه خدا چه میشود؟ قبولکردن این نوع طالعبینی یعنی خروج از توحید و این بینیازی از خدا، کفر است.
وی افزود: ایراد سومی که حضرت به سخن عفیف میگیرد این است که «وَ تَبْتَغِی فِی قَوْلِكَ لِلْعَامِلِ بِأَمْرِكَ أَنْ يُولِيَكَ الْحَمْدَ دُونَ رَبِّهِ» آیا کسی که به گفته تو عمل کند سزاوار است تو را اطاعت کند نه خدا را؟ یعنی میخواهی خود را در مقام حمد خدا قرار دهی؟ «لِأَنَّكَ بِزَعْمِكَ أَنْتَ هَدَيْتَهُ إِلَى السَّاعَةِ» تو به زعم خود میتوانی هدایتش کنی به زمانی که نفع او در آن است؟ میتوانی ضرر را از او دور کنی؟ یعنی امور در دست توست نه خدا؟ «الَّتِي نَالَ فِيهَا النَّفْعَ وَ أَمِنَ الضُّرَّ».
این استاد نهجالبلاغه تصریح کرد: قبل و بعد امور در دست خداست. اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ تصدیق همان است، آن وقت برویم در خانه کاهن که ضرر را از ما دفع کند؟ حضرت رو به جمع میگوید ای مردم از آموختن نجوم بپرهیزید؛ آن نجومی که چهار ایراد دارد؛ مقدم بودن افلاک بر خدا، مستقل بودنش، خدا بودنش و عدم نقش انسان در خیر و شر امور چرا که نتیجه آموختن این نوع پیشگویی، کهانت است؛ کهانت یعنی پیشگویی بدون تحلیل و محاسبات بیاساس و بیبنیاد، در اینجاست که منجم مانند کاهن میشود چون خودش را مقدم بر خیلی جریانات دیگر به شمار میآورد، مانند ساحر میشود که ساحر هم کافر است.
وی اظهار کرد: قرآن میفرماید که ساحرین تخیل را بر تعقل حاکم میکنند، تعقل شما را از بین میبرند، در چشم شما تصرف میکنند و آنها را به ترس میاندازند. حضرت رویش را از عفیف به سمت مردم برمیگرداند و میفرماید «أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِيَّاكُمْ وَ تَعَلُّمَ اَلنُّجُوم إِلاَّ مَا يُهْتَدَى بِهِ فِي بَرٍّ أَوْ بَحْرٍ فَإِنَّهَا تَدْعُو إِلَى اَلْكَهَانَةِ وَ اَلْمُنَجِّمُ كَالْكَاهِنِ وَ اَلْكَاهِنُ كَالسَّاحِرِ» ای مردم نجوم را بیاموزید تا در راه و بیابان بخواهید مسیر و زمان خود را پیدا کنید، رصد آسمان و زمین برای استفادههای ضروری لازم است و این وجه علم نجوم را یاد بگیرید، اینها اشکالی ندارد بلکه آنچه ما را از مسیر تعقل خارج کند منع شده است؛ در سحر و جادو تعقل و تدبیر و حساب و کتاب نیست، سحر و کهانت جز بازی با خیال مردم نیست و از واقعیت به دور است.
حقشناس گفت: حضرت امیر(ع) در کنزالفوائد میفرماید: علوم ۴ دسته است، فقه را یاد بگیرید برای دین، طب را بیاموزید برای بدن، نحو را یاد بگیرید برای کلام و بیان و نجوم را بیاموزید برای شناخت زمان و مکان و جهتها. همچنین در حدیثی میخوانیم کسی که علم هیئت و تشریح(نجوم و آناتومی) نمیداند در معرفت خدا ناتوان است. در معرفتالله هدف تربیت است، خیلیها معرفتالله دارند اما به عمل و تغییر رفتار نمیرسد و نیازهای امروز آنها به نیازهای بالاتری ارتقا پیدا نمیکند.
وی با بیان اینکه ما قمر در عقرب را قبول داریم ادامه داد: از امام صادق(ع) نقل شده که میفرمایند «مَنْ سَافَرَ أَوْ تَزَوَّجَ وَ اَلْقَمَرُ فِي اَلْعَقْرَبِ لَمْ يَرَ اَلْحُسْنَى» هر كه به هنگام قمر در عقرب سفر يا ازدواج كند روى نيكى نبيند. این موضوع اجباری نیست و آن فرد در جبر افلاک گرفتار نشده است.
این استاد نهجالبلاغه گفت: حضرت در پایان فرمودند «اَلْكَافِرُ فِي اَلنَّارِ سِيرُوا عَلَى اِسْمِ اَللَّهِ» ساحر کافر است و جای کافر در جهنم است. پیشگو به امام گفت سپاه را به سمت خوارج حرکت نده و برگرد اما امام(ع) فرمود که تکلیف ما در حرکت است باید با قاطعیت حرکت کرد و در این مسیر ایستادگی کرد و شرط آن هم استعانت از خداست. «وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ» ما جز بر خدا توکل نمیکنیم «وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا ۚ» خدا وقتی ما را به راه راست هدایت کرده «وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَىٰ مَا آذَيْتُمُونَا ۚ» بر هر آنچه که به واسطهاش ما آزار ببینیم شکیبایی خواهیم کرد «وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ».
وی در پایان خاطرنشان کرد: موفقترین جنگ حضرت علی(ع) همین جنگ نهروان شد، همان جنگی که پیشگو حضرت را از آن برحذر داشت که اگر بروید شکست خواهید خورد؛ حضرت در این جنگ خطبهای ایراد میکند که ۲ سوم سپاه دشمن به اشتباه خود پی میبرند و اصلاً در مقابل ایشان شمشیر نمیکشند و حضرت به یاران خود میگوید بجنگید که از بین شما تنها ۹ نفر کشته میشوند و از سپاه دشمن جز ۹ نفر باقی نمیمانند و همین اتفاق هم رقم خورد.
انتهای پیام