رضا چهرقانی، عضو هیئت علمی دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره)، در گفتوگو با ایکنا از قزوین، با اشاره به اثر و رد پای دین در اشعار حکیم ابوالقاسم فردوسی، گفت: فراتر از بحث دین در شاهنامه باید به این موضوع پرداخت که در ادبیات به مسئله دین بهطور مداوم پرداخته شده و این موضوع مختص اسلام و اشعار پارسی نیست، برای مثال اشعار هولدرلین مباحث دینی را وارد شعر کرده است.
وی با بیان این موضوع که ورود مضامین دینی و مذهبی در ادبیات با اهداف مختلف همواره وجود داشته است، اظهار کرد: در اشعار اروپایی این موضوع را بهوضوح میبینیم اما درباره شاهنامه باید گفت، وقتی به فردوسی نگاه میکنیم، او از طبقه دهقانان بوده است، دهقانان در این برهه زمانی نجیبزاده و زمیندار بودند و به امور دیوانی میپرداختند و تبار فردوسی به اینها میرسد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: فردوسی از جمله کسانی است که در خراسان مذهب تشیع دارد و این خطه هم از جمله مناطقی است که پس از ستم امویان در قالب تبعیض نژادی بین اعراب و غیر اعراب به نهضتهایی نظیر نهضت شعوبی در جهان اسلام روی آورده بودند.
وی گفت: به نظر میرسد که فردوسی هم تعلق خاطری به این جنبش دارد و با این دیدگاه به سمت سرودن شاهنامه میرود تا فرهنگ ایرانی را در فضایی که ایرانیان محکوم به بیفرهنگی میشوند تبیین کند. بخشی از این فرهنگ به دین زرتشت برمیگردد که ما اثر آنرا در بخش پهلوانی و تاریخی شاهنامه میبینیم و در روند پرداختن به داستانها و رویکرد پادشاهان مختلف این امر کاملاً مشهود است.
چهرقانی تصریح کرد: فردوسی را شاعری با مذهب شیعه اثنیعشری میدانیم و برخی او را به علت عقلگرایی معتزله میدانند اما این امر را باید گفت که تشیع از مذاهبی است که عقلگرایی دارد. در حکمت خسروانی نیز بر عقلانیت تأکید شده و همه این قطعهها با برداشت استاد جلال خالقی مطلق که بهترین تصحیح شاهنامه را انجام داده برابری میکند که تأکید دارد فردوسی قطعاً شیعه است.
وی ادامه داد: فردوسی تشیع خود را در شاهنامه بهصراحت بیان کرده است و حتی به حدیث (أنَا مَدینَةُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها) اشاره دارد و در تمثیل دیگری به زبان شعر بر سیادت پیامبر و خاندانش تأکید میکند. او به تشیع خود در دورهای مباهات میکند که محمود غزنوی در خراسان حکم میراند و یک سنی متعصب است و نگاه او ضدشیعی است و در این شرایط فردوسی از مذهب خود به سربلندی یاد میکند و با شجاعت از آن سخن به میان میآورد درواقع او یک شیعه پاکباز است.
عضو هیئت علمی دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره) بیان کرد: فردوسی کاملاً ادبمدار است و حتی در هجونامهای که در مورد محمود غزنوی سروده دشنام یا حرف بدی به میان نمیآورد اما در خصوص دشمنان امیرالمؤمنین(ع) میگوید:
گرت زین بد آید گناه من است/ چنین است و این دین و راه من است
بر این زادم و هم بر این بگذرم/ چنان دان که خاک پی حیدرم
دلت گر به راه خطا مایل است/ تو را دشمن اندر جهان خود دل است
نباشد جز از بیپدر دشمنش/ که یزدان به آتش بسوزد تنش
هر آنکس که در جانش بغض علی است/ از او زارتر در جهان زار کی است
وی گفت: درواقع او صادقانه به ارادت خود اشاره میکند و با تمام اخلاقمداری با شدت هر چه تمامتر با هرکسی که امیرالمؤمنین(ع) را نفی میکند برخورد میکند. در جایجای شاهنامه میبینیم که فردوسی به صورت تلمیح درباره احادیث پیامبر(ص) و ائمه شیعه صحبت کرده و علاوه بر آن فردوسی و شاهنامه فردوسی استمراردهنده آموزههای راستین دین زرتشت در تمدن اسلامی است.
چهرقانی بیان کرد: اسلام برخی مناسک دوران جاهلیت که مثبت بوده را در قرآن تأیید میکند و در دوران اسلامی هم استمرار مییابد مانند حرمت چهار ماه حرام که قبل اسلام بوده است، اسلام منافاتی با آموزههای درست و انسانی سایر ادیان ندارد و شهید مطهری دین زرتشت را یک دین الهی قلمداد میکند و اگر اینگونه باشد این آموزه گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک و پرهیز از دروغ و دروغگویی که در این دین مورد تأکید قرار دارد و خرد ایرانی و حکمت خسروانی که آبشخورش دین زرتشت است با شاهنامه فردوسی استمرار مییابد.
استاد ادبیات دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره) در پایان اظهار کرد: این خرد ایرانی از یکسو وارد فلسفه ابن سینا تحت عنوان حکمت مشرقیه میشود. در حکمت اشراق سهروردی این نمود بیشتری هم دارد و وامدار آن است و با اثرگذاری که سهروردی در حکمت و فلسفه اسلامی داشته باید اثر و رد پای فردوسی را هم در نظر بگیریم. سرریز این موضوع را ما در کلام و فلسفه اسلامی میبینیم و باید بهنوعی متوجه استمرار دینداری فردوسی باشیم.
انتهای پیام