وقتی آذر به میانه راه میرسد دانشگاهها میزبان مسئولان هستند و به گفتوگو درباره دغدغه دانشجویان میپردازند، در این راستا ایکنا در گفتوگو با سیدحسن مهدیخانی سروجهانی، معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی قزوین به تفاوت نسلی دانشجویان قدیم و جدید پرداخته است که در ادامه آن را میخوانیم:
امروزه بهدلایل تغییر سبک زندگی، فضای مجازی و نوع ارتباطات مقوله تربیت کمرنگ شده است، بخشی از آن به تربیت در خانواده بازمیگردد که خانوادهها با فراهم کردن تمام امکانات موجب متوقع شدن آنان شدند. اگر والدین در مقطعی برای فرزند کم بگذارند با اعتراض آنان روبهرو میشوند؛ در نهایت این فرزندان وارد مدرسه و دانشگاه خواهند شد و نخواهند توانست نوع ارتباط با معلم و استاد را تنظیم کنند و از آنجا که انسان به طور ذاتی راحتطلب است و بُعد غریزی انسان را به این سو میکشاند تا همه چیز فراهم باشد؛ نوع تربیت وجهه عالی انسان را در سیر درست حرکت خواهد داد تا سعادتمندی را بیاموزد.
نظام تربیتی ما درست طراحی نشده است، در بخش خانواده و فضای عمومی جامعه و سیاستگذاری تربیتی نیز اشتباهاتی داریم. والدین سعی دارند همه چیز را برای فرزندان خود فراهم کنند، اما این روند موجب سلب اعتماد به نفس و مهارتآموزی آنان میشود بر همین اساس فرزندان برای رسیدن به اهداف و نیازهای خود تلاش و کوشش نمیکنند.
نگاه مادی در بخش قابل توجهی از جامعه وجود دارد و امروزه نگرش اشتباه علم بهتر است یا ثروت؟ در جامعه شکل گرفته است و دانشجویان گمان میکنند با تحصیل به اهداف مادی خود نخواهد رسید؛ در اینجا ثروت را بهتر میبینند و برای تحصیل انگیزهای ندارد و تلاش نمیکنند. این نگرش نادرست در فضای عمومی جامعه بهوجود آمده و اثر خود را نیز روی دانشگاهها گذاشته است. برای برانگیختن انگیزه تحصیل در بین دانشجویان باید مسیرهای درست و حقیقت علم برای آنان تببین شود تا علم را دنبال کند.
امروزه آموزش سینه به سینه و حضوری جای خود را به آموزش مجازی داده است. آموزش مجازی فرصت است و فواید خود را دارد، البته در کنار آن آسیبهایی را به همراه دارد. در آموزش مجازی استاد نمیتواند بر فعالیت، رفتار و حتی نوع نشستن دانشجو نظارت کند که تمام این موارد آسیب است، فرض را بر این بگذاریم که دانشجویی در فضای مجازی از زیر بار آموزش فرار نمیکند و مطالب را دنبال میکند، اما یادگیری عمیق اتفاق نمیافتد. در آموزش حضوری واژهها و مفاهیم بهدرستی تشریح میشود اما در آموزش مجازی این اتفاق نمیافتد و از سویی دیگر اطلاعات نادرست و شبه علم منتشر شده در فضای مجازی موجب شده است تا دانشجویان با اطلاعات سطحی پرورش یافته و اعتماد بهنفس کاذب پیدا کنند.
نگرش و تعهد دانشجویان امروز برای تحصیل با دانشجویان گذشته متفاوت است، در هر دوره با توجه به تحولاتی که در جوامع صورت گرفته است نگرشها و تعهدها نسبت به تحصیل متفاوت بوده است. اگر به گذشتههای دور بازگردیم خواهیم دید انگیزه اصلی دانشجویان و طالبانِ علم به خاطر خود علم بوده و مقوله مدرکگرایی و به دست آوردن شغل اهمیت چندانی نداشته است.
از سویی دیگر با توجه به مسائل اقتصادی و امکانات محدود برای آموزش، هر کسی نمیتوانست علمآموزی داشته باشد و در مقاطع بالاتر تحصیل کند. کسانی که وارد مقاطع بالاتر میشدند عمدتاً افرادی بودند که دنبال کشف حقیقت و مجهولات بودند لذا تعهداتی داشتند که با تحقیق آن وظایف را به درستی انجام میدادند درغیر این صورت به موفقیت دست نمییافتند، البته سختگیریهای نظام آموزشی در سالهای دور باعث میشد دانشجویان امور آموزشی را پیگیری کنند.
در عصر امروز نگرشها، فرهنگ عمومی و چشموهمچشمی باعث شده والدین فرزندان خود را وارد دانشگاه کنند به همین دلیل تقاضا برای تحصیل در دانشگاهها افزایش افزایش یافت و در پی آن دانشگاههای بسیاری تأسیس شدند. امروزه به وفور این جمله از زبان دانشجویان شنیده میشود که خانواده من را مجبور کرد که در این رشته تحصیل کنم و وارد دانشگاه شوم بنابراین نگرش والدین نسبت به تحصیل فرزندان صحیح نیست.
دانشجویان قدیم تنها برای کسب علم وارد دانشگاه میشدند ولی در بین دانشجو نسل جدید مشاهده میشود که برای گرفتن مدرک و افزایش وجهه اجتماعی وارد دانشگاه میشوند که این نگرش صحیح نیست؛ با توجه به اینکه کسب علم دانشجویان امروز حقیقی نیست تعهداتشان کاسته شده و برای انجام وظایف دانشجویی تعهد ندارند.
ذهن دانشجو به خاطر فرافکنی مشوش شده و آینده را روشن نمیبیند. باید واقعیتی را باید پذیریم که فارغالتحصیلان زیادی نتوانستند وارد بازار کار مرتبط با تحصیلشان شوند که بخشی از آن برای این است که نیازهای بازار کار متناسب با مراکز علمی هم راستا نبوده است بنابراین افراد زیادی پس از گرفتن مدرک دنبال کار اداری بودند و بهخاطر راحتطلبی وارد مشاغل سخت نشدند برای همین بسیاری از واحدهای صنعتی با کمبود نیروی انسانی مواجه شدند. مسائل مختلفی باعث شده است که دانشجو به آینده شغلی امیدوار نباشد و بخشی از آن نیز به نگاههای تربیتی و نوع آموزش بازمیگردد، بخشی هم ناشی از ذهنیت نادرست شکل گرفته است.
تحمل و حوصله دانشجویان امروز پایین است و این به نظام تربیتی و نوع تربیت خانوادهها بازمیگردد، این باعث میشود آستانه تحمل پایینی داشته باشند، در گذشته فرزندان بهصورت پیاده و گاهی با وسایل حمل و نقل عمومی به مدارس میرفتند امروزه گرفتن سرویسهای شخصی برای دانش آموزان موجب راحتطلبی آنان شده است و نمیتوانند سختی را تحمل کنند. سبک زندگی و فناوری اثر خود را روی دانشآموزان و دانشجویان گذاشته است که با بهکارگیری تخصصهای مختلف در حوزههای ورزشی، مشاورههای روانشناسی و برنامهریزی درست میتوانیم تحمل آنان را افزایش دهیم، بنابراین باید برنامهریزی درستی داشته باشیم.
انتهای پیام