منطقه خاورمیانه بهدلیل موقعیت جغرافیایی از جایگاه ویژهای برخوردار است برای همین چشم جبهه استکبار به دنبال تسلط بر این منطقه بوده و همواره به جنگ افروزی پرداخته است. در اتفاقات اخیر منطقه غرب آسیا بلافاصله پس از آتشبس لبنان، دولت بشار اسد سقوط کرد، با سقوط دولت سوریه، راه برای ورود تروریستها و صهیونیستها باز شد، در همین خصوص ایکنا در قزوین گفتوگویی با اشکان ممبینی، کارشناس مسائل بینالملل داشته که در ادامه آن را میخوانیم:
تحولات منطقهای همیشه بر موقعیت و منافع ملی ایران تأثیر داشته است زیرا ایران بهعنوان یکی از قدرتهای بزرگ منطقه غرب آسیا، همیشه در معادلات منطقهای نقش پررنگ و تعیینکننده داشته است به همین خاطر خاورمیانه جدید را نمیتوان بدون حضور ایران تصور کرد.
امروز ایران در کنار روسیه و چین به یکی از مهمترین قطبهای منطقهای تبدیل شده است و این محور و قطببندی جدید، بیتردید در نظام بینالملل و آینده منطقه تأثیر ویژهای خواهد داشت.
امروز در دنیایی زندگی میکنیم که دیگر جهان تکقطبی و یا دو قطبی معنای خود را از دست داده است. زیرا شاهد متولد شدن قدرتها و ائتلافهای جدیدی هستیم، جهان بعد از جنگ سرد از دو قطبی به تکقطبی تبدیل شد و از سال ۲۰۱۷ جهان از تکقطبی به چندقطبی تبدیل شد.
در سال ۱۹۴۷ آمریکا و شوروی دو قدرت بزرگ جهان بودند و در سال ۱۹۸۹ زمانی که جنگ سرد به پایان رسید و بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ از دنیای دوقطبی به دنیای تکقطبی وارد شدیم ولی در سال ۲۰۱۷ جهان از تکقطبی بودن به چندقطبی تبدیل شد و سه قدرت بزرگ آمریکا، چین و روسیه بهوجود آمدند و جهان دچار تغییرات ساختاری بزرگ شد.
آمریکا همیشه بر سه منطقه در جهان تمرکز داشته است؛ شرق آسیا بهدلیل وجود چین که یکی از بزرگترین رقبای آمریکا است، در اروپا نیز بهدلیل وجود قدرتی چون روسیه و در خلیج فارس هم بهدلیل وجود نفت و منابع طبیعی تمرکز دارد.
امروز آمریکا و اسرائیل در منطقه بهدنبال منافع خود هستند برای همین روی خاورمیانه تمرکز کردند؛ آمریکا همیشه متحد سرسخت رژیم صهیونیستی بوده و در تمام شرایط از این رژیم حمایت کرده است، اسرائیل در جنگ غزه و دیگر بحرانهای منطقه، نسلکشی و کشتار گسترده را در دستور کار خود قرار داده اما با این وجود آمریکا همواره از این رژیم جعلی حمایت کرده است.
ایالات متحده و متحدان غربی و منطقهای آنها در پی ایجاد ناامنی و جنگ افروزی بودهاند این بار فتنهای جدید را با سازماندهی گروههای مسلح و تروریستی در سوریه به راه انداختند تا بتوانند با ایجاد تنش و بر هم زدن امنیت منطقه، سیاستهای توسعهطلبانه خود را اجرا کنند. البته نباید نادیده گرفت که این اقدامات علاوه بر اینکه در جهت تأمین منافع آمریکا و اسرائیل در منطقه است بلکه در جهت تضعیف و جلوگیری از قدرت گرفتن محور مقاومت در منطقه نیز است.
سقوط دمشق، منطقه غرب آسیا را در مسیر تحولات جدیدی قرار داده است. یکی از تحولات مهم منطقه مسئله سوریه است، چشمانداز آینده این کشور را باید در راهبرد جدید آمریکا در منطقه غرب آسیا و تقابل با محور مقاومت و چگونگی همسویی و همراهی این کشور با عربستان، ترکیه، عراق و رژیم صهیونیستی ارزیابی کرد.
اصولاً آمریکا همیشه برای افزایش قدرت نفوذ خود در منطقه غرب آسیا در تلاش بوده است که آن را از طریق سیاستها و راههای مختلفی نظیر دخالت در امور این کشورها از راه درگیری نظامی و جنگ افروزی و یا از راه تجزیه برخی از کشورهای خاورمیانه دنبال کرده است تا بتواند قدرت خود و شریک استراتژیک خود یعنی رژیم صهیونیستی در منطقه را افزایش دهد.
با توجه به تحولات سوریه، آمریکا در فکر ایجاد تغییر از راه تجزیه برخی کشورهاست ولی موانعی بر سر راه دارد که یکی از آنها مقاومت است زیرا منطقه غرب آسیا نسبت به دوسال قبل نیز تغییراتی زیادی داشته که این تغییرات از قدرت نفوذ سیاسی و نظامی امریکا در منطقه کاسته و نمونه آن حمایت از رژیم صهیونیستی در نسلکشی و تجاوزات در غزه و همچنین تهاجم به لبنان بوده است.
سیاستهای مخرب و حمایتهای بیقید و شرط آمریکا از رژیم صهیونیستی باعث شد تا امریکا و اسرائیل در منطقه رو به ضعف بروند و در انزوای سیاسی و بینالمللی قرار گیرند و حتی برخی متحدان قسم خورده آنها نیز دیگر حاضر به همکاری و همراهی با آنها نیستند ضمن اینکه راهبرد تجزیه منطقه غرب آسیا از طرف آمریکا به تأسی از عملکرد انگلیس پس از جنگ جهانی دوم بازمیگردد.
اکنون آمریکا نیز در پی تجزیه کشورهای اصلی منطقه است تا با کوچک شدن این کشورها بتواند رژیم صهیونیستی را به یک قدرت منطقهای در غرب آسیا تبدیل کند، اما امروز مقاومت به شدت قدرت پیدا کرده و مانعی بر سر راه این سیاستها شده است.
راهبرد مقاومت اصلیترین تأثیرگذاری در منطقه را دارد زیرا این راهبرد از چند موئلفه قدرتمند ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک بهره میگیرد که شامل قدرت موشکی ایران و قدرت اتمی ایران به همراه نیروهای مقاومت در عراق، سوریه و یمن است.
روز به روز بر قدرت مقاومت افزوده میشود، به همین دلیل آمریکا و رژیم صهیونیستی تاکنون موفق به اجرای طرحهای شوم خود در رابطه با کاهش قدرت مقاومت نشدهاند. ممکن است در مقطعی توانسته باشند راه و یا مسیری را مسدود کنند ولی در عمل میبینیم که مقاومت زنده است و همچنان به مسیر خود با توان بیشتر و در مسیری جدید ادامه میدهد.
در مورد بحران سوریه، باید به این مسئله اشاره کرد که امواج آن از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (طوفان الاقصی) آغاز شد و پس از بحران سوریه احتمالأ به عراق و ایران هم خواهد رسید برای همین اتخاذ تصمیمات و تدابیر لازم جهت مقابله و خنثی کردن هرگونه توطئه یا تجاوز از جانب رژیم صهیونیستی و آمریکا باید مدنظر قرار گیرد.
جمهوری اسلامی ایران همیشه بهعنوان یک قدرت منطقهای، فرامنطقهای، حامی منطقهای سوریه و محور مقاومت ملاحظات مختلفی را در سیاست خود در قبال سوریه مد نظر داشته است که از مهمترین آنها رژیم صهیونیستی و محور مقاومت بوده است از این رو با توجه به تحولات و اتفاقات جدیدی که در منطقه و سوریه رخ داده و تهدیدهایی که وجود دارد باید در سیاستهای منطقهای و محور مقاومت یک باز طراحی صورت گیرد تا بتوان با رویکرد و راهبردی موثرتر و قدرتی بیشتر وارد میدان شد.
انتهای پیام