دهم ماه رجب سالروز ولادت جوانترین امام شیعیان و فرزند امام رضا(ع) است، این امام در سن کم جامعه اسلام را راهبری کردند و در دوره ۱۷ ساله امامتشان وکلا و نایبانی را تربیت کردند که مقدمهای برای نظام وکالت در عصر غیبت بود. در ادامه گفتوگوی داوود معماری، دکترای علوم قرآن و حدیث و عضو هیئت علمی دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره) با ایکنا را میخوانیم:
امام جواد(ع) امام نهم ما شیعیان و نام مبارک ایشان محمدبن علی و کنیه معروف ایشان، ابوجعفرثانی است. از القاب معروف و مشهور ایشان میتوان به تقی، جواد و ابن الرضا اشاره کرد البته این امام همام القاب دیگری مانند عالم، هادی و مهدی دارند که با سایر ائمه معصوم(ع) مشترک است. دلیل مشهور شدن امام نهم به تقی این است که شدت تقوا و خداترسی و خدابینی حضرت در بین مردم مشهور بود هرچند امام جواد(ع) معصوم هستند اما وجهه خدابینی و خداترسی حضرت به گونهای بود که در بین مردم به تقی معروف شدند.
همچنین لقب معروف امام نهم، جواد به معنای فرد بسیار بخشنده و سخی است که نشانه کرامت حضرت و مردمداری ایشان و توجه خاص حضرت به ضعفا و مستمندان بود، دلیل مشهور بودن حضرت به ابن الرضا این بود که میراثدار ولایت و امامت حضرت ثامن الحجج و فرزند بلافصل امام رضا(ع) بودند؛ بعد از امام رضا(ع) تنها کسی بودند که شایستگی ولایت و امامت را داشتند امام جواد(ع) بودند.
همانطور که در تاریخ اسلام و در تاریخ تشیع معروف است، امام جواد(ع) بعد از شهادت پدر بزرگوارشان حدود سن هشت سالگی به مقام امامت رسیدند، در این نکته بسیار مهمی وجود دارد و آن این است که امام جواد(ع) چگونه در سن کودکی به امامت رسیدند و این وظیفه خطیر را بر عهده گرفتند؟ این امر برای بعضی از شیعیان شبهاتی را برانگیخت و تردیدهایی را در دل آنان ایجاد کرد که البته بزرگان شیعه و قاطبه شیعه این حقیقت را پذیرفتند. قرآن کریم نیز این حقیقت را تأیید کرده است که پیامبرانی مانند حضرت عیسی(ع) و حضرت یحیی(ع) در دوران کودکی به مقام شامخ نبوت برانگیخته شدند. طبق فرموده قرآن کریم عیسی بن مریم(ع) در روز نخست تولد هنگامی که به عنوان یک طفل یک روزه در بغل مادرش بود خود را بنده خدا و به عنوان پیامبر برگزیده الهی به مردم معرفی کرد.
طبق فرموده قرآن کریم حضرت یحیی(ع) در دوران طفولیت و کودکی به مقام پیامبری برگزیده شد؛ در آیه ۱۲ سوره مریم آمده است «يَا يَحْيَىٰ خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ ۖ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا؛ (چون زکریا ذکر تسبیح و نماز کرد ما به او یحیی را عطا کردیم و چون سه ساله شد به وی خطاب کردیم که) ای یحیی، تو کتاب آسمانی ما را به قوت (نبوت) فراگیر، و به او در همان سن کودکی مقام نبوت بخشیدیم» بنابراین رسیدن امام جواد(ع) به مقام امامت در دوران کودکی هیچ ایرادی ندارد چون وقتی که تمام ظرفیتهای روحی و کمالات در انسان به فعلیت برسد فارغ از سن و سالش میتواند به مقام نبوت و امامت برسد.
دوران امامت امام جواد(ع) از سن ۸ سالگی تا سن ۲۵ سالگی ایشان بود که حدود ۱۷ سال به طول انجامید، ایشان جوانترین امام در تاریخ تشیع بود که در عنفوان جوانی به شهادت رسیدند که این امر نیز نکته مهمی دربردارد، آنچه که در عمر انسان مهم است طول عمر نیست بلکه کیفیت و عرض عمر است، امام جواد(ع) در طول عمر کوتاه خود از دوران کودکی و نوجوانی و جوانی نهایت استفاده را برای کمالات خویش و تربیت مردم داشتند و در راستای مبارزات سیاسی، اصلاحات اجتماعی، رشد و بالندگی اسلام بهویژه تشیع نهایت استفاده و بهرهبرداری را از عمرشان کردند و تأثیر بزرگی در تاریخ اسلام و تشیع برجای گذاشتند.
دوران امامت امام جواد(ع) مصادف با اوج اقتدار خلافت بنیعباس در دوران دو خلیفه مأمون و معتصم عباسی بود، بنیعباس، از یک سو بنیامیه را کنار زده و آنها را از عرصه رقابت و قدرت دور ساخته بودند و از سویی دیگر رقیب خاصی جز علویون و ائمه(ع) نداشتند برای همین بعد از استقرار در خلافت و از بین بردن سایر خلفا برای محدود و نابودن کردن مقاومت شیعه، تضعیف جایگاه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و دینی ائمه اطهار(ع) تلاش کردند.
به زندان انداختن امام کاظم(ع)، کوچ اجباری و تحمیل ولایتعهدی بر امام رضا(ع)، تبعید امام جواد(ع) از مدینه به بغداد و ازدواج اجباری ایشان با دختر خلیفه برای محدود کردن محاصره فرهنگی و سیاسی و اجتماعی ائمه اطهار(ع) بود؛ ائمه اطهار(ع) نیز با شناخت این توطئهها سعی میکردند عکسالعمل مناسبی از خود نشان دهند.
نظام نیابت و وکالت از دوران ائمه قبل بهویژه از دوران امام کاظم(ع) شروع شده بود که امام جواد(ع) سعی کردند با تقویت نیابت، نظام مذهبی شیعه را حفظ و تقویت کنند. امام جواد(ع) بهخاطر محدودیتهای خلافت عباسی امکان ارتباط نزدیک و مستقیم با مردم را کمتر داشتند به همین خاطر نظام نیابت و وکالت را تشکیل دادند و برای خودشان در هر شهر نمایندهای از افراد شجاع، عالم و با تقوا منصوب و پاسخ دادن سؤالات مردم و گرفتن وجوهات شرعی مانند خمس و زکات را به آنان واگذار کردند.
در نظام نیابت هزینه کردن وجوهات برای فقرا و نیازمندان را به وکلا سپرده بودند، عالمان یا همان وکلا نیز هر چند وقت یکبار خود را به امام جواد(ع) میرساندند و پاسخ سؤالات جدیدی که مردم از آنان میپرسیدند و آگاهی نداشتند را ایشان میپرسیدند. با این روش امام جواد(ع) با محدودیتهای حکومت مبارزه و از یک سو مردم را برای ورود به عصر غیبت آماده میکردند تا مردم بیاموزند در دوران غیبت امام معصوم باید به فقها و علما و نواب و وکلای امام زمان(عج) مراجعه کنند.
امام جواد(ع) بهدلیل اینکه در سن کم به مقام امامت رسیدند که این امر باعث شد عدهای از شیعیان به تردید بیفتند و همچنین بهانهای برای طعنه زدن دشمنان بهویژه بنیعباس شده بود، برای همین امام در مناظره علمی با بزرگان عصر خود شرکت و با علم الهی، شجاعت و نفوذ کلام در دلهای مردم جا و مقام امامت و عصمت خود را برای مردم اثبات میکردند. از معروفترین مناظرات، مناظره امام با «یحیی بن اکثم» بزرگترین عالم عصر خود و از علمای درباری بود که این مناظره در حضور خلیفه و علمای بزرگ برگزار شد. امام با وجود سن کم در مقابل پرسشهای آن عالم پاسخهای عالمانه و دقیقی ارائه کردند که آن عالم دچار شگفتی شد و به عظمت امام جواد(ع) اعتراف کرد.
دو سؤال معروف در این مناظره مطرح شد نخستین سؤال در خصوص چگونگی حد سارق و اینگه چگونه حد بر دست سارق اجرا شود که امام جواد(ع) نظر خود را بر خلاف نظر علما اظهار کردند که خلیفه و بقیه مجبور به پذیرش آن شدند؛ همچنین سؤالی در مورد صید پرندگان توسط محرمان سفر حج مطرح شد، پاسخ امام جواد(ع) برای علما جالب و شگفتانگیز بود؛ وقتی این سؤال مطرح شد همه منتظر جواب ساده از طرف امام بودند که امام جواب را به ۴۰ بخش تقسیم و بزرگان و علما نیز مطرح کردند که از جزئیات این حکم مطلع نبودند، البته مناظرات دیگری هم وجود دارد که پرسشها و پاسخهایی وجود دارد که به طور دقیق ثبت نشده است اما گاهی به اشکال مختلف در خلال روایات به آنان اشاره شده است.
یکی از اقدامات امام جواد(ع) تربیت اصحاب و شاگردان و یاران ممتازی بود که عالم و باتقوا و شجاع، مردم دار و ساده زیست بودند که در نشر معارف اهل بیت(ع) تأثیرگذار بودند، از برجستهترین آنان میتوان «یونس بن عبدالرحمن»، «ذکریا ابن آدم»، «حسین بن سعید اهوازی»، «احمد بن محمد بنابینصر بَزَنْطی» و «حضرت عبدالعظیم» اشاره کرد.
امام جواد(ع) غیر از مبارزات سیاسی و علمی در صحنه فرهنگی و دینی تأثیرگذاری بسیار بزرگی داشتند، غیر از روایات و سخنان ایشان، سیره، اخلاق، مردمداری، تقوا و زهد، سادهزیستی و منش حضرت جواد(ع) در تربیت مردم و گرایش آنان به اسلام و شیعه و مکتب اهل بیت(ع) بسیار تأثیرگذار بود، این امام مانند سایر ائمه فقط به سخن گفتن اکتفا نمی کردند و به آنچه که میگفتند در عمل آن را اجرا میکردند و مردم میدیدند امام آیینه تمامنمای قرآن کریم است و در حقیقت قرآن مجسم هستند و این تأثیرگذاری زیادی برای ترغیب مردم به مکتب اهلبیت(ع) داشت.
هر یک از روایات میتواند تحولی در زندگی ما ایجاد کند. امام جواد(ع) در حدیثی میفرمایند: «ِنعمَةٌ لاتُشکَرُ کَسَیِّئَةٍ لاتُغفَرُ؛ نعمتى که سپاسگزارى نشود، مانند گناهى است که آمرزیده نشود.» خداوند به ما انسانها نعمتهای مادی، عقلی و معنوی داده است پس اگر بخواهیم نعمت باقی بماند و با رشد ماندگار شود باید شکرانه نعمت را بهجا آوریم، شکر نعمت فقط شکر زبانی نیست بلکه شکر نعمت یعنی اینکه از نعمت به بهترین صورت استفاده کنیم.
اگر خداوند به ما نعمت پدر و مادر داده است حق آنان نیکی کنیم، اگر خداوند به ما نعمت عقل و اندیشه داده است باید سعی کنیم با تفکر، تعقل و زندگی عقلانی در زندگی کارهای جاهلانه انجام ندهیم. باید این نکته را متذکر شد که نعمت نه تنها سودمند نیست بلکه اگر شکرش را به جا نیاوریم میتواند مضر باشد.
امام جواد(ع) فرمودند: «موت الإنسان بالذنوب أکثر من موته بالأجل و حیاته بالبرّ أکثر من حیاته بالعمر؛ مرگ انسان به سبب گناهانش بیش از مرگ آن به سبب اجل است و زندگانی آن به سبب نیکی کردن بیش از زندگانی آن به سبب عمر است.» انسانهایی که به واسطه گناهان خود میمیرند بیشتر از انسانهایی هستند که به اجل طبیعی میمیرند، باید دقت کنیم اگر در زندگی از کارهای خطا و گناه اجتناب کنیم میتواند در طول عمر و برکت دادن به زندگی ما بسیار تأثیرگذار باشد. بسیاری از گناهان و خطاها برکت را از زندگی ما میگیرد.
امام جواد(ع) فرمودند: «مَنِ استَحسَنَ قَبيحا كانَ شَريكا فيهِ؛ هركس كار زشتى را نيک شمارد، در آن كار شريک باشد.» اگر شما ببینید که من کار زشتی انجام میدهم و من را از آن و اظهار رضایت و خوشحالی کنید غیر از اینکه من گناهکار هستم بهخاطر اینکه شما خوشحال بودید در تبعات دنیوی و اخروی این گناه شریک خواهید بود. یادمان باشد تنها کارهای خوب دیگران را تشویق کنیم، در مقابل کارهای زشت و ناپسند نه تنها تشویق بلکه سکوت نکنیم و با حرکات و زبان اظهار نارضایتی کنیم و به فرد بفهمانیم که کارش ناپسند است تا دست از آن کار زشت دست بردارد و تبعاتش دامن خودش، ما و جامعه را نگیرد.
سیده زهرا حسینی فلاح
انتهای پیام