حضرت عباس(ع) برادر کوچکتر امام حسین(ع) بودند که در واقعه عاشورا، سقایی و علمداری سپاه امام حسین(ع) را برعهده داشتند؛ ایشان در واقعه عاشورا جانفشانی کردند و اوج وفاداریشان را به امام خود نشان دادند. خبرنگار ایکنا از قزوین بهمناسبت سالروز میلاد حضرت عباس(ع) با حجتالاسلاموالمسلمین عباس فغانی، معاون تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه استان قزوین گفتوگویی کرده است که در ادامه آن را میخوانیم.
بندگی بهترین ویژگی حضرت عباس(ع) فرزند برومند امیرمؤمنان علی(ع) بود؛ در زیارتنامه این حضرت آمده است: «السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ» یکی از جلوههای بندگی صالح این است که انسان واجبات خداوند را ادا و از محرمات پرهیز کند. حضرت عباس(ع) دارای این ویژگی بودند؛ قاتلشان نقل کرده وقتی ضربه عمود را به سر مبارک ایشان وارد کردند آثار سجده در پیشانی حضرت ابوالفضل(ع) مشهود بود که نشانگر بندگی خداوند است.
دومین ویژگی حضرت عباس(ع) تسلیم بودن ایشان است، انسان باید تسلیم خداوند باشد. ویژگیهای دیگر حضرت عباس(ع) وفاداری، فداکاری، خیرخواهی است. حضرت ابوالفضل(ع) از همه بیشتر عطش داشتند، با اینکه ساقی کربلا بودند و به آب دسترسی داشتند، اما آب ننوشیدند و گفتند امام حسین(ع) و فرزندانشان تشنه هستند، طبق روایت ایشان سه روز آب نخورده بودند و زمانی که مشک را پر کردند علیرغم احساس تشنگی آب ننوشیدند و زمین ریختند که این اوج وفاداری حضرت ابوالفضل(ع) است.
وفاداری به امام حسین(ع) بهگونهای بود که روز تاسوعا شمر از عبیدالله اماننامه آورد تا حضرت عباس(ع) و دیگر پسران امالبنین(س) در امان باشند، حضرت عباس(ع) نپذیرفتند و این نمونهای از وفاداری است و شمر و عبیدالله را مورد لعن قرار دادند.
در رجزخوانی حضرت عباس(ع) آمده است: «وَاللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَمينی اِنّی اُحامی اَبَداً عَنْ دينی؛ به خدا سوگند اگر دست راستم را هم قطع کنید تا ابد از دین و امامم دفاع میکنم»؛ اینجا حضرت قسم جلاله میخورند که اگر دستش را قطع کنند دست از حمایت از دین برنمیدارند، این نشانه تسلیم شدن ایشان است؛ بنابراین مسلمان باید تسلیم خداوند باشد. حضرت ابوالفضل(ع) هرچند که امام معصوم نبودند، اما این ویژگیها باعث شد از اولیای الهی باشند.
از جوانمردی حضرت عباس(ع) بسیار گفته شده است؛ در روایتی آمده است که ایشان در زمان کودکی در کنار پدرشان نشسته بودند، حضرت علی(ع) به حضرت عباس(ع) فرمودند: «قل واحد! فقال، واحد!! فقال له: قل اثنین، فامتنع و قال انی استحیی ان اقول اثنین بلسان، قلت به واحد»؛ بگو یک، حضرت عباس گفتند: یک. حضرت امیر(ع) فرمودند: بگو دو. عرض کرد: با زبانی که یک گفتهام، دو نمیگویم» این روایت نشان میدهد حضرت از همان دوران کودکی به یگانگی خداوند ایمان داشتند.
حضرت علی(ع) با سه جنگ نهروان، صفین و جمل مواجه شدند، جنگ صفین طولانی شد و حضرت عباس(ع) نوجوانی 13 ساله بودند؛ در این جنگ یک نوجوان نقاب بهصورت، مبارز میطلبد و از معاویه پرسید چرا این جنگ را ادامه میدهید، به جنگ من بیایید، حضرت عباس(ع) با هفت پسر ابن شعثاء مبارزه کرد و همه را کشت؛ همه لشکر ایشان را تشویق کردند، سپس حضرت علی(ع) از خیمه بیرون آمدند و به حضرت عباس(ع) گفتند «عباس جان بس است، برگرد.»
بابالحوائجی به معنای برآوردنده نیازها و حاجتهاست؛ بابالحوائج یعنی زمانی که انسان تکالیفی که بر عهدهاش گذاشتند را انجام دهد، یکی از آن تکالیف اطاعت از خداوند، اهل بیت(ع) و امام معصوم است؛ حضرت عباس(ع) ادب داشتند یعنی ایشان در زمان امامت امام حسن(ع) مطیع ایشان بودند پس از شهادت امام حسن(ع) نیز مطیع امام حسین(ع) بودند. ایشان ادب داشتند و میگفتند غلام امام حسین(ع) هستند، چون مادر حسین(ع) حضرت فاطمه(س) و مادر من کنیز ایشان است.
هر کس با امام حسن(ع) کاری داشت باید اول حضرت عباس(ع) را میدید، حضرت عباس(ع) نسبت به امام حسن(ع) و امام حسین(ع) یک واسطه بودند که مردم بهواسطه ایشان به امامشان میرسیدند.
تبعیت باعث شد حضرت عباس(ع) بهترین مقام را داشته باشند و لقب بابالحوائجی را به ایشان دادند؛ خداوند اذنی به حضرت عباس(ع) دادند که ایشان مشکلگشا و بابالحوائج شدند.
امام موسیکاظم(ع)، علی اصغر(ع)، حضرت رقیه(س) و حضرت عباس(ع) بابالحوائج هستند. انسان برای ورود به هر خانهای باید از درب خانه وارد شود، بنابراین گفته شده است دعا از طریق بابالحوائجها مستجاب میشود.
انسان باید محبت خداوند، پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) را داشته باشد که تمام این محبتها در عرض هم نیستند، بنابراین بهخاطر علاقه حضرت عباس(ع) به امام عصر خود، لقب بابالحوائجی به ایشان اعطا شده است.
در زیارتنامه حضرت عباس(ع) آمده است: «اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطِیعُ للّه وَلِرَسُولِهِ وَلاِءمِیرِالْمُؤمِنِینَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَینِ» حضرت عباس(ع) بنده خدا بود و در دامان حضرت علی(ع) و امالبنین(س) پرورش یافت و از خداوند، پیامبر و اهل بیت(ع) اطاعت و در کربلا نیز فداکاری کرد.
در دنیا 14 معصوم وجود دارد، آنان بهترین بندگان خداوند و معصوم از گناه هستند، حضرت عباس(ع) معصوم نبودند، اما در مقابل معصومین اطاعت و جوانمردی داشتند؛ امام حسين(ع) در شب تاسوعا به حضرت عباس(ع) فرمودند: «اى عباس، بر اسب سوار شو؛ جانم فدايت اى برادرم! هرچه میتوانی و استطاعت داری، امشب را از آنان مهلت بگیر» این سخن از زبان امام معصوم جاری شده و نشاندهنده علاقه امام به برادرشان است.
عبادت و بندگی و تسلیم و رضا بودن حضرت عباس(ع) موجب شده است در نزد خداوند جایگاه رفیعی داشته باشند، بنابراین برای همراه بودن با حضرت عباس(ع) باید از ایشان الگو گرفت؛ امام سجاد(ع) در خصوص عمویشان فرمودند «خدا عمویم عباس را رحمت کند که ایثار کرد، آزموده شد و جانش را فداى برادرش کرد، تا آنجا که دو دستش از تن جدا شد و خداى عزیز و جلیل، به جاى دو دستش، به او دو بال داد تا با آنها در بهشت، همراه فرشتهها پرواز کند، همانطورى که براى جعفر بن ابىطالب (جعفر طیار) مقرر کرد. بهراستى که عباس را پیش خداى تبارک و تعالى، جایگاهى ویژه است که همه شهیدان در روز رستاخیز به آن غبطه مىخورند و رشک مىبرند.»
آنچه را که خداوند بپسندد اهل بیت(ع) هم آن را میپسندند؛ وقتی حضرت عباس(ع) در چهارم شعبان به دنیا آمدند قنداقه ایشان را نزد حضرت علی(ع) بردند و حضرت علی(ع) دست عباس(ع) را بوسیدند و فرمودند: «این دستها روزی در عاشورا در یاری پسرم حسین(ع) از بدن جدا خواهد شد.»
در روز عاشورا امام حسین(ع) به عباس(ع) توجه ویژهای داشتند، وقتی حضرت عباس(ع) برای میدان اجازه خواستند، امام حسین(ع) اجازه ندادند و گفتند شما علمدار من هستید، وقتی بر سر بالین حضرت عباس(ع) آمدند دستان بریده حضرت عباس(ع) را بوسیدند.
امام صادق(ع) در وصف حضرت عباس(ع) میفرمایند: «کانَ عَمُّنَا الْعَبَّاسَ نافِذَ البَصیرَةِ، صَلْبَ الْأیمانِ، جاهَدَ مَعَ أَبی عَبْدِاللَّهِ(ع) وَأَبْلی بَلاءً حَسَناً وَمَضی شَهیدا؛ عموی ما عباس(ع) دیدهای تیزبین و ایمانی استوار داشت. همراه امام حسین(ع) جهاد کرد و از امتحان سرافراز بیرون شد و سرانجام به شهادت رسید.»
امروز بصریت نیاز جامعه امروز است، مقام معظم رهبری همیشه بر بصیرت مردم تأکید دارند؛ بصیرت حضرت عباس(ع) بود که دوست و دشمن را تشخیص داد و این در حالی است که امروزه برخی از افراد نمیتوانند جبهه حق را تشخیص دهند.
حضرت علی(ع) خودشان حضرت عباس(ع) را تربیت کردند با اینکه حضرت عباس(ع) امام معصوم نبودند، اما برخی صفات را دارا بودند؛ در روایت داریم که هر کس اولادش را ادب بیاموزد دشمنانش را خوار کرده است، بنابراین ادب بسیار مهم است، حضرت عباس(ع) ادب داشتند چون مادر محترمهای داشتند. حضرت عباس(ع) پسر بزرگ حضرت امالبنین(س) بودند، این بانو بهقدری مؤدب بودند که بهخاطر اینکه نامشان فاطمه بود وقتی به خانه حضرت علی(ع) آمد به ایشان پیشنهاد دادند در خانه علی(ع) به او فاطمه نگویند و کنیز حضرت زهرا(س) هستند.
امام حسین(ع) 27 رجب از مدینه خارج شدند، به سمت مکه رفتند و در محرم سال 61 هجری قمری به کربلا رسیدند؛ هنگام خروج از مدینه امالبنین حضرت عباس(ع) را صدا زدند «من تو را به امام حسین(ع) نوکر دادم و مادر او حضرت زهراست.»
پس از واقعه عاشورا وقتی بشير به فرمان امام زينالعابدين(ع) وارد مدينه شد تا مردم را از ماجراى كربلا و بازگشت اسراى آلالله با خبر کند، در راه امالبنين(س) او را ملاقات كرد و فرمود: «اى بشير، از امام حسين(ع) چه خبر دارى؟» بشير گفت: «اى امالبنين، خداى تعالى تو را صبر دهد كه عباس تو كشته گرديد.» امالبنين(ع) فرمود: «از حسين(ع) مرا خبر ده. بدينگونه، بشير خبر شهادت يک يک فرزندانش را به او داد، اما امالبنين(ع) پياپى از امام حسين(ع) خبر مىگرفت، وى گفت «فرزندان من و آنچه در زير آسمان است، فداى حسينم باد» و چون بشير خبر قتل آن حضرت را به او داد صيحهاى كشيد و گفت «اى بشير، رگ قلبم را پاره كردى» و صدا به ناله و شيون بلند كرد.
مادران نقش بسزایی در تربیت دارند، مادران در تربیت فرزندان باید از حضرت زهرا(س) و حضرت امالبنین(س) و حضرت زینب(س) الگو بگیرند؛ حضرت عباس(ع) بنده خدا بودند و ویژگیهایی چون جوانمردی، فداکاری و جامعه دوستی داشتند که بهخاطر تربیت پدری چون علی(ع) و مادری چون امالبنین(س) بوده است.
انتهای پیام