حقوق شهروندی مجموعهای از حقوق، اختیارات و امتیازاتی است که افراد یا گروههایی از مردم با حکومت یک کشور و در ارتباط با آن دارا هستند، چون تابعیت آن کشور را دارند و این حقوق ناشی از تابعیت، انجام برخی تکالیف شهروندی و التزام به قوانین و مقررات عمومی کشور است.
دولت در سال ۱۳۹۵ لایحه منشور حقوق شهروندی را پیشنهاد و سپس تصویب کرد؛ در این منشور مجموعهای از حقوق را مشاهده میکنیم که شامل حق حیات، سلامت و کیفیت زندگی، حق کرامت و برابری انسانی، حق آزادی و امنیت شهروندی، حق مشارکت در تعیین سرنوشت، حق اداره شایسته و حسن تدبیر، حق آزادی اندیشه و بیان، حق دسترسی به اطلاعات، حق دسترسی به فضای مجازی، حق حریم خصوصی، حق تشکل، تجمع و راهپیمایی، حق تابعیت، اقامت و آزادی رفت و آمد، حق تشکیل و برخورداری از خانواده، حق برخورداری دادخواهی عادلانه، حق اقتصاد شفاف و رقابتی، حق مسکن، حق مالکیت، حق اشتغال و کار شایسته، حق رفاه و تأمین اجتماعی، حق دسترسی و مشارکت فرهنگی، حق آموزش و پژوهش، حق محیط زیست سالم و توسعه پایدار و حق صلح، امنیت و اقتدار ملی است.
مهمترین و بارزترین نمونه حق حیات را در موضوع زنده به گور کردن دختران مشاهده میکنیم که این حق پیش از اسلام وجود نداشت. این در حالی است که رابطه ایشان با حضرت فاطمه(س) یک رابطه خاصی بوده و نشان میداد ایشان توجه ویژهای به فرزند دختر خود داشتند. خانه حضرت فاطمه(س) کنار مسجدالنبی(ص) بوده است که پیامبر(ص) هر روز به ایشان سر میزدند؛ ارتباطاتی که ایشان داشتند نشان از جایگاه رفیع دختر نزد ایشان بوده است و این اهمیت را به اعراب یاد میدادند. پیامبر گرامی اسلام(ص) علاوه بر سیره عملی خویش، در روایات نیز تأکید داشتند که دختر برکاتی بر زندگی دارد که شاید پسر آن برکات را نداشته باشد.
پیامبر گرامی اسلام(ص) برای مبارزه با بردهداری بسیار تلاش کردند. نظام اقتصادی عرب مبتنی بر بردهداری بود و اگر پیامبر(ص) یکباره اقدام به حذف آن میکردند، قطعاً چیزی از اسلام باقی نمیماند؛ اما پیامبر(ص) مسیر حذف تدریجی را در نظر گرفتند که قراردادن آزادی بردگان بهعنوان کفاره برخی گناهان مثل افطار عمدی روزه و قتل مؤمن یکی از راهکارهای حذف تدریجی بود. پیامبر(ص) در کنار حذف تدریجی سعی میکردند وضعیت بردگان و عبدها را بهبود بخشند. پیامبر(ص) در رفتار خود ملاحظاتی داشتند که سعی میکردند ملاحظات را به مردم دوران آموزش دهند که آنان نیز با بردگان رفتار درستی داشته باشند و مداوم این مسئله را مدنظر قرار میدادند.
پیامبر(ص) در مسجد النبی(ص) کنار مردم مینشستند و با آنان سخن میگفتند، در نقلها آمده است عربی بادیهنشین با پیامبر(ص) بد سخن گفت؛ اما ایشان هیچ واکنش منفی به او نشان ندادند. این امر نشان از آزادی بیان در آن دوران دارد. در زمان پیامبر(ص) بسیاری از یهودیان و مسیحیان با ایشان زندگی میکردند و خیلی از امورات خود را بر اساس شریعت خود انجام میدادند و در جامعه بهعنوان اقلیت دینی آزادی داشتند.
«حق مشارکت در تعیین سرنوشت» مهمترین وجه حقوق شهروندی است. پیامبر گرامی اسلام(ص) مدلی به نام بیعت را برای رابطه مردم و حکومت پیشنهاد میدهند. بیعت سازوکاری است که ایشان برای تنظیم رابطه میان حکومت و مردم و تشکیل حکومت اسلامی در نظر گرفتند و در این موضوع، نه تنها مردان جامعه اسلامی، بلکه بانوان نیز با ایشان بیعت کردند. پیامبر(ص) موضوع مشارکت و مشاوره کردن با مردم را نیز به عنوان راهکار اداره جامعه اسلامی مدنظر قرار دادهاند. برای نمونه، در جنگ احزاب سلمان فارسی حفر خندق را پیشنهاد داد. ما میبینیم که پیامبر(ص) در این حوزه راهبردهای مختلفی داشتند و از آن استفاده میکردند.
مدینةالنبی را باید مدینه فاضله دانست و از اداره شایسته و حسن تدبیر باید به مدینه فاضله تعبیر کرد، چون در این نوع اداره کردن همه امور در جای خود قرار دارند و حقوق تمام افراد رعایت میشود؛ این امر در زمان پیامبر(ص) محقق میشود، حتی در زمان حکومت حضرت علی(ع) میبینیم که ایشان در توزیع بیتالمال دقت داشتند و اجازه تعدی برادرشان به بیتالمال را ندادند. امام علی(ع) معتقد بودند که سهم همه از بیتالمال برابر است و علت وجود جنگهای متعددی که ایشان در کمتر از پنج سال حکومت خود با آن روبهرو شدند، سهمخواهی دیگران از بیتالمال بود.
در زمان پیامبر(ص) افراد در مسجد جمع میشدند و سخنان و سؤالات خود را مطرح میکردند؛ دانشمندان یهودی و مسیحی سؤالات خود را از پیامبر(ص) میپرسیدند. البته قصد آنان این بود که ببینند آیا پیامبر(ص)، پیامبر آخرالزمان هستند یا خیر؛ بنابراین مطرح کردن سوالات و آزمودن پیامبر(ص) نوعی آزادی بیان و اندیشه است. «مباهله» بارزترین مثال در این زمینه است، در این ماجرا این آزادی بیان را مشاهده میکنیم.
در زمان پیامبر(ص) آیات فراوانی مبنی بر تجسس نکردن از یکدیگر نازل شده است؛ در سیره پیامبر(ص) میبینیم که ایشان برای ورود به منزل دخترشان نیز اجازه می گرفتند. علاوه بر این، روایات متعددی در خصوص حریم خصوصی وجود دارد و اصل آن در اسلام پذیرفته شده است.
پیامبر گرامی اسلام(ص) توجه ویژهای به تشکیل خانواده داشتند. گاهی اوقات پیش میآمد زمانی که پیامبر(ص) و مردم در مسجدالبنی(ص) حضور داشتند، خانم یا آقایی در جمع بلند میشدند و از پیامبر(ص) میخواستند او را به عقد کسی درآورند یا کسی را برای آنان عقد کنند که پیامبر(ص) این کار را انجام میدادند.
داستان «سمرةبنجندب» از مشهورترین مستندات قاعده «لاضرر» در روایات شیعی است. اصل ماجرا دادخواهی عادلانه بود که پاسخ به این دادخواهی نیز کاملاً عادلانه است؛ «سمرةبنجندب» در خانه یک انصاری نخلی داشت، خانواده انصاری از رفتوآمد بدون اجازه «سمرةبنجندب» معذب بودند، پیامبر «سمرةبنجندب» را فرامیخوانند و میگویند برای ورود به منزل اجازه بگیرد که نمیپذیرد، پیامبر(ص) میفرمایند این درخت را از تو میگیرم و در جایی دیگر درختی دیگر به تو میدهم که «سمرةبنجندب» نمیپذیرد، پیامبر(ص) میفرمایند ۱۰ درخت به تو میدهم که باز هم «سمرةبنجندب» نمیپذیرد، پیامبر(ص) میفرمایند یک درخت در بهشت به تو میدهم که قبول نمیکند و لجاجت جاهلی او مانع از این کار میشود. در نهایت، پیامبر(ص) میفرمایند درخت را از جا بکنید و بیرون بیندازید که این حکمی عادلانه در پاسخ دادخواهی عادلانه یک انصاری بود.
در گذشته اقتصاد به آن معنایی که امروزه با آن روبهرو هستیم وجود نداشت، در خصوص این حق باید بگوییم که سیره پیامبر(ص) در تقسیم عادلانه بیتالمال یا دریافت جزیه پذیرش اصل اقتصاد شفاف را نشان میدهد.
در حق مسکن مسئلهای که وجود دارد و آن این است که شاید مفهوم حق مسکن در گذشته به معنای امروزی آن نباشد؛ در زمان پیامبر(ص) مهاجرینی وارد مدینه میشوند که جایی برای سکونت نداشتند و پیامبر(ص) آنان را در مسجد جای میدهند که به نوعی توجه به حق مسکن است.
حق مالکیت بحثی ریشهدار در اسلام است؛ در اسلام سه مقوله حق مالکیت خصوصی، حق مالکیت عمومی و حق مالکیت حکومت یا مالکیت دولتی وجود دارد که هر یک جایگاه خود را دارند؛ از ابتدا اسلام به حق مالکیت خصوصی احترام گذاشته است و هیچ گاه تجاوزی به آن صورت را نپذیرفته است؛ بنابراین طبق قاعده ید، اگر مالی در اختیار کسی باشد متعلق به اوست.
مالکیت عمومی نسبت به اموال عمومی نظیر خیابانها و مساجد است که مالکیت آن متعلق به همه است و هیچ کس اجازه دخل و تصرف در آنها را ندارد. مالکیت حکومت یا مالکیت دولتی به انفال بازمیگردد، اینها در اختیار امام است که در عصر غیبت در اختیار ولایت یا ولی فقیه قرار دارد که همان حاکم اسلامی است.
پیامبر (ص) در زمان حکومت خود در مدینه به این موضوع توجه داشتند. شاید بتوان ساخت مسجدالنبی(ص) را مصداق بارز این امر دانست که علاوه بر محل پرستش پروردگار، به نوعی مرکز حکومت و تصمیمگیریهای بزرگ به شمار میرفت. برای مصادیق ظریفتر میتوان به حکومت شاگرد بزرگوار ایشان، حضرت علی(ع) در کوفه اشاره کرد. ایشان در زمان حکومتشان نیز این سیره را در پیش گرفتند. به جای اینکه مردم از دجله و فرات آب بیاورند، آب مورد نیاز منازل کوفه را تأمین کرده بودند و مردم در منازل خود آب داشتند. این در حالی است که شاید ۱۰۰ سال قبل وجود آب در منازل کشورمان را متصور نبودیم. توجه به نخلستانها و توسعه آن نیز ازجمله موارد مود توجه برای رفاه و تأمین اجتماعی از نظر امام علی(ع) اسلام بوده است.
چند دیدگاه در خصوص ارتباط دین و فرهنگ وجود دارد؛ برخی فرهنگ را اعم از دین، برخی عکس آن و برخی هم این دو را مساوی میدانند، اگر ما هر کدام را از این نظرها را اختیار کنیم یا حتی نگاه حداقلی به مسئله داشته باشیم؛ باید بپذیریم بخشی از فرهنگ از طریق دین احیا خواهد شد.
فرهنگ مردم از زمان بعثت تا هم اکنون که جهان برای غزه بیدار شده است، مدیون دین اسلام است، چون در میان عرب جاهلی فرهنگ جایگاهی نداشته است؛ اما پس از بعثت، تحولات عمیق که در دیدگاه و رفتار آنها دیده میشود که به این موضوع بازمیگردد. نکته جالب اینجاست که پیامبر(ص) تمام مدلهای رفتاری یا گفتاری را برای تنظیم روابط آنها با خداوند و برای تعظیم و تمجید خداوند، تنظیم روابط افراد با خود، تنظیم روابط بین آنها و تنظیم روابط آنها با حکومت عرضه کرده است. در مدل عملی رفتار انسان نسبت به بدن و روح خود، روایات و سیره پیامبر(ص) را مدنظر قرار میدهند و رابطه بین مردم و حکومت را با بیعت تنظیم میکنند.
حق آموزش یک بحث مهمی است که در اسلام آن را مشاهده میکنیم، باید بگوییم با بعثت پیامبر گرامی اسلام(ص) انقلاب اعتقادی اتفاق افتاد، ایشان خداوند، انسان و موجودات روحانی مانند فرشتگان و ملائکه را معرفی کردند و نبوت، مرگ، حیات و معاد را برای عرب جاهلی توضیح دادند. همچنین، امتهای گذشته را توصیف و با توجه به سرگذشت اقوام گذشته آنان را به تفکر دعوت کردند. تمام موارد مطرح شده را باید در مقوله آموزش بگنجانیم، چون پیامبر(ص) هر آنچه در توان داشتند را صرف کردند تا انسانهای اطراف خود را به جایگاه رفیع برسانند.
در زمان پیامبر(ص) جنگ و صلح داشتیم؛ صلح حدبیه در فتح مکه اتفاق افتاد و ایشان بسیاری از کفار مکه را علیرغم اینکه صدمات زیادی به ایشان وارد کرده بودند و حمزه عموی پیامبر(ص) را شهید کرده بودند، آزاد کردند. جنگهای صدر اسلام نیز برای امنیت مسلمانان بهویژه امنیت اقتصادی آنان اتفاق افتاده که از نکات ارزنده حکومت پیامبر(ص) است، چون مسلمانان برای جبران خسارات مصادره اموالشان در مکه به کاروانهای مکی حمله میکردند که مهمترین این حملهها منجر به آغاز جنگ بدر شد.
انتهای پیام