در منظومه فکری علامه طباطبایی فلسفه جهاد، حفظ دین است و در صورت پیروزی میتواند به دورکردن شر منجر شود. به بهانه تجاوز رژیم صهیونیستی و آمریکای جنایتکار، علیرضا کیالها، کارشناسی علوم قرآن و حديث در یادداشتی که در اختیار ایکنای قزوین قرار داده است به موضوع جهاد در آثار علامه طباطبایی پرداخته است که در ادامه آن را میخوانیم.
«جهاد» یک مسئله دینی است که در قرآن، روایات و تاریخ اسلام به آن اشاره و باعث موضعگیریهای زیادی در جهان اسلام شده است و همچنان ادامه دارد. علاوه بر مسلمانان، افراد در دنیای غرب نیز به موضوع جهاد پرداختند. در دنیای اسلام در تفاسیر مفسران و محدثان و مورخان و حتی با عقاید کلامی و فقهی مختلف به موضوع جهاد پرداخته شده است، اما هرکدام جهاد را به نحوی که مطابق با دیدگاههای خود به آن را بیان کردند البته نظرات مستشرقان هم در این میان بسیار مورد بررسی قرار گرفته است که منجر به جهاد فرهنگی مسلمین با غربیان بر سر جایگاه اسلام شده که میتوان گفت موجب جدالهای مهم قرنهای ۱۸ تا ۲۰ میلادی شد؛ البته علاوه بر غربیها، بسیاری از روشنفکران اسلامی در کشورهای اسلامی و حتی به تجدیدنظر در میان مسلمانان نسبت به برخی احکام شد، اما در میان گروهی از مسلمانان بهدلیل شرایط سیاسی جهان و خاورمیانه به این فکر افتادند تا نسبت به این روند واکنش نشان دهند و کتابها و آثار متعددی تألیف کردند.
علامه طباطبایی با تألیف آثار متعدد توانست خود را بهعنوان جریانهای فکری شاخص در جهان اسلام تبدیل کند و پیرامون بیشتر موضوعات اسلامی در کتابها و مقالههای متعدد اشاره کرد البته علامه طباطبایی بهواسطه انس زیاد با قرآن توانست بیشتر آثارش را بر این کتاب آسمانی متمرکز کند.
علامه طباطبایی با اثر مهم خود به نام «تفسیر المیزان» توانست به تبیین مفهوم جهاد کمک کند، حتی در دیگر آثارش مانند «شیعه در اسلام» و «شیعه، رسالت تشیع در دنیای امروز» سعی کرد به تفاوت مفاهیم دینی در زمان پیامبر(ص) و خلفا بپردازد. علامه تلاش کرد تا به ما بگوید حکم جهاد علاوه بر جنبه نظامی دارای ابعاد چند لایه است که از مبارزه با نفس شروع میشود تا به اقامه عدالت اجتماعی منجر شود.
علامه طباطبایی معنای جهاد را اینگونه معنا میکند: جهاد از ریشه (ج ه د) به معنی بذل جهد و کوشش در دفع دشمن است و بیشتر در مدافعه جنگ بهکار میرود، البته معنای آن میتواند بسط بیشتری پیدا کند، بهطوری که شامل هر چیزی مانند ابلیس یا شیطان شود که انسان را گمراه و یا توسط نفس اماره انسان را به بدی امر کند.
علامه طباطبایی درباره فلسفه جهاد نیز با استفاده از آیات قرآن کریم به این مسئله پاسخ داده است. حفظ کردن دین یکی از عوامل مهم است که خداوند با نزول آیه درصدد بیانِ نگه داشتن دین است «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُم»؛ خداوند با وضع حکم جهاد علاوه بر حفظ دین، درصدد احیای انسانیت و نجات مسلمین و دفاع از اسلام برای امن شدن دنیاست، چون شرک به خدا، خاموش شدن فطرت، انسانیت و اسلام بهمنظور از بین بردن شرک در زمین و برای حفظ و خالص کردن ایمان به خدا حکم آن را برای دفاع وضع کرده است.
البته یکی از پیامدهای حفظ دین، دور کردن شر دشمنان است تا درصورت نیاز اسلام در محیط آرامتری رشد کند. پیامد دیگر حفظ دین، از بین رفتن اختلافات است که اگر این اتفاق بیفتد فساد در زمین ریشهکن میشود؛ منظور از فساد زمین، فساد سکنه زمین است.
در اسلام هدف جهاد کشتار به هر قیمت و جنگطلبی نیست حتی بهخاطر محافظت از دین باشد، علامه طباطبایی فرموده است که هدف اسلام از جهاد بهخاطر کشتار و خونریزی نیست بلکه برای دفاع در راه و گشایش توحید، احیای حق و عدالت، تربیت معنوی است و بهدنبال تشکیل حکومتهای قیصری، فرعونی و کسرایی نیست.
در منظومه فکری علامه طباطبایی فلسفه جهاد، حفظ دین است اما در آن متوقف نمیماند چون وقتی این امر محقق شود نیازمند جهاد بوده و در صورت پیروزی میتواند به دورکردن شر منجر شود. در مرحله بعدی اختلافات از بین رود و در مرحله آخر فساد رخت میبندد، که این امر فطری به ما میفهماند اگر این حکم گذاشته نمیشد دین از شر دشمنان محفوظ نمیماند و مناسک دینی هم از بین میرفت؛ چون در دین امر پرستش وجود دارد، پرستش نیز امری فطری است و اگر حفظ نشود فطرت انسان آسیب خواهد دید.
علامه طباطبایی فرموده است که قید فی سبیلالله برای این است کسی گمان نکند این حکم برای اضافه کردن اراضی دیگر و سلطه کردن وضع شده بلکه برای دین الهی و حفظ صلاح همگانی وضع شده است. منظور علامه طباطبایی درباره قید «فی سبیلالله» این است که هدف اسلام کشورگشایی نیست بلکه برای حفظ دین و امنیت همگانی وضع شده تا همگان را به سمت خدا بیاورد.
بعد از آنکه علت و چرایی مشخص شد که جهاد امر عقلایی است چون همانطور که انسانها به صلح نیاز دارند در مواقع ضروری نیز به جنگ نیاز دارند و این امری فطری است، بنابراین خداوند جهاد را یک اصل فطری برای حفظ دین قرار داده است.
خداوند در آیه ۱۹۰ سوره مبارکه بقره میفرماید: «وَلَا تَعْتَدُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ؛ و هنگام جنگ از حدود الهی تجاوز نکنید، که خدا تجاوزکاران را دوست ندارد» بنابراین تعدی کردن در جهاد ممنوع است. خداوند با این دستور به ما گوشزد میکند که در جنگ هم باید اخلاق را رعایت کرد. این آیه در پاسخ به شبهه کسانی است که مطرح میکنند اسلام دین خشونت است. جهاد در راه خدا، دستور قرآن بوده، اما در عین حال گفته است که در جهاد تعدی صورت نگیرد. البته علامه طباطبایی یک نکته را متذکر شده و آن این است که تجاوز ابتدایی مذموم است، اما اگر در مقابل تجاوز صورت گیرد امری عقلانی است.
همچنین طباطبایی ادامه میدهد که تنها کسانی کشته خواهند شد که در جنگ شمشیر کشیده و در میدان حاضر باشند، اما اسلام کشتن افراد تسلیم شده، مردان، زنان، فرزندان، بستن آب به روى دشمن، شكنجه دادن و مثله كردن را اجازه نمیدهد.
در مجموع علامه طباطبایی دیدگاه اسلام درباره جهاد را اینطور بیان میکند که خداوند جهاد را برای کشورگشایی و کسب غنایم وضع نکرده بلکه هدفش حفظ قوام دین و دفاع در برابر تهاجم مفسدین است؛ در عین حال در میدان جنگ بر رعایت اخلاق توصیه کرده و برای تکهتکه کردن کشتگان، بستن آب، شکنجه دادن و تعدی کردن اجازه نداده است.
انتهای پیام