با شروع محرم و سیاهپوش کردن حسینیهها و تکایا، شعر «باز این چه شورش است» محتشم کاشانی در کتیبهها چشمنوازی میکند، به همین بهانه خبرنگار ایکنا از قزوین با حمید عابدیها، عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره) گفتوگویی کرده است که در ادامه آن را میخوانیم.
ادبیات جهان به انواع حماسی، عرفانی، غنایی، تعلیمی، پایداری و آئینی تقسیم میشود. در کشورمان شعر آئینی تعابیری همچون شعر مذهبی و شعر دینی نیز دارد؛ در هر ملتی عقایدی وجود دارد که مبتنی بر ادیان، مکاتب وحیانی و الهی و همچنین مبتنی بر مذاهب و مکاتب بشری است. حتی بودائیان و تائوئیسمها هم که دین الهی ندارند مبتنی بر عقاید خودشان ادبیات دارند، بنابراین به ادبیاتی که مبتنی بر عقاید و باورهای دینی ایجاد میشود ادبیات آئینی میگوییم که توصیف دین و تبیین آموزههای دینی است.
در ادبیات آئینی، تفسیر قرآن کریم و اخلاق دینی بهصورت شعر وجود دارد گاهی مدح اولیای دین و گاهی هم تعزیه و مرثیه بهصورت شعر سروده میشود، در حقیقت «سوگ سرود» برای اولیای دین است.
در ادبیات فارسی شاخه مهمی به نام ادبیات آئینی داریم که مقتبس از دین مبین آسمانی اسلام است که در جریان مدح، به مدح حضرت علی(ع) و در مرثیه نیز به مرثیههای سیدالشهدا(ع) پرداخته شده است.
در مقالهای بهصورت مفصل به سوگ سرودهای امام حسین(ع) پرداختم و در مقدمه کتاب «ماتمکده بیدل قزوینی» تاریخ مرثیه و مقتلنویسی را در ادبیات فارسی آوردهام؛ «قوامی رازی» نخستین کسی است که آثار او در سوگ امام حسین(ع) باقیمانده است، شاعران مطرح دیگری همچون حکیم سنایی غزنوی و کسایی مروزی نیز برای امام حسین(ع) شعر سرودند.
شعر مرثیه به شاعرانی مانند مولوی هم میرسد و خوب است بدانیم که شعر معروف «کجایید ای شهیدان خدایی/ بلاجویان دشت کربلایی/ کجایید ای سبکبالان عاشق/ پرندهتر ز مرغان هوایی» سرود مولوی است. در قرن دهم که حکومت شیعی صفوی روی کار آمد بهترین شعرهای برای اهل بیت(ع) را شاهد هستیم و بهترین شاعر مرثیهسرا نیز محتشم کاشانی است که در سده یازدهم در دوره صفوی میزیست.
محتشم کاشانی ترکیببند معروفی دارد و آن این است «باز این چه شورش است که در خلق عالم است/ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است/ باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین/ بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است/ این صبح تیره باز دمید از کجا کزو/ کار جهان و خلق جهان جمله درهم است/ گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب/ کاشوب در تمامی ذرات عالم است.»
محتشم شاعر عاشقانهسرا است و شاعر عاشورایی نیست و تنها همین ترکیببند عاشورایی از او به یادگار مانده است، ترکیببند تعدادی غزل است که در پی هم میآیند که شعر محتشم ۱۲ غزل است که با یک بیت نه با آن ردیف و قافیه اما با همان وزن میآید و دو غزل قبل و بعد را با هم میپیوندد که اگر آن بیت عیناً تکرار شود به شعر ترجیعبند میگوییم، اما اگر آن بیت مختلف باشد به آن ترکیببند گفته میشود که در شعر محتشم نیز اینگونه بوده است. وزن ترکیببند محتشم کاشانی نیز مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلن است که از متفرعات بحر هزج است.
بنا به گفته خود شاعر، چند بیت ابتدای ترکیببند «باز این چه شورش است» را در خواب از زبان پیامبر(ص) میشنود و پس از بیدار شدن از خواب آن را مینویسد و بند اول را میسراید و ادامه آن را طی ۱۷ سال در ۱۲ بند تکمیل میکند، این ترکیب بند در بین شیعیان ایران زبانزد است، بهگونهای که تا به امروز در کتبیههای هیئتهای مذهبی بهکار برده و به نماد ادبیات عاشورایی شده است.
«نظیره» به شعری گفته میشود که میخواهد رقابت کند و نظیر شعر موفق پیش از خودش باشد؛ بیشترین نظیرهها را همین ترکیببند عاشورایی محتشم دارد، ۴۰۰ نظیره برای این ترکیببند عاشورایی سروده شده؛ این در حالی است که حدود ۸۰ نفر از آثار نظامی و حدود شش اثر از گلستان سعدی تقلید کردهاند. در دوره معاصر نیز دو ترکیببند معروف در تقلید از ترکیببند محتشم درخشیدهاند که اثر دو شاعر قزوینی مرحوم سیدجلال موسوی با شعر «در کربلا همایش گلهای پرپر است» و دیگری علیرضا قزوه با ترکیببند «با کاروان نیزه» است.
خلوص محتشم و الهامی بودن شعر باعث ماندگاری سروده «باز این چه شورش است» شده و این ترکیببند امروز در قله شعر عاشورایی قرار گرفته است؛ تکنیک، فنون شعری و شاعرانگی این شعر بالاست و در ادبیات عاشورایی از شعرهای قبل از خود سطح بالاتری دارد برای همین مورد تقلید دیگر شاعران قرار گرفته است. تمامی این موارد منجر به جاودانگی و مانایی این سروده محتشم شده است.
با توجه به مرتبه اعلای شعر محتشم کاشانی، تقلید از او معمولاً در قالب ترکیببند و مثنوی معنوی بود، اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مرثیه سیدالشهدا(ع) را در قالب رباعی و دوبیتی سرودهاند البته باید متذکر شد که مرثیه سیدالشهدا(ع) تنها ذکر مصائب و روضهخوانی ندارد بلکه در آن اخلاق، تعلیم و حماسه نیز ممزوج شده است.
گفتوگو از سیدهزهرا حسینی فلاح
انتهای پیام