کد خبر: 4293198
تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱۴۰۴ - ۱۰:۱۳
یادداشت

مصیبت فقط یک منظر از واقعه عظیم کربلاست 

از 10 منظر باید به ماجرای امام حسین(ع) نگاه کرد؛ برخی از منظر مصیبت به این ماجرا نگاه می‌کنند ولی مصیبت فقط یک منظر محسوب می‌شود که در جامعه ما خیلی پررنگ است.

عزاداری برای امام حسین

ماجرای امام حسین(ع) ماجرای جامعی است و از زوایای مختلف می‌توان به آن پرداخت؛ پژوهشگران بسیاری با نگاه‌های مختلف به ماجرای امام حسین(ع) پرداخته‌اند، اما نکته اینجاست که باید به واقعه عاشورا نوعی نگاه همه‌جانبه داشت؛ از این‌رو مرتضی فاضل، مدرس دانشگاه در یادداشتی که در چند شماره در اختیار ایکنای قزوین قرار داده؛ از زوایای مختلف به ماجرای کربلا پرداخته است که در ادامه شماره دوم آن را می‌خوانیم. 

در سوره دخان منظر مصیبت مطرح می‌شود؛ در آیه 29 سوره مبارکه دخان آمده است: «فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنْظَرِينَ؛ و آسمان و زمين بر آنان زارى نكردند و مهلت نيافتند»؛ در برخی از ادعیه به این موضوع پرداخته شده است که آسمان بر امام حسین(ع) گریست.

مردم باید با توجه به سطح خودشان منظرشان را انتخاب کنند؛ در ماجرای امام حسین(ع) نباید وارد مناظر غلط شویم، اما نیازی نیست افراد را به‌خاطر مناظری که در آن هستند سرزنش و اجبار کنیم تا از منظر ما به ماجرای امام حسین(ع) نگاه کنند، شاید کسی از منظر زنجیر زنی به ماجرای امام حسین(ع) نگاه کند. 


بیشتر بخوانید:


منظر توحید یکی از مناظر پرداختن به ماجرای امام حسین(ع) است، گاهی افراد شجاعت را پررنگ می‌کنند و از فضائل اخلاقی شهدای کربلا می‌گویند اما حضرت عباس(ع) یک مسبح و حامد است. شجاعت تعریف بزرگی نیست و باید به مقوله‌ای بپردازیم که خیلی از افراد آن را ندارند. برخی از فضائل را نباید خیلی بزرگ کنیم، هرچند ممکن است آن فضیلت برای ما بزرگ باشد اما نسبت به فضائل دیگر آن فرد معصوم کوچک باشد.

برای مثال در عاشورا حضرت علی‌اکبر(ع) در میانه جنگ تشنه می‌شوند حمید بن‌ مسلم وقایع‌نگار کربلا می‌گوید حضرت علی‌اکبر(ع) با پدرش حرف زد، قطعاً او سخنان بین این پدر و پسر را در میان جنگ نشنیده است، اما متأسفانه می‌بینیم که بسیاری از افراد متن‌گذاری کردند و می‌گویند که علی‌اکبر(ع) به پدرش گفته که تشنه است. آیا مردم عادی این کار را می‌کنند که حضرت علی‌اکبر(ع) با آن مقام این کار را انجام دهند؟! این‌ها نشان می‌دهد سطح عاشورا را خیلی پایین آوردیم و روی ماجراها تعقل نداریم. برای بررسی دقیق‌تر باید سمت قرآن برویم اینگونه متوجه می‌شویم که کدام گفته‌ها اشتباه است. 

در آیه 30 سوره مبارکه بقره آمده است: «وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ؛ و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمين جانشينى خواهم گماشت فرشتگان گفتند آيا در آن كسى را مى‏ گمارى كه در آن فساد انگيزد و خون‌ها بريزد و حال آنكه ما با ستايش تو [تو را] تنزيه مى‌كنيم و به تقديست مى‌پردازيم فرمود من چيزى مى‏‌دانم كه شما نمی‌دانید» در این آیه ملائکه نسبت به خلق انسان اعتراض می‌کنند. 

ماجرای خلافت به تسبیح ارتباط دارد، در روایات زیادی به این موضوع اشاره شده است در روایات آمده است که ملائکه گذشته را دیدند، در برخی از روایات هم آمده است که ملائکه در زمان جلو آمدند و ماجرای امام حسین(ع) را دیدند و آنجا بود که به خدا اعتراض کردند که چرا بشر را خلق می‌کند تا این خون‌ریزی اتفاق بیفتد. یک‌ نکته را باید متذکر شد که در بزرخ می‌توان آینده را دید برای همین ملائکه آینده را دیدند. 

دیدن ماجرای امام حسین(ع) باعث شد ملائکه اعتراض کنند؛ آنان مصیبت بزرگ عالم را مشاهده و اعتراض کردند و به خدا گفتند بشر را خلق نکن ما تو را تسبیح می‌کنیم. خداوند در آیه بعد می‌فرماید «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ؛ و خدا همه معانى نام‌ها را به آدم آموخت‏ سپس آن‌ها را بر فرشتگان عرضه کرد و فرمود اگر راست مى‏‌گوييد از اسامى اين‌ها به من خبر دهيد.»

خداوند نام اهل بیت(ع) را به ملائکه عرضه کرد و گفت اسمای این‌ها را به من بگویید، ملائکه دیدند هیچ نمی‌دانند. ملائکه اهل بیت(ع) را می‌دیدند که با جنبه‌های نوری خود به دور عرش در حال طواف بودند؛ در آن دوران نام اهل بیت(ع) «عالین» بود هر چند ملائکه هیچ شناختی از آنان نداشتند ولی می‌دانستند آنان برترین موجودات عالم هستند. وقتی خداوند فرمود اسم این‌ها را به من بگویید ملائکه فهمیدند قرار است اهل بیت(ع) به دنیا بیایند و به آن‌ها ظلم شود. 

ملائکه جنبه‌های بالاتر اهل بیت(ع) را نمی‌دانستند و نسبت به آن اشراف نداشتند اینجا بود که خداوند علم موضوعات را به حضرت آدم(ع) آموخت. گره ماجرای حضرت آدم(ع) اینجاست، چه اتفاقی برای حضرت آدم افتاد؟ حضرت آدم(ع) یک فرد حسینی است و اتفاق عجیبی برایش رخ داده است؛ حضرت آدم(ع) پس از خلق شدن با اسمای اهل بیت(ع) آشنا شد به همین دلیل ملائکه به حضرت آدم(ع) سجده کردند. معرفت پیدا کردن نسبت به جنبه‌های مختلف اهل بیت(ع) یک فضیلت است.

آشنایی حضرت آدم(ع) با علم اسما فشار زیادی به ایشان وارد کرد. خداوند به حضرت آدم(ع) گفت وارد بهشت شود و حضرت نیز وارد شد، سپس خداوند به ایشان نکاتی را فرمود؛ در آیه 35 سوره بقره آمده است: «وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ؛ و گفتيم اى آدم خود و همسرت در اين باغ سكونت گيريد و از هر كجاى آن خواهيد فراوان بخوريد ولى به اين درخت نزديک نشويد كه از ستمكاران خواهيد بود»، اما حضرت آدم(ع) چیزی نخورد و یکی از دلایل این است که با اسمای اهل بیت(ع) آشنا شده بود و چون پدر همه بشر است دانستن این ماجرا به او فشار آورد. 

ملائکه با دیدن عاشورا نسبت به خلق بشر اعتراض کردند، اما حضرت آدم(ع) اعتراض نکرد بلکه فشار زیادی را متحمل شد و تلاش کرد تا جلوی ماجرا را بگیرد، حضرت آدم(ع) پدر امام حسین(ع) است، بنابراین خواست وارد آتش شود تا حسین(ع) به این دنیا نیاید. 

خدا به حضرت آدم(ع) گفت که به سمت درخت ممنوعه نرود، اما حضرت آدم از میوه ممنوعه تناول کرد؛ خداوند بعد از تناول آدم(ع) از میوه این درخت، حضرت را تشویق کرد و کلمه را به او بخشید و این در حالی است که همه فکر می‌کنند حضرت آدم(ع) تنبیه شده است. 

سراغ درخت ممنوعه رفتن به معنای کافر بودن حضرت آدم(ع) نبود، خداوند به حضرت آدم گفته بود اگر سراغ آن درخت برود از بهشت رانده می‌شود. حضرت آدم(ع) فردی برتر است و حاضر شد بهشت را بدهد تا ماجرای کربلا اتفاق نیفتد. شأن حضرت آدم(ع) بسیار بالاست، همان‌طور که در زیارت ناحیه مقدسه سلام بر آدم(ع) آمده است. امام حسین(ع) در حرکت به‌سوی کربلا از حضرت آدم(ع) سخن می‌گویند چون حضرت آدم(ع) کار بزرگی کرد. 

انبیای الهی در ماجرای اهل بیت(ع) حضور دارند؛ در آیه 88 و 89 سوره صافات آمده است: «فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ؛ چون از او دعوت کردند که شبانه به مراسم عیدشان برود نگاهی به ستارگان انداخت، فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ؛ و گفت: به راستی من بیمارم» حضرت ابراهیم(ع) همه را در هم کوبید چون می‌دانست این تفکر در نهایت به عاشورا منجر می‌شود. خداوند حضرت ابراهیم(ع) را از بین آن‌ها عبور می‌دهد و سپس اسماعیل(ع) به دنیا می‌آید و در رویا می‌بیند که حضرت اسماعیل(ع) ذبح می‌شود، چون امام حسین(ع) از نسل حضرت اسماعیل(ع) بود حضرت ابراهیم(ع) بر ذبح اسماعیل(ع) اصرار داشت و می‌خواست اسماعیل(ع) را ذبح کند تا امام حسین(ع) ذبح نشود.

انتهای پیام
captcha