کد خبر: 4319593
تاریخ انتشار : ۰۷ آذر ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۱
یادداشت

توهم سیاسی واشنگتن در برابر قدرت منطقه‌ای ایران

مذاکرات میان ایران و ایالات متحده و غرب، تا زمانی که بر مبنای سیاست دیکته و تحمیل یک‌جانبه پیش برود، به هیچ نتیجه‌ای نخواهد رسید.

مذاکره
رفتار برخی کشورهای اروپایی مانند انگلیس، فرانسه و آلمان، و همچنین ایالات متحده در سال‌های اخیر، از فعال‌سازی مکانیسم اسنپ‌بک و اعمال تحریم‌های یک‌جانبه و غیرقانونی گرفته تا همراهی با فشارهای سیاسی و حتی سکوت یا حمایت در برابر حملات آمریکا و رژیم صهیونیستی به تأسیسات هسته‌ای ایران، نشان می‌دهد که هنوز زمینه لازم برای گفت‌وگویی سازنده و مبتنی بر حسن نیت از سوی آن‌ها فراهم نیست. در مقابل، ایران با پایبندی عملی به تعهدات بین‌المللی خود، نشان داده است که در عمل مسئول و متعهد است، و همین امر می‌تواند معیار سنجش صداقت طرف‌های دیگر باشد.
 
انگیزه انتشار این یادداشت با توجه به اتفاقات بعد از دیدار وزیر امورخارجه کشورمان با وزیر خارجه فرانسه بوده است؛ اشکان ممبینی، کارشناس مسائل بین‌الملل در این یادداشت با عنوان «مذاکره یا تحمیل؟ توهم سیاسی واشنگتن در برابر قدرت منطقه‌ای ایران» به بررسی این مسائل پرداخته که در ادامه می‌خوانیم.
 
رویکرد کنونی که به‌ویژه در دوره شخصیت‌هایی مانند دونالد ترامپ به اوج خود رسید، نه تنها فاقد درک ابتدایی از اصول مذاکره عادلانه است، بلکه از پایه‌ای‌ترین قواعد دیپلماسی و سیاست خارجی متعارف نیز به‌شدت فاصله دارد.
 
۱- دیکته، نه دیپلماسی
آنچه واشنگتن تحت عنوان «مذاکره» دنبال می‌کند، در حقیقت چیزی جز «تسلیم‌خواهی» نیست. اصرار بر تحمیل یک لیست از خواسته‌های یک‌جانبه، همراه با ابزارهای فشار حداکثری و تهدید، جوهره‌ی هرگونه گفت‌وگوی شرافتمندانه و متقابل را از بین می‌برد. در قاموس روابط بین‌الملل، چنین رویه‌ای، مذاکره نیست؛ بلکه تلاشی شکست‌خورده برای تحقیر و به زانو درآوردن یک دولت مستقل است. هیچ کشور مستقلی، چنین شرایطی را نخواهد پذیرفت.
 
۲- قدرت و استقلال جمهوری اسلامی
ایران پس از انقلاب اسلامی، مسیر خود را بر پایه استقلال، اقتدار و نفی سلطه خارجی بنا نهاده است. کشور ما دیگر یک بازیگر منفعل نیست، بلکه امروز به یک قدرت بلامنازع منطقه‌ای تبدیل شده که نفوذ سیاسی و دفاعی آن در محاسبات جهانی لحاظ می‌شود.
 
این جایگاه ممتاز، نتیجه‌ی چهار دهه مقاومت و رشد روزافزون بوده است. بنابراین، انتظار اینکه ایرانِ مقتدر امروز تحت فشار و دیکته، تسلیم خواسته‌های غیرمنطقی آمریکا شود، یک توهم سیاسی است.
 
۳- شرط موفقیت (مبتنی بر قانون بین‌الملل)
تنها مسیر ممکن برای حل و فصل مسائل، تغییر بنیادین رویکرد از سوی آمریکا و متحدان اروپایی آن است. غرب باید دست از مواضع خصمانه و سیاست‌های تحریمی بردارد و بپذیرد که مذاکره، مستلزم احترام متقابل و توازن منافع است.
 
ایران در جایگاهی قرار دارد که غرب و آمریکا باید خود را با آن وفق دهند. شرایط موجود در ایران، کاملاً منطبق بر تمام قواعد، تعهدات و قوانین بین‌المللی است. ایران هیچ اقدام یا عملی خارج از موازین بین‌المللی انجام نداده است که اکنون بخواهد پاسخگوی آن باشد. اگر غرب و آمریکا قادر به درک این واقعیت نیستند، مشکل درک و عدم اراده سیاسی آن‌هاست و باید شرایط موجود و قانونی را بپذیرند. ایران هرگز تن به تسلیم نخواهد داد.
 
سیاست خارجی ایران، دیکته و تسلیم را برنمی‌تابد و بر قانون بین‌الملل استوار است. آمریکا و غرب برای خروج از این بن‌بست باید درک کنند که دوران سلطه‌گری به پایان رسیده است. مادامی که طرف مقابل از زبان تهدید و تحمیل دست نکشد و شرایط ایرانِ مقتدر را که کاملاً مطابق با قوانین بین‌المللی است، به رسمیت نشناسد، هرگونه ادعایی مبنی بر دیپلماسی، تنها اتلاف وقت و تلاشی عبث برای خدشه‌دار کردن استقلال یک قدرت منطقه‌ای خواهد بود. کلید بازگشایی مذاکرات، در دست کسانی است که باید اراده سیاسی برای پذیرش یک توافق عادلانه و شرافتمندانه را از خود نشان دهند.
انتهای پیام
captcha