رشد انسان تدریجی و تابع زمان و مکان است
کد خبر: 4193984
تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۲
تدبر در سوره نحل/14

رشد انسان تدریجی و تابع زمان و مکان است

احکامی که در هر زمانی وضع می‌شود تا امر ثابت الهی، متناسب با شرایط زمانی و مکانی به اجرا درآید، موجب سیر طبیعی رشد انسان می‌شود. البته امری که از سوی مشرکان و دشمنان اسلام، مجالی برای بیان شکیات و هجمه‌هایی در جعلی خواندن اشارات قرآنی فراهم می‌آورد.

هانی چیت چیانبه گزارش خبرنگار ایکنا، جلسه چهاردهم از سلسله جلسات تدبر در سوره «نحل» که به همت مدرسه فقه و نظام‌سازی وابسته به مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران برگزار می‌شود، شامگاه یکشنبه 24 دی‌ماه با سخنرانی هانی چیت‌چیان، کارشناس و مدرس قرآن در مسجد کوی دانشگاه تهران برگزار شد.

وی با اشاره به حلول ماه پربرکت رجب، آرزو کرد تا همه مؤمنان با درک صحیح فیوضات این ماه نورانی که بنا به گفته معصوم(ع) نفحات آن همچون نسیم بهاری است که گیاه خواب‌آلود را زنده و سرشار از حیات می‌کند، ایشان نیز از برکات و خیرات بی‌نهایت آن بهره‌مند شوند.

چیت‌چیان، پیشنهاد کرد تا با رجوع بر برخی کتب که در آنها به خواص و ویژگی‌های برخی از ماه‌ها و ایام‌الله اشاره شده است، یکی از این کتاب‌ها را «المراقبات» مرحوم آیت‌الله میرزاجوادآقا تبریزی عنوان کرد که مؤمنان با مراجعه به آن می‌توانند حداقل در مورد ماه رجب که لحظه لحظه آن چه برکاتی دارد، اطلاعات زیادی به دست آورند.

وی مَلَک داعی را از جمله فرشتگان الهی معرفی کرد که تنها مختص ماه رجب است و بندگان صالح و مؤمن خدا را دعوت می‌کند تا به ضیافت الهی وارد شوند، ضیافتی که ماه رجب سرآغاز آن است و طی دو ماه دیگر شعبان و رمضان به نهایت کمال خود خواهد رسید.

در ادامه مشروح سخنان هانی چیت‌چیان را در ادامه بررسی و تدبر در سوره نحل از نظر می‌گذرد؛


بیشتر بخوانید؛

  1. «نحل»؛ تنها سوره قرآن که هم مکّی است و هم مدنی!
  2. آیه دوم نحل؛ چکیده شریعت‌های الهی
  3. اثبات توحید امری تفصیلی است و نه اجمالی
  4. تفاوت میان قیامت و آخرت
  5. نعمت تناسب میان انسان و خلقت است
  6. باورهای چهارگانه هجرت‌ساز از نگاه قرآن
  7. استقلال میان شیء و اثر؛ اصلی از اصول توحیدی
  8. معنای «اَفئِده» و ارتباط آن با یقین انسان به امر الهی
  9. و...(ارائه خلاصه جلسه نهم در متن گزارش جلسه دهم
  10. شهید نماد دستیابی آسان به قرب الهی است
  11. احسان درجه بالاتری از عدل و لازمه امنیت روانی جامعه است
  12. آیه‌ای که عمل به آن جامعه را از آلودگی‌ها پاک می‌کند 
  13. قرائت قرآن سرآغاز عمل صالح است


«در ابتدا جا دارد که مناسبت شهادت حضرت امام هادی(ع) را خدمت شما تسلیت عرض کنم؛ در بیان ویژگی و مناقب آن حضرت همین بس که رسول اکرم(ص) زمانی که خطاب به امیرالمؤمنان(ع) امامان بعد از ایشان را معرفی می‌کند و برای ایشان هر یک ویژگی و خصیصه‌ای را برمی‌شمرد، زمانی که نام امام علی‌النقی(ع) را ذکر می‌کند، ایشان را خطیب اهل بیت(ع) و مروج و مأمور به تزویج امت خطاب قرار می‌دهد.

منظور از تزویج و ازدواجی که امام هادی(ع) مأمور به آن است ازدواج حقیقی میان ذکور و اناث است، از جمله تزویج‌های بهشتی و نه ازدواج دنیوی که در آن لغزش، عدم شناخت ممکن است نتیجه و فرجام سعادتمندی نداشته باشد. به همین دلیل این توصیه را به جوانان دارم که هر زمان به فکر ازدواجی سعادتمند با زوج و زوجه‌ای ایده‌آل هستند، حتماً متوسل به آن حضرت شوند که به طور حتم وجود نازنین آن حضرت در یافتن شریک زندگی و برقراری یک زندگی زناشویی سعادتمند به شما کمک خواهد کرد.

شبکه‌سازی جامعه اسلامی از جمله ابتکارات امام هادی(ع) بود

از جمله دیگر خصایص وجودی امام هادی(ع) در طول عمر پُربرکتشان، شبکه‌سازی و پیوند میان نهادهای حقیقی و اسلام ناب بود؛ به هر حال پس از شهادت امام رضا(ع) خلفای عباسی، امام جواد(ع) را تحت‌الحفظ به سامرا منتقل می‌کنند تا حلقه ارتباطی ایشان با مریدان و دوستداران اهل بیت(ع) منقطع شود؛ این وضعیت در زمان امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) و محصور کردن ایشان در یک پادگان نظامی به طریقی شدیداللحن تداوم می‌یابد، اما شاهد هستیم که امام هادی(ع) به شکل نیابتی و با استفاده از ابتکاری که در امر شبکه‌سازی و پیوند میان گروه‌های واقعی مسلمان اتفاق می‌افتد، به گونه‌ای عمل می‌کنند که با وجود حصر، اما نظم و نظامی میان مؤمنان صورت می‌گیرد، به گونه‌ای که وجوهات شرعی که معمولاً از سوی نهادهای حکومتی از مردم ضبط می‌شد و در راهی جز مصلحت مردم خرج می‌شد، به مرجع اصلی خود می‌رسید و از طریق نمایندگان آن حضرت در راه و مسیری درست، هزینه می‌شد.

با این مقدمه به سراغ بحث اصلی این سلسله‌جلسات می‌رویم و در این مقطع به آیه 101 از سوره مبارکه نحل می‌پردازیم که حاوی نکاتی بسیار است. البته در صورت عدم درک صحیح موجب بروز شبهاتی نیز شده و می‌شود. خداوند در این آیه می‌فرماید: «وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ ۙ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ»(و هنگامی که آیه ای را که دربردارنده حکم جدیدی است، جایگزین آیه دیگر می‌کنیم، در حالی که خدا به آنچه نازل می‌کند، داناتر است، مخالفان می‌گویند: تو فقط دروغ می‌بندی! چنین نیست که می‌گویند، بلکه بیشترشان اسرار تبدیلِ احکام را نمی‌دانند.)

ابتدا باید دید که موضوع این آیه و چالشی که بیان می‌کند، چیست؟ براساس آنچه که در این آیه می‌تواند به ذهن متبادر شود، صحبت از ناسخ، نسخ و چیزی است که گویا منسوخ شده است یا به تعبیر دیگر حکم یا نشانه‌ای که جای حکم و نشانه دیگری را گرفته باشد.

فرض می‌گیریم احکام گوناگونی که به ویژه در صدر اسلام نو به نو در مورد شرب خمر تغییر می‌کرد یا احکامی که در مورد رفتار با اسیر یا حکم پیرامون مسائل اخلاقی و همچنین پاکدامنی صادر می‌شد. این در مورد احکام است و اگر خواسته باشیم پیرامون نشانه‌ها صحبت کنیم، واضح‌ترین آنها وجود پیامبران الهی است که پی در پی یکدیگر آمده‌اند و با آوردن شریعت و کتابی جدید، شریعت پیامبران پیشین خود را منسوخ کرده‌اند، البته نسخ به معنای انکار نیست، بلکه قول و منظری جدید در باب مسائل دینی در امتداد شریعت قبلی آورده شده که شکل و صورت و ماهیت آن را دچار تغییر و تحول بنیادین کرده است.

این موضوع این آیه است اما چالشی که به واسطه آن مطرح می‌شود، این است که گروهی که ذاتاً دشمن هستند و اصطلاحاً لقب مریضی دارند، از همین اشاره نهایت سوء‌استفاده را برده و به دین افترا وارد می‌کنند که مگر حکم خدا یکی نیست؟ پس چرا مدام تغییر می‌کند و این نشان از آن دارد که این امور نعوذبالله امر خدا نیست و ساختگی است. مسئله اینجاست که آنها امر الهی را با قوانین طبیعی و مثلاً موضوعاتی که در علوم تجربی مطرح می‌شود، مورد قیاس قرار می‌دهند و می‌گویند مگر دین تحقیقات دانشمندان طبیعی و تجربی است که چون دانشمندی به کشف و شهود جدید دست پیدا کرد، حاصل دسترنج دانشمندان قبل از خود را نادیده بگیرد؟

مشرکان به تبدیل شدن آیات و نشانه‌ها افترا می‌زنند

براساس شواهد و با تعقیب آیات بعدی در این سوره، این مسئله به ذهن متبادر می‌شود که اعمال این ایرادات بیشتر از ناحیه مشرکان صورت گرفته است که قرآن اینگونه به آن اشاره دارد، اما علامه طباطبایی در تفسیر المیزان این موضع را به قوم یهود هم تعمیم می‌دهد که چون ایشان توقع داشتند، پیامبر آخرالزمان نیز از میان آنها مبعوث شود و اینگونه نشد و فردی از جامعه عرب به مقام پیامبری رسید، لذا کینه به دل گرفته و به این واسطه می‌خواهند، تلافی کرده و هر آنچه که از جانب رسول اکرم(ص) و مشخصاً قرآن مطرح می‌شود، دروغ و جعلی بینگارند.

جوابی که به این تشکیک یا حتی تکفیری که نسبت به امر خدا وارد می‌شود، حال از جانب هر قوم و قبیله و در زمان و مکانی که باشد، بسیار واضح است و آن اینکه براساس آیه نخست این سوره، امر خدا واحد و غیر قابل انکار است و حتی پیش از آنکه کسی تصور آن را کند، این مورد بیان شده که امر الهی ابلاغ شده است؛ منتها با وجود آن که امر الهی ثابت و واضح است و غیر قابل تغییر اما شرایط تحقق این امر بسته به شرایط تحقق آن، مُتکثر است.

مثالی که برای تقریب ذهن به منظور درک درست این مسئله می‌توان بیان کرد، واجب بودن حفظ نفس است که با ملزوماتی همچون آب و خوراک تأمین می‌شود؛ براساس آنچه شریعت به آن پرداخته، جامعه مؤمنان از خوردن و آشامیدن برخی مأکولات، برحذر داشته شده‌اند، اما وقتی فردی در احتضار است و چیزی برای خوردن او یافت نمی‌شود، این به معنی آن است که امر خدا قابل تبدیل شدن است و جایز است فردی تنها به قدر اینکه از مرگ رهایی یابد، از گوشت مُردار یا گوشت خوک بخورد و لب به مُسکرات و شراب هم بزند. این امر به این معنی نیست که جواز استفاده و مصرف آنها به واسطه این تبدیل، تا ابد صادر شده باشد.

مثال دیگری که در باب ثابت بودن امر خدا می‌توان زد، اما تحقق آن در هر عصر و زمانی، صد در صدی نیست، تحول و رشد انسان است؛ امر خدا یکسان و غیر قابل تغییر است، اما آیا در پیروی از این امر می‌شود، میان یک نوزاد، یک کودک و نوجوان با یک فرد بزرگسال و بالغ تفاوتی قائل نشد؟ بی‌شک جواب منفی است.

تبدیل شدن امر الهی به صُوَر جدید الزام رشد انسانهاست

اساساً جلوه بروز امر الهی هر آن باید تبدیل به صورت جدید شود تا شاهد سیر رشد انسان‌ها باشیم و این رشد تنها در این تبدیل شدن‌ها و کامل شدن‌هاست که معنی پیدا می‌کند و باید گفت تغییر در بستر نزول است و نه خود امر به این معنی که آنچه که از سوی پروردگار و به واسطه پیامبران به نام امر خدا به عنوان یک پدیده ثابت نازل می‌شود، بسته به شرایط و ظرفیت‌های موجود است و نباید توقع داشت که بدون در نظر گرفتن گنجایش و ظرفیت پذیرش بشر، امر خدا دفعتاً نازل شود.

در اینجا شاید این پرسش برای شما پیش آید که اگر آیات و نشانه‌های جدید موجب نسخ آیات و نشانه‌های پیشین می‌شود، پس چرا در خود همین قرآن همچنان آیات و نشانه‌های پیشین نیز مطرح شده و شاهد حذف آنها نبوده‌ایم؛ شاید این پاسخ در برابر این پرسش قانع‌کننده باشد و آن اینکه همچنان رشد انسان در همین لحظه و در هر زمان دیگری که پس از این تصورش را کنید، متوقف نمی‌شود. رشد انسان تدریجی است و ممکن است همچنان در میان قوم، قبیله، مردمی در همین کره خاکی و در همین عصر که رشد علم فزاینده است و اغلب با مدنیت مواجه هستیم و ادعای فرهنگ می‌کنیم، افرادی وجود داشته باشند که همچنان در همان مرحله ابتدایی رشد انسانی باشد، کمااینکه هستند و به هر حال وقتی قرآن را کامل‌ترین کتاب هدایت می‌دانیم، لذا باید این توقع را نیز داشت که مخاطب این کتاب از آن سنخ انسان‌ها نیز باشد.

نکته جالب توجه دیگری که مطرح می‌شود، این است که همین امر نیز باز برای آن‌هایی که عناد با شریعت محمدی(ص) دارند جای ایراد و سوء‌استفاده است؛ به چه معنا؟ همین حالا هم که با شما صحبت می‌کنم می‌توان مظاهر آن را در جامعه مشاهده کرد و تفسیر به رأی‌هایی را شاهد بود که چون رشد انسان تدریجی و تابع شرایط و ضوابط حاکم بر جامعه است، لذا در دوره و زمانه ما شرایط و مقدمات برای تبعیت از امر خدا مهیا نیست. در حالی که اینها بهانه برای تخطی از امر الهی است. به کرات با این مسئله در اجتماع روبرو شده‌ایم که امر به معروف و نهی از منکر یا رعایت حجاب از سوی جامعه طرد می‌شود با این توجیه که شرایط برای تحقق امر الهی فراهم نیست و اگر قائل به رشد تدریجی انسان هستیم، لذا باید منتظر بود تا شرایط آن فراهم شود در حالی که مبنای تدریجی بودن رشد انسان خداست و ما چنین اجازه‌ای نداریم که از سوی خود قانون وضع کنیم.

از سوی دیگر ممکن است سوء برداشت دیگری نیز صورت گیرد و آن اینکه مثلاً نسخه 1400 سال پیش رسول اکرم(ص) را گروهی با این توجیه که باید پیرو سنت الهی و رسول خدا باشیم، برای این عصر و زمان هم تجویز کرده و بپیچند در حالی که ما امر خدا را نباید با مفهومی همچون متشابهات اشتباه بگیریم و ببینیم رسول خدا(ص) در آن زمان چه کار کرده و چه رفتاری اتخاذ کرده و آن را مو به مو در این روزگار نیز اجرا کنیم. زمانه رسول خدا(ص) مختصات خود را داراست و زمانه ما نیز  مختصات خود را و با وجود آنکه ایشان اُسوه هستند، اما در اجرای امر الهی که باز هم تأکید می‌کنم، ثابت و لاتغیر است، باید پایبند به قوانین تشریعی بود که متناسب با حال و روزگار، حکم اجرای آن دچار تبدیل از صورتی به صورت دیگر می‌شود.»

ادامه دارد...

امیرسجاد دبیریان

انتهای پیام
captcha