به گزارش ایکنا از قزوین، ماه پرفیض رمضان ماه قرآن است و در این ماه انس با قرآن نیز رنگ و بوی دیگری دارد. دیدن و شناخت کسانی که همواره در تلاش برای دمیدن آیات روحبخش قرآن بر جان و روح خود هستند بیشک میتواند زمینه و تلنگری برای یکایک ما در افزایش این انس و همراهی باشد.
یکی از این افراد «ناهید گلاب فروش» است که با حضور در خبرگزاری ایکنا از چگونگی شروع حفظ کل قرآن خود و ادامه این مسیر نورانی در زندگیاش در کنار سایر موفقیتهای تحصیلی سخن گفت.
وی 34 ساله، فارغالتحصیل مقطع کارشناسی رشته قرآن و حدیث و کارشناسی ارشد رشته گیاهان دارویی است و قصد دارد خود را برای شرکت در آزمون تخصصی دریافت سطح یک قرآن کریم که معادل مقطع دکتری است، آماده کند.
گلاب فروش در خصوص روند حفظ قرآن خود با بیان اینکه در خانوادهای مذهبی و سنتی به دنیا آمده است، میگوید: مادرم معتقد بود قرآن را نباید به دست کودکان داد چرا که میترسید از دست آنها بیافتد برای همین قرآن را بهمانند گنج زندگی خود در کمدی گذاشته و درب آن را قفل میکرد تا دست ما به آن نرسد!
این حرکات مادرم مرا نسبت به آن بسیار کنجکاو کرده بود که داخل قرآن چه نوشتهشده است لذا طی یک نقشه توانستم به کلید کمد دستیافته و درب آن را باز کنم. با هول و هراس کودکانه بعد از باز کردن درب کمد قرآن را برداشته و بار دیگر درب آن را قفل کرده و به گوشهای از خانه که دور از دسترس باقی اعضای خانواده بود رفتم.
با ترس لای قرآن را باز کردم. چیزی از آیات و آنچه نوشتهشده بود نفهمیدم برای همین به سمت معانی نوشتهشده رفتم و هر چه خواندم گیجتر شدم! از هر صفحه نیمخطی را از سروته آیات میخواندم اما متوجه معنی آن نمیشدم برای مثال در یک آیه نوشتهشده بود «وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيم و خدا هر كه را بخواهد به سوى صراط مستقيم هدايت میکند»؛ با خود میگفتم یعنی چه؛ شاید خداوند نخواهد من هدایت شوم!
بعد از آنکه قرآن را سر جای خود گذاشتم با خودم درگیر بودم که چرا همه قرآن را دوست دارند و آن را میخوانند پس چرا من با خواندن گیج شدم. فردای آن روز بعد از رفتن به مدرسه از معلم دینی خود پرسیدم که چرا من با خواندن آیات قرآن گیج شدهام؟ وقتی از من پرسید که چگونه قرآن را خواندهام گفتم که از هر چند صفحه یک آیه و آن هم نصفه و نیمه! معلم مان خندید و گفت «عزیز من شما هر کتابی را هم که بخواهی مطالعه کنی باید از ابتدا بخوانی تا متوجه منظور آن شوی. آیات قرآن نیز به هم ارتباط دارد»، آنگاه شروع به توضیح در خصوص سؤالات من کرد.
چند روز بعد دوباره از سر کنجکاوی و این بار هم با ترس و اضطراب اما مشتاقتر به سراغ گنجینه مادرم رفته و قرآن را برداشته و در خفا مشغول خواندن آیات قرآن و ترجمه آن شدم البته باز هم سؤالات مختلف برای من پدیدار میشد.
بعدها که بزرگتر شدم از مادرم پرسیدم چرا اجازه نمیدهی که قرآن را بخوانم و در دسترس ما قرار نمیدهی؟ مادرم بعد از کمی گفتوگو بالاخره رضایت داد و با شرط و شروط بسیار از جمله لزوم مراقبت شدید نسبت به احترام به کلامالله اجازه داد که قرآن در دسترس من هم قرار بگیرد و من خوشحال از این موفقیت ازآنپس در منزل شروع به خواندن آیات قرآن کردم هر چند زیاد متوجه مفهوم آن نمیشدم.
118 آغازگر تحول در زندگیام شد!
این حافظ کل قرآن قزوینی ادامه میدهد: بعد از مدتی تصمیم گرفتم به یک کلاس بروم و از آنجا قرآن را ادامه دهم. آن زمان بهمانند حالا نبود که مؤسسات بسیاری در سطح شهر در زمینههای قرآنی تبلیغات و فعالیت داشته باشند ازاینرو به سراغ تلفن رفته و با شمارهگیری شماره 118 از آنها خواهان یک شماره موسسه قرآنی شدم!
وقتی اپراتور پرسید آدرس این موسسه در کجا باشد؟ گفتم فرقی ندارد فقط یک شماره به من بدهید چون میخواهم قرآن را یاد بگیرم. اپراتور از لحن من خندهاش گرفته بود و بعد شمارهای را به من داد که میتوانم بگویم در زندگی من ازآنپس مسیری تازه بهواسطه آن شماره ایجاد شد.
بعد از تماس با شماره موسسه که مربوط به «مهد قرآن قزوین» بود آدرس را گرفته و با حضور در این موسسه فعال، خواستار کلاسی شدم تا قرآن را بهدرستی فرا بگیرم اما در جواب شنیدم که طرحهایشان هنوز شروع نشده است! متوجه منظور آنها از طرح نشدم و باز تأکید کردم که فرقی ندارد، من خواهان شرکت در یک کلاس قرآن هستم.
با دیدن سماجت من کلاس ترتیل آزاد بانوان بزرگسال را به من پیشنهاد کردند و این کلاس آغاز فعالیت جدی من در عرصه قرآن شد. بعد از مدتی مرا به کلاس طرح مربیگری ترتیل فرستادند و من دوره یکساله آن را نیز گذراندم.
در حین کلاس ترتیل خانم «لیلا یوردخانی» مدیر کانون امام سجاد(ع) که خود از حافظان و فعالان قرآنی استان است و حق بزرگی بر گردن من دارد پیشنهاد داد به کلاس حفظ بروم. به او گفتم «حفظ برای افرادی است که توانایی زیادی داشته باشند و در این وادی مخ هستند!»
اما خانم یوردخانی کوتاه نیامد و برای تشویق من پرسید «میتوانی روزی یک خط حفظ کنی؟» با خود محاسبه کردم و در نهایت جوابم مثبت بود. برای همین با ورود به طرح حضرت زینب(س) بهصورت جدی وارد وادی حفظ تخصصی شدم، جالب آنجا بود که اولین صفحهای که حفظ کردم صفحه 12 قرآن کریم بود!
در کل 4 سال طول کشید تا توفیق حفظ کل قرآن را به دست آوردم، روزهایی که به طور حتم از بهترین لحظات زندگی من به شمار میرفت.
قرآن بزرگترین کتاب روانشناسی جهان است
گلاب فروش که به روانشناسی علاقه وافری دارد، میگوید: به دلیل علاقهمندی به این حوزه مطالعات جنبی در این حوزه دارم. جالب است بدانید که با مطالعه موضوعات مختلف علم روانشناسی متوجه شدهام که قرآن کریم بزرگترین کتاب روانشناسی جهان است، چرا که هر کدام از آیاتش در خود رازی دارد که میتوان با شکاف و تفکر در آن به عمق آن پی برد.
برای مثال زمانی که آیات مربوط به جنگ احد را حفظ میکردم مدام از خود سؤال میکردم که این آیات ارتباط چندانی به بانوان ندارد اما بعد از کمی تفکر و براساس استنباط شخصی خود که تلفیقی از مباحث روانشناسی بود به این نتیجه رسیدم که زمانی که انسان سُست و فَشل میشود، شکست خواهد خورد چرا که در جنگ احد پیروزی از آن مؤمنان بود اما با سستی و انجام ندادن صحیح فرمان حضرت رسول(ص) ورق برگشت و شکست نتیجه این حرکت آنها در این جنگ شد.
حافظ باید بهصورت مداوم با آیات قرآن باشد و آن را با گوشت و خون خود حس و لمس کند. من بهشخصه دنبال این نبودم که ترجمه آیات چه میشود بلکه زندگی خود را میکردم و در این حین میدیدم که تمام زندگی من در قرآن آمده است. در حقیقت آیات قرآن در زندگی ما کاملاً کاربردی است و ما در طول زندگی متوجه میشویم که منظور خداوند از آیات چه بوده است.
برخی رفتار و اخلاق جامعه قرآنی را بهپای قرآن مینویسند نه خود ما!
این بانوی فعال استان قزوین با اشاره به ادامه تحصیلات خود در کنار فعالیتهای قرآنی بیان میکند: بعد از حفظ قرآن و دریافت مدرک کارشناسی در رشته قرآن و حدیث تصمیم گرفتم در وادی جدیدی وارد شوم لذا برای مقطع کارشناسی ارشد در رشته گیاهان دارویی وارد شده و این عرصه را تجربه کردم دلیل آن هم علاقهای بود که در دوره دبیرستان در رشته علوم تجربی به درس زیستشناسی داشتم.
بزرگترین نعمتی که خداوند در کنار حفظ قرآن به من داده است همنشینی با اهل قرآن است از سوی دیگر در زمان تحصیلات ارشد خود که در خوابگاهی در تهران بودم دوستانم و هم خوابگاهیها بسیار نسبت به جزءبهجزء رفتار من دقت داشتند و در اینبین سؤالات بسیاری را هم در حیطه آموزههای قرآنی و دینی از من میپرسیدند. این امر نشانگر آن است که جامعه قرآنی بسیار باید مراقب رفتار خود باشند چرا که بسیاری رفتار و اخلاق ما را بهپای قرآن مینویسند نه خود ما!
آخرین جمله «ناهید گلاب فروش» حسن ختام قابلتأملی بود که میتواند مورد توجه آحاد جامعه قرار بگیرد چرا که بیشک توجه به آن موجب ارتقاء اخلاقمداری خواهد شد.
این بانوی فعال قرآنی گفت:«معتقدم با اخلاق و رفتار نیکو میتوان زمینه جذب دیگران به سوی قرآن ایجاد کرد لذا مراقبت از رفتار و توجه به حسن خلق موضوعی است که باید همواره مورد توجه جامعه قرآنی قرار بگیرد.»
گفتوگو از رقیه ملاحسنی
خدا قوت