قزوین از دیرباز خاستگاه دانشوران حوزههای مختلف علم و هنر به ویژه دانش فلسفه و کلام، حدیث، تفسیر، فقه، شعر و ادب، تاریخ، جغرافیا، رجال و... بوده و آوازه فضل و شایستگی عالمان و دانشمندانش در سراسر ایران کهن پیچیده است.
اینک به مناسبت ماه مبارک رمضان نگاهی گذرا به کارنامه تنی چند از قرآنپژوهان قزوینی داریم و هر روز به معرفی مختصر دانشوران پیشین و معاصر، که در قلمرو ترجمه، تفسیر یا تتبّع در مفردات و واژهشناسی، اعلام، کتابت، قرائت، بلاغت و سایر علوم و هنرهای قرآنی قلم زده و اثری آفریدهاند، خواهیم پرداخت.
یکی از کهنترین حوزههای علوم قرآنی، دانش قرائت است که برای محفوظ ماندن سخن خدا از تحریف و تغییر وضع شده و در این علم درباره مراحل شکلگیری قرائات مختلف از زمان نزول قرآن تا بررسی قرائتهای نادر و کمیاب و همینطور انواع قرائات از جهت موافقت با زبان، مطابقت با رسم و سازگاری با سندها که شامل اسناد متواتره، صحیحه، مستفیضه، غیر مستفیضه، اسناد منفرد و آحاد و شاذ میشود کتابهای فراوانی تالیف شده است.
بحث درباره ریشه قرائات مختلف، اختلاف قرائات، دلایل و فوایدش، لغات و لهجه قرآن، اختیار در قرائت، قراء صدر اسلام، قراء سبعه، قراء عشره، قاریان چهاردهگانه، انواع قرائات و تجوید، مباحثی هستند که در حوزه علم قرائت به آنها پرداخته میشود.
میدانیم که احادیث فراوانی از پیشوایان دینی درباره قرائت قرآن با الحان و اصوات زیبا و در عین حال پرهیز از آمیختگیاش با غنا مطرح شده و بسیاری از بزرگان هم در این حوزه تکاپوی علمی داشتهاند.
اولین کسی که علم قرائت را مدون کرد «ابانبن تغلب» بوده که در سال ۱۴۱ از دنیا رفته و برخی هم معتقدند که «ابوعبید قاسمبن سلام» کسی است که علم قرائت را تدوین کرده؛ عموم مصنفین شیعه به قول اول قائلاند وی در بین اهل سنت هم شخصیتی پذیرفته شده است.
قرائت قرآن که هنر خواندن قرآن کریم است با صوت زیبا و الحان اثرگذار، معمولاً به چهار شیوه اجرا میشود که ترتیل، تحقیق، تحدیر و تدویر است. تحدیر به معنی سرعت گرفتن در سراشیبی است و در اصطلاح به خواندن قرآن با سرعت زیاد با رعایت قواعد تجویدی مثل قصر، تسکین و تخفیف همزه و ادغامها و امثال اینها گفته میشود و شاید بشود گفت اولین کسانی که قرآن را در حضور پیامبر اکرم (ص) با صوت زیبا تلاوت کردند امیرالمؤمنین علی (ع) و عبداللهبن مسعود بودند. روایاتی نیز درباره قرائت برخی از ائمه اطهار با صوت زیبا در دست است مثل امام سجاد (ع) که در «وسائلالشیعه» حدیثی است از امام رضا (ع) که فرمودند وقتی علیبنالحسین (ع) قرآن میخواندند چه بسا شخصی که از نزد ایشان عبور میکرد و صدای ایشان را میشنید از زیبایی صوتشان مدهوش میشد.
برخی از کتب رجالی هم گفتهاند اولین کسی که قرآن را با الحان موجود در زمان حاضر قرائت کرده شخصیست به نام «عبیداللهبن ابی بکر ثقفی» که به «ابی حاتم» معروف بوده و حدود سال ۸۰ هجری از دنیا رفته و جزو تابعینِ تابعین به شمار میآید.
میدانیم که در قرائت قرآن کریم، قرائت هفت نفر از قراء مشهور رسمیت یافته. این قاریان هفتگانه عبارتاند از: «نافع» که اصالتاً اهل اصفهان بوده، «عبداللهبن کثیر مکی» که او هم ایرانیالاصل بوده، «عاصمبن ابیالنجود کوفی» که از مردم کوفه و شیعه است و راویان قرائت او «حفص» و «ابوبکربن عیاش» هستند.
قرآنی که امروزه در ایران و بیشتر کشورهای اسلامی رایج است، قرآن به روایت «حفص» از قرائت «عاصم» هست. چهارمین فرد از قراء سبعه «حمزهبن حبیب» است که او را هم ایرانیالاصل دانستهاند و قرآن را در نزد امام صادق تلاوت کرده است. «ابوالحسن کسایی کوفی» که او نیز ایرانیالاصل بوده از قاریان هفتگانه پذیرفته شده در جهان اسلام است. «ابو عمروبن علاء بصری» که او هم شیعی و ایرانیالاصل است ششمین فرد به شمار میآید و «ابن عامر دمشقی» نفر هفتم قراء سبعه است.
بعدها سه نفر دیگر را هم به این جمع افزودند و قراء سبعه را به قراء عشره افزایش دادند. این افراد عبارتنداز: «خلف»، «یعقوببن اسحاق» که با چند واسطه قرآن را از امیرالمؤمنین آموخته و «ابوجعفر یزیدبن قعقاع مخزومی». «حسن بصری»، «ابن محیصن» و «یحییبن مبارک» و «ابن شنبوذ» هم به قراء دهگانه افزوده شدند و علم قرائت به روایت این چهارده نفر نقل شده است، آن شعر معروف حافظ هم که
«عشقت رسد به فریاد گر خود بهسان حافظ/ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت» اشاره دارد به قاریان چهاردهگانه که نامشان برده شد.
با این مقدمه در این بخش از قرآنیان قزوین، سه نفر از مقریان برجسته سرزمین قزوین را معرفی خواهیم کرد. میدانیم که در گذشته به جای واژه قاری که امروز استعمال میشود از کلمه «مقری» استفاده میکردند که هم به معنی تعلیمدهنده قرآن است، هم به معنی خواننده قرآن و هم به معنی موذن، ولی بیشتر به معنی قرآنخوان و تلاوتکننده قرآن با صوت زیبا گفته شده است.
به عنوان نمونه سنایی غزنوی در قصیده بلندی وقتی طبقات اجتماعی را مورد خطاب و نقد قرار میدهد به قاریان قرآن میگوید:
«تو ای مقری نگر خود را نگویی کَاهل قرآنم؟/ که از گوهر نهای آگه که مرد صوت و الحانی»
این امر نشان میدهد که مقریان به زیبایی صوت و رعایت الحان اصیل پایبند بودند و این موضوع جزو جمال و صورت قرآن است و گوهر و معانی تو در توی باطنیاش بحث دیگری دارد. مولانا هم همین واژه مقری را در اشعارش به کار برده؛
مقریی میخواند از روی کتاب/ ماءُکُم غوراً ز چشمه بندم آب
***
به تبرک، نخست یاد میکنم از «ابوعمرو زاذان فارسی»، حافظ، مقری و محدث برجسته که از اصحاب امیرالمؤمنین علی (ع) هم بود، رافعی قزوینی در کتاب التدوین و حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده یکی از خاندانهای اصیل، ریشهدار و کهن قزوین را خاندان «زاذانیان» میدانند. رافعی نوشته از «قاضی ابی محمدبن ابی زرعه فقیه» نقل است که زاذانیه خاندانی کهن در قزوین محسوب میشدند. شخص زاذان از ندیمان و مصاحبان امیرالمؤمنین علیبن ابی طالب بود که در رکاب آن حضرت شهید شد و فرزندانش به قزوین منتقل شدند. آقارضی قزوینی هم در «ضیافه» همین قول را آورده و بر صحابی بودن این شخصیت برجسته و شهادت او گواهی داده است.
آقا شیخ عباس قمی با تفصیل بیشتری این فرد را معرفی کرده و میگوید که اسم او زاذان و از یاران امام علی (ع) بلکه از خواص او بود. او کسی بود که امام در گوش او سخن گفت آن هم سخن از اسم اعظم و سپس میفرماید که «قطب راوندی» از «سعد خفاف» از زاذان روایت کرده که به زاذان گفتم تو قرآن را زیبا میخوانی، نزد چه کسی قرآن خواندن را آموختی؟ زاذان تبسمی کرد و گفت «امیرالمؤمنین روزی بر من گذر و شعری انشاد کرده و من آوازی خوش داشتم، حضرت از صدایم در شگفت شد و فرمود زاذان آیا قرآن نمیخوانی؟ عرض کردم یا امیرالمؤمنین چگونه قرآن بخوانم؟ به خدا سوگند از قرآن مگر به آن اندازه که در نماز خواندهام نمیدانم بخوانم - ممکن است موضوع عدم تسلط این صحابی به زبان عربی و دانشهای حوزه بلاغت و قرائت در اصالت ایرانی وی ریشه داشته باشد- حضرت فرمودند که نزدیکم بیا، چون نزدیک آن حضرت شدم در گوشم سخنی گفت که از آن چیزی نفهمیدم، به خدا سوگند گامی از او فاصله نگرفته بودم که تمامی قرآن با اعرابش در حافظهام نشست. آن را به حافظه سپردم بهطوریکه برای پرسش از محل وقف و دیگر مسائل قرائت نیاز به کسی پیدا نکردم.»
«سعد خفاف» میگوید این موضوع را از امام صادق (ع) سوال کردم. حضرت فرمودند که زاذان راست گفت که امیرالمؤمنین برای او به اسم اعظم که هرگز رد نشدنی نیست دعا فرمود.
در کتب رجالی شیعه مثل «رجال شیخ طوسی» یا «معجم رجالالحدیث» مرحوم آیتاللهالعظمی خویی نام زاذان به عنوان یکی از اصحاب امام علی و از خواص او آمده و فرزندان و احفاد او در قزوین همه از خاندانی اهل علم و دانش بودند که تفصیل آنها را تا قرن ششم رافعی در کتاب التدوین و آقا رضی در ضیافهالاخوان آوردهاند.
«عمرو بن رافع» ملقب به «ابنالفرات» از حافظان، مقریان و محدثان پیشرو به شمار میرود که اجدادش از کوفه به ری و قزوین آمدند و عمرو بن رافع در قزوین اقامت پیدا کرد و محدثان برجستهای از او حدیث شنیدند؛ کسانی مثل «ابوزرعه»، «ابن ماجه»، «ابو عبدالله طنافسی»، «موسیبن هارونبن حیان»، کسانی هستند که از او حدیث روایت کردهاند و خود او هم از برخی از محدثین نامدار حدیث شنیده؛ کسانی مثل «یعقوببن ولید»، «عماربن محمد»، «جریربن عبدالحمید»، «ابراهیم مختار»، «اسماعیلبن جعفر»، «یعقوببن عبدالله اشعری» و «عبداللهبن مبارک» کسانی هستند که «حافظ خلیل» نام آنها را در «الارشاد» به عنوان کسانی که عمرو بن رافع قزوینی از آنها حدیث استماع کرده نقل کردهاست. این حافظ و مقری برجسته از کسانیست که بسیار به علم قرائت و سایر حوزههای علوم قرآنی علاقمند بوده، به گونهای که گفتهاند هیچ یک از ما در طلب علم استوار و باقی نماند به جز عمرو بن رافع که در حدیث از افراد معتمد و ثقه به شمار میآمده و گفتهاند که کمتر کسی راستگوتر در نقل حدیث از عمرو بن رافع پیدا میشود.
این مقری برجسته در سال ۲۳۷ قمری در قزوین وفات پیدا کرده و در گورستان که بر و آستانه امامزاده حسین (ع) به خاک سپرده شده است.
یک شخصیت برجسته دیگر در حوزه علم قرائت از دانشمندان قرن سوم هجری در قزوین میشناسیم با نام «محمدبن سلیمانبن داوودبن عقبه بن روءبه قزوینی» که از مقریان و محدثان معتبر است. کنیه او «ابوجعفر» بوده و رافعی گزارش کرده که «ابویعقوب اسحاقبن منده» که خودش از قاریان قرآن بود از او فنون قرائت را روایت کرده است.
ابوجعفر قزوینی در علوم قرآنی و آنچه مربوط به علم قرائت است کتابی سودمندی را به نام «وافر» تالیف و دانشهای متعلق به علم قرائت را تا اواخر قرن سوم هجری گردآوری کرده که «فضلبن شاذان قزوینی» که خودش از مقریان برجسته است و همینطور «ابراهیمبن حسین» معروف به «ابن دیزیل» ، «علیبن محمد تنافسی» و «ابوحاتم رازی» این کتاب را از او روایت کردهاند.
وفات ابوجعفر محمدبن سلیمان قزوینی نویسنده کتاب «وافر» که در باره علم قرائت قرآن کریم است باید در سالهای پایانی قرن سوم روی داده باشد.
یادداشت شفاهی از محمدعلی حضرتی
انتهای پیام