قزوین از دیرباز خاستگاه دانشوران حوزههای مختلف علم و هنر به ویژه دانش فلسفه و کلام، حدیث، تفسیر، فقه، شعر و ادب، تاریخ، جغرافیا، رجال و... بوده و آوازه فضل و شایستگی عالمان و دانشمندانش در سراسر ایران کهن پیچیده است.
اینک به مناسبت ماه مبارک رمضان نگاهی گذرا به کارنامه تنی چند از قرآنپژوهان قزوینی داریم و هر روز به معرفی مختصر دانشوران پیشین و معاصر، که در قلمرو ترجمه، تفسیر یا تتبّع در مفردات و واژهشناسی، اعلام، کتابت، قرائت، بلاغت و سایر علوم و هنرهای قرآنی قلم زده و اثری آفریدهاند، خواهیم پرداخت.
بیشتر بخوانید:
«ابوالفضل محمدبن عبدالکریمبن فضلبن حسنبن حسینبن رافع» معروف به «رافعی قزوینی» از بزرگان فقها، مفسران و محدثان شافعی مذهب سده ششم هجریست. او در سالهای ۵۱۳ یا ۵۱۴ هجری قمری در قزوین به دنیا آمده و پدر و مادرش را در دوران کودکی از دست داده، ولی پدربزرگ مادریاش «شیخ زاهد ابوذر» سرپرستی محمد رافعی را بر عهده گرفته و او را از خانه پدری که در محله راهچمان قزوين بوده به خانه خودش در شهرستان عتیق یا قزوین شاپوری منتقل میکند و نخست به مکتب میسپارد و بعد از تحصیل مقدمات به خدمت «ملکداد بن علی عمرکی» میبرد و نزد او علوم متداول دینی را میآموزد، ضمن آن که از محضر مشایخ دیگر هم بهرهمند میشود.
تا سال ۵۳۵ که وفات ملکدادبن علی عمرکی قزوینی است از قزوین خارج نمیشود و پس از فوت اوست که به قصد دستیابی به منابع بیشتری از علوم و معارف اسلامی به سفر دست میزند؛ نخست به ری میرود و بعد از درک محضر بزرگان و علمای ری به قزوین برمیگردد. بعد از مدتی راهی بغداد میشود و سپس به نیشابور سفر میکند و محضر «محمدبن یحیی» بزرگترین فقیه مشهور شافعی در آن روزگار را درک میکند.
در همین سفر است که به استماع و آموختن تفسیر « وسیط» از «ابوالحسن واحدی» و تفسیر «ابواسحاق ثعالبی» میپردازد. سپس در محرم ۵۴۲ قمری عازم حج میشود و در شهر مدینه از دست «صدرالمعالی عبدالرحمانبن طاهر» نوه «ابوسعید ابوالخیر» خرقه میپوشد و طبیعیست که در قزوین، ری و نیشابور با مشایخ عرفان آن روزگار هم آشنا میشود و بخشی از متون مهم تصوف از جمله رساله «قشیریه» و کتابهای «ابوعبدالرحمان سلّمی» را استماع میکند.
وی مدتی هم در نظامیه بغداد از محضر فقهای آنجا به تکمیل آموختههای فقهی خود میپردازد و در ماه صفر سال ۵۴۹ به قزوین برمیگردد. استقبال بسیار وسیعی از او میشود. نقل میکنند که عدهای به ری برای استقبالش رفتند و از ری تا قزوین او را همراهی کردند. زمانی که به قزوین میرسد «ابوعبدالله خلیلی» که بنیانگذار و رئیس مدرسه خلیلیه قزوین است و در یکی از شبستانهای مسجد جامع هم امامت مردم را عهدهدار است از او دعوت و محراب و منبر را در مسجد جامع و همینطور تدریس در مدرسه خلیلیه را به وی واگذار میکند.
رافعی نخست در مسجد جامع تفسیر میگفته و چون تفسیرش به زبان فارسی بوده پیشهوران و بازاریان و مردم عادی هم در کنار طالبان علم در درس تفسیرش حضور پیدا میکردند . تفسیر رافعی مبتنی بر روایات و آمیخته با اقوال و حکایاتی از مشایخ بوده است. در مدرسه خلیلیه هم فقه و اصول تدریس میکرده و بسیاری از کتابهایی را که در طول سفرهای خود از بزرگان استماع و آموخته کرده بوده مثل «فضائلالقرآن» یا کتابهایی در قرائت، عرفان و تصوف و همینطور سنن و سیره پیامبر، شمائلالنبی و... را تدریس میکند و شاگردان بسیاری هم پرورش میدهد.
فرزند او مولف کتاب «التدوین» بیش از ۱۱۱ نفر از بزرگان آن روزگار را نام میبرد که رافعی در محضر آنها به آموختن معارف اسلامی پرداخته و بیش از ۱۰۰ نفر را هم جزء شاگردانش به شمار آورده که همه آنها در مناطق و شهرهای مختلف پراکنده شدند و دانش او را انتقال دادند.
رافعی در بیان احادیث حافظه بسیار قدرتمندی داشته و به دینداری و پرهیزگاری معروف بوده و مورد احترام همه مردم بوده است. کتابهای متعددی را به رافعی اول نسبت دادهاند ولی مهمترین کتابی که تألیف کرده یک تفسیر ۳۰ جلدی از قرآن کریم است به نام «التّحصیل فی تفسیرالتّنزیل»، این تفسیر در واقع شکل مکتوب گفتارهای تفسیری او در حلقه مسجد جامع عتیق قزوین است که متضمن مجموعهای از نقل قولها از تفاسیر معروف و مشهور زمان خودش بوده و همینطور رویکردی روائی داشته؛ همچنین وجوه علم قرائت و علل تفاوت قرائات قراء چهارده گانه را در تفسیرش تشریح میکرده و به مناسبت از اقوال و حکایات مشایخ هم نقل میکرده که به نوعی تاویل عارفانه از قرآن هم بوده است.
يكی ديگر از کتابهای او کتابی است در حدیث به نام «الحاویالاصول من اخبارالرسول» که مشتمل بر احادیث پیامبر اکرم (ص) است، دو کتاب دیگر حدیث نیز به نام «تحفهالغزاه نزههالهداه» و «فضائلالشهورالثلاثه» دارد كه درباره ماههای رجب، شعبان و رمضان است و فضیلتهای آن را از زبان پیشوایان دینی مطرح کرده است.
رافعی چندین کتاب به نام «الاربعون» تالیف کرده که حدیثمحور است و چهل حدیثهایی را با تفکیک موضوعی فراهم آورده که مورد استفاده و استقبال فضلای روزگار خودش بوده است. رافعی کتابهای فقهی هم دارد از جمله «مختصری در خلاف» و یک کتاب اصولی به نام «تعلیقات در اصول».
کتابی هم به فارسی با نام «تاریخ پیامبران و پادشاهان» شروع کرده بوده که موفق به پایانش نشده است.
وی شاعر برجسته و ممتازی هم بوده و به زبانهای فارسی و عربی شعرهای بسیار خوبی از او باقیست بهخصوص در رباعی دست توانایی داشته و در سفری که به تبریز میرود خاقانی شروانی شاعر سختگیر و گزیدهگو با او دیدار میکند و قطعهای را در ستایش رافعی میسراید:
«الی الله فیالحشر بعدالنبی
اری ثانیالشافعی الشافعی
لئن اصبحالدهر لی خافضاً
فیا بویه الرافعی الرافعی».
در تذکرهها هم به قدرت شاعری او اشاره کردهند. مفسران هم در تفسیرهای خودشان ارجاعاتی به تفسیر «التحصیل فی تفسیرالتنزیل» رافعی داشتند از جمله گفته میشود که «محمدبن ابی سعدالوزان» در منبرش جابهجا از تفسیر او نقل میکرده است.
این فقیه، محدث و مفسر نامدار در سحرگاه هفتم ماه رمضان سال ۵۸۰ هجری چشم از جهان فرو بست و در آستانه امامزاده حسین (ع) قزوين در کنار مزار «ابراهیم استنبه هروی» عارف بزرگ و مقری برجسته قرآن کریم، امام استاد «شافعیبن داوود مقری قزوینی» به خاک سپرده شد.
يادداشت شفاهی از محمدعلی حضرتی
**عكس تزئينی است
انتهای پیام