حسن جوادی، یکی از عکاسان انقلاب اسلامی در گفتوگو با ایکنا از قزوین، درخصوص چگونگی ورود به عرصه عکاسی اظهار کرد: تقریباً از سال ۴۹ با یک دوربین روسی و گرفتن عکسهای خانوادگی، ورزشی و طبیعت با یک دوربین روسی، عکاسی خود را آغاز کردم. سال ۵۲ و ۵۳ هم یک دوربین فیلمبرداری و آپارات گرفتم و سال ۵۹ جنب سینما بهمن قزوین کلاس آموزشی عکاسی و فیلمبرداری رفتم و حاصل آن کلاس برای من تولید چند فیلم کوتاه بود.
وی ادامه داد: به فیلمبرداری علاقه داشتم، در آن سالها هزینه فیلمبرداری یک فیلم سه دقیقهای ۲۰۰۰ تومان بود که ظهور آن هم در ایران امکان نداشت باید فیلم را میفرستادیم آلمان ظاهر میشد و میآمد البته در سالهای منتهی به انقلاب کمتر از آن دوربین فیلمبرداری استفاده کردم چون بزرگ و جاگیر بود.
این عکاس تصریح کرد: یک دوربین فیلمبرداری ۸ میلیمتری هم داشتم که با آن فیلمهای خانوادگی، تشییع شهدا و مسابقات ورزشی را فیلمبرداری میکردم. اولین عکسی که از حوادث انقلاب ثبت کردم مربوط به عید فطر سال ۵۷ است، زمانی که سید ابوتراب ابوترابی از مبارزان انقلابی در قزوین در مسجدالنبی (ص) سخنرانی داشتند و بعد از آن سخنرانی تظاهراتی به سمت امامزاده حسین(ع) انجام شد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا به لحاظ امنیتی مأموران رژیم شاهنشاهی از عکاسی ممانعت میکردند یا خیر؟ عنوان کرد: معمولاً دوربینم را از جلد خارج میکردم و در پاکت کاغذی که روی آن را سوراخ کرده بودم میگذاشتم و تا جایی که امکان داشت دوربین را بیرون نمیآوردم ولی چند نقطه از شهر مانند پمب بنزین ولیعصر وقتی شناخته میشدم خودم را در جمعیت پنهان میکردم.
جوادی خاطرنشان کرد: تابستانها در زمان تحصیلم در کارخانه فرنخ کار میکردم. سال ۵۴ بعد از اتمام دوره سربازی به استخدام کارخانه پوشینه بافت قزوین درآمدم و تا سال ۵۹ در آن مشغول به کار بودم. فوتبالیست خوبی هم بودم و در تیم پیکان و دارایی قزوین عضویت داشتم، بعد از شرکت پوشینه بافت فوق دیپلم خود را در رشته ورزش و تربیت بدنی گرفتم و در آموزش و پرورش به عنوان معلم ورزش استخدام شدم.
وی گفت: سال ۵۷ با توجه به سمتی که در شرکت پوشینه بافت داشتم مسئول شرکت تعاونی این واحد تولیدی بودم که از قضا این تعاونی در خیابان فردوسی بعد از بیمارستان دهخدا واقع شده بود، به همین واسطه در راهپیماییها در کنار مردم بودم. نیت نخستم حضور در راهپیمایی بود و اغلب اوقات دوربینم را نیز با خودم میبردم.
این عکاس قزوینی با اشاره به کتاب «قزوین ۵۷» بیان کرد: این کتاب به کوشش حسن شکیبزاده که خود در زمان انقلاب عکاسی میکرد جمعآوری شده و مجموعهای از عکسهای عکاسانی است که لحظات ماندگار انقلاب در قزوین را ثبت کردهاند و حدود ۴۵ عکس این کتاب از جمله عکس پشت جلد متعلق به بنده است.
وی به عکس پشت جلد کتاب اشاره و تصریح کرد: اینجا خیابان نادری است، عدهای فکر میکردند این مشتی که در عکس میبینید مونتاژ شده است ولی اینگونه نبود، ضلع جنوبی خیابان نادری ساختمانی نیمه تمامی به نام ساختمان دکتر خاکپور بود و چند بچه در پشت بام بودند؛ احساس کردم این جمعیت با این درختی که در میان آنان وجود دارد و یک مشت گره کرده میتواند پیام خوبی داشته باشد.
جوادی تصریح کرد: این عکس را خیلی دوست دارم و اگر شرایطی را فراهم میکردند و صاحب این عکس پیدا میشد اتفاق خوبی بود، احتمالاً الان باید این کودک ۴۵ سال داشته باشد، آن سالها در میان جمعیت همیشه به دنبال کودکان بودم که از آنها عکسبرداری کنم در واقع سوژه عکاسی از کودکان در راهپیمایی برایم جذاب بود.
وی متذکر شد: این عکس ضلع غرب خیابان نادری و ساختمان هتل وحدت است؛ من بالای ساختمان بودم و عکاسی میکردم. درختی که در عکس میبینید با توجه به اینکه زمستان بود شکوفه کرده بود. عکس امام را تا کرده و در جیبم گذاشته بودم که این عکس را بالای ساختمان بازسازی کردم، عکس امام را به دست یکی از بچهها دادم معمولاً عکس را باید رو به جمعیت باشد ولی گفتم که عکس امام را رو به دوربین من بگیرد و این عکس جاودانه شد.
وی تشریح کرد: یکی از عکسهای بسیار خوبی که مخفی گرفتم و در حین درگیری شدید بود این عکس است، این عکس خیابان طالقانی است که البته قبلاً ژاندارمری بود، دقیقاً روبهروی خیابان دارایی، در ژاندارمری سربازان مسلح بودند اینجا ۵ عکس گرفتم که بهصورت یک مجموعه است و تاکنون هم جایی با هم منتشر نکردم. ۱۵ متر مانده به ژاندارمری عکسها را با فاصله چند متر از هم گرفتم؛ این عکس استثنایی است که آیتالله باریکبین پشت به نیروهای مسلح ایستادند و مردم را هدایت میکنند که به طرف میدان ولیعصر بروند، پس از حرکت مردم در میدان ولیعصر درگیری شد.
این عکاس اشاره کرد: این عکس را ساعت ۱۴ روز ۲۲ بهمن است، اینجا زمانی است که ارتش با مردم ابراز همبستگی کرد، دورتادور شهربانی نیروهای انتظامی بودند و عدهای به عنوان کماندو در پشت بام شهربانی حضور داشتند. بعد از اعلام همبستگی مردم به ارتشیها گل دادند.
جوادی توضیح داد: روبهروی مسجد مهدیه در خیابان خیام یک فضای بازی وجود داشت؛ در این عکس روحانیت از مجاهدین خلق جدا شده و هر دسته در یک سو نشسته بودند، علاوه بر این یک عکس دیگر هم دارم که نشان مجاهدین خلق در آن نمایان است.
وی خاطرنشان کرد: این عکس روز ۲۲ بهمن ۵۷ و مقابل شهربانی روبهروی کوچه امامزاده اسماعیل(ع) قزوین است. عکسی به این واضحی کمتر پیدا میکنید از چهره این دو مرد مشخص است که عصبانی و منتظر دستور هستند.
جوادی گفت: این عکس مربوط به ۲۹ آبان ۵۷ است که آن روز بنا به دعوت هیئت علمیه تجمع در مسجد النبی(ص) یا همان شاه اتفاق افتاد که مأمورین با مردم برخورد کردند.
این عکاس قدیمی در ادامه سخنانش اشاره کرد: فکر نمیکردیم انقلاب به این زودیها به نتیجه برسد در واقع مردم خودشان را برای مبارزات طولانی آماده کرده بودند؛ اما من فکر میکنم معجزهای اتفاق افتاد و یک نیروی فوقالعاده پشت این ماجرا بود، ارتش نیز روز ۲۲ بهمن کار بزرگی کرد و به مردم پیوست.
جوادی با اشاره به حوادث دی ماه ۵۷ در قزوین یادآور شد: سال ۵۲ تا ۵۴ در قزوین مشغول به خدمت سربازی بودم؛ راننده خودروی نظامی که به صف نفت در ۷ دی ۵۷ حمله کرد را هم میشناختم او ۱۱ ماه مسئول من در دوران سربازی بود.
این عکاس در ادامه با اشاره به روند فعالیت قزوینیها در سالهای دفاع مقدس خاطرنشان کرد: گروهی متشکل از حجتالاسلام محمدحسن ابوترابی و آیتالله باریکبین و چند روحانی دیگر و یک خلبان اخراجی زمان شاه در بهمن ۵۷ کمیتهای مخفی تأسیس کردند.
وی اضافه کرد: وقتی انقلاب شد کمیته به تعدادی از افراد برای نگهبانی نیاز داشت تا برای حمایت از قزوینیها در پادگان حضور داشته باشند تا ارتش به قزوین حمله نکند، انقلابیون نیز به ارتشیها گفته بودند ما این افراد را میگذاریم که مردم به شما حمله نکنند. برای همین امر ۳۵ نفر از جمله من را انتخاب کردند تا مقابل درب پادگان برویم.
جوادی بیان کرد: من ارتشیها را بهعلت اینکه دوران سربازی را در آنجا گذارندم میشناختم و آنها نیز من را میشناختند و برای من احترام قائل بودند؛ ۱۰ شب از پادگان حفاظت کردیم و پس از اعدام تیمسار معتمدی و ملک، سرهنگ ابوالحسن بابایی از نیروهای بازنشسته پادگان را به مدت سه ماه برای فرماندهی پادگان انتخاب کردند.
وی در خصوص هدفش از عکاسی در انقلاب گفت: چون قبلاً دوربین داشتم، فکر کردم وقتی به تظاهرات میروم دوربین را داخل پاکت بگذارم و با خود ببرم و نمیدانم اسم آن را جسارت بگذارم یا نه، من میخواستم یک قدم جلوتر از دیگران باشم و آن لحظات را ثبت میکردم.
این عکاس در خصوص خاطرهانگیزترین صحنهای که ثبت کرده است، اظهار کرد: انتخاب بهترین و خاطره انگیزترین عکس خیلی سخت است اما مجموعه عکس رو به روی ژاندارمری و بعد از آن عکس پشت جلد کتاب قزوین ۵۷ را دوست دارم چون بازسازی در آن شرایط مشکل بود و در عین حال امکان شناسایی نیز وجود داشت.
وی با بیان اینکه حدود ۱۰۰۰ قطعه عکس از انقلاب تهیه کرده است، افزود: ۳۰ فیلم ۲۶ و ۳۶ تایی از راهپیماییهای انقلاب عکس گرفتم. برخی از آنها را در نمایشگاه به معرض نمایش گذاشتم اما همه آنها را به آلبوم تبدیل کردم.
به گزارش ایکنا، طی سالهای گذشته شاهدیم که عکسهای قدیمی طرفدار زیادی پیدا کرده و حتی در ایامالله دهه فجر نیز در بیلبوردهای خیابانها این عکسها را چاپ و به نمایش میگذارند اما معمولاً چاپ این عکسها بدون نام عکاس صورت میگیرد، از مسئولان شهری انتظار میرود برای عکاسی که جهت ثبت لحظههای ناب انقلاب از جان خویش گذشته ارزش قائل بوده و به نام عکاس هم اشارهای داشته باشند، اهمیت دادن به مالکیت معنوی اثر هنرمند نه تنها باعث ایجاد هویت هنری برای هنرمندان است بلکه در ایجاد انگیزه برای خلق آثار بهتر نیز تأثیر بسزایی خواهد داشت.
انتهای پیام