امام صادق(ع) در پاسخ کسی که از راز غیبت سؤال کرد، فرمودند: «مصلحتی هست که مجاز به گفتنش نیستیم»؛ سپس در پی اصرار پرسشگر فرمودند «وَجْهُ الْحِکمَةِ فِی غَیبَتِهِ وَجْهُ الْحِکمَةِ فِی غَیبَاتِ مَنْ تَقَدَّمَهُ مِنْ حُجَجِ اللَّهِ تَعَالَی ذِکرُهُ إِنَّ وَجْهَ الْحِکمَةِ فِی ذَلِک لَا ینْکشِفُ إِلَّا بَعْدَ ظُهُورِهِ کمَا لَا ینْکشِفُ وَجْهُ الْحِکمَةِ لَمَّا أَتَاهُ الْخَضِرُ ع مِنْ خَرْقِ السَّفِینَةِ وَ قَتْلِ الْغُلَامِ وَ إِقَامَةِ الْجِدَارِ لِمُوسَی(ع) إِلَّا وَقْتَ افْتِرَاقِهِمَا یا ابْنَ الْفَضْلِ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنَ اللَّهِ وَ غَیبٌ مِنْ غَیبِ اللَّهِ وَ مَتَی عَلِمْنَا أَنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَکیمٌ صَدَّقْنَا بِأَنَّ أَفْعَالَهُ کلَّهَا حِکمَةٌ وَ إِنْ کانَ وجهها غَیرَ مُنْکشِفٍ لَنَا؛ حکمتی که در غیبت حجج الهی در زمانهای گذشته بود، در غیبت آن جناب نیز هست و این راز سر به مُهر قبل از ظهورش کشف نخواهد شد؛ چنانکه راز شکستن کشتی، کشتن جوان و تعمیر دیوار به دست خضر(ع) قبل از جدایی آن دو ولی خدا، برای موسی(ع) روشن نگردید. این غیبت، امری از امور الهی، سرّی از اسرار و غیبی از غیوب اوست. وقتی میدانیم خدای سبحان حکیم است، تصدیق خواهیم کرد که افعال او همه حکیمانه است، هرچند که رازش بر ما پوشیده باشد».
حضرت علی(ع) نیز به نحوی سربسته در ادامه حکمت 147 به علت حکیمانه غیبت اشاره فرمودهاند «... إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَینَاتُه؛ او بیمناک و پنهان است، تا حجّت خدا باطل نشود و نشانههایش از میان نرود».
بر پایه برخی روایات، خوف از کشته شدن، از اسباب غیبت وجود مبارک ولیعصر(عج) است، چنانکه امام صادق(ع) به نقل از رسولالله(ص) فرمود «لابُدَّ لِلغُلامِ مِن غَیبَة. فَقیلَ لَهُ: وَ لِمَ یا رَسُولَ الله؟ قالَ: یخافُ القَتلَ؛ او ناگزیر از غیبت است. پرسیدند چرا؟ فرمود میترسد کشته شود».
امام مهدی(عج) همچون دیگر امامان نیست که اگر کشته شود، دیگری جانشین او شود، او باید تا شرایط لازم برای حکومت جهانی اسلام فراهم شود منتظر بماند و با آماده شدن شرایط، ظهور فرمایند. البته غیبت، علل و اسرار دیگری نیز دارد که پس از ظهور آن وجود مبارک آشکار میشود. امام علی(ع) همچنین درباره مجهول بودن مدت زمان غیبت امام عصر(عج) در خطبه 100 نهجالبلاغه فرمودهاند «فَلَبِثْتُمْ بَعْدَهُ مَا شَاءَ اللَّه؛ و شما پس از او تا آنگاه که مشیت خدا باشد، منتظر خواهید ماند».
امیر مومنان(ع) در روزهای پیش از شهادت خود، در میان خطبه 182 که هدف آن آماده ساختن مردم برای جهاد با معاویه و غارتگران شام بود، اشاره پوشیدهای به ظهور حضرت مهدی(عج) و تشکیل حکومت عدل الهی در سراسر جهان فرمودند و بخشی از صفات و فضائل وی را برشمردند که از جمله این فضائل میتوانیم به حافظ حکمت با همه آداب آن، جویای حکمت، باقیمانده حجتهای الهی و جانشین انبیا(ع)، غائب از نظرها و پیرو سلف صالح اشاره کنیم. حضرت علی (ع) در خطبه ۱۸۲ تأکید دارند که حضرت حجت(عج) حافظ حکمت با همه آداب آن است. در این حکمت آمده است «قَدْ لَبِسَ لِلْحِکمَةِ جنّتها وَ أَخَذَهَا بِجَمِیعِ أَدَبِهَا مِنَ الْإِقْبَالِ عَلَیهَا وَ الْمَعْرِفَةِ بِهَا وَ التَّفَرُّغِ لَهَا؛ او برای حکمت، زرهی را که شایسته آن است برتن کرده و حکمت را با همه آدابش، از توجه خاص به آن، و شناختن و پرداختن بدان، فرا گرفته است» در اینجا منظور از سپری که برای حفظ حکمت به تن کرده، سپر تقوا و پرهیزکاری است.
حضرت علی(ع) در خطبه ۱۸۲ نهجالبلاغه به جویای حکمت بودن حضرت ولیعصر(عج) اشاره دارند «فَهِی عِنْدَ نَفْسِهِ ضَالَّتُهُ الَّتِی یطْلُبُهَا وَ حَاجَتُهُ الَّتِی یسْأَلُ عَنْهَا؛ حکمت برای او گمشدهای است که آن را میجوید، و خواسته اوست که پیوسته در طلب آن است». این سخن تأکید دیگری است که آن مرد الهی، برنامه کارش بر اساس حکمت است و قبل از ایجاد هر تحولی، تحول علمی و فرهنگی ایجاد میکند.
امام باقر(ع) در همین مضمون فرمودهاند «اِذا قامَ قائِمُنا وَضَعَ یَدَهُ عَلی رُؤوسِ العِبادِ فَجَمَعَ بِها عُقولُهُم و کَمُلَت بِها اَحلامُهُم؛ هنگامی که قیامکننده ما به پا خیزد، دست خود را بر سر بندگان میگذارد و به این وسیله (تحت تربیت خود)، عقلهای آنان را متمرکز و افکار آنان را کامل میسازد». از این فراز به روشنی میتوان دریافت که بر خلاف تصور ناآگاهان، تکیهگاه اصلی آن حضرت بر انقلاب علمی و فکری است؛ نه قیام صرفاً نظامی و توأم با خونریزی. او انقلاب فرهنگی قوی و پر شتابی را پیریزی میکند و چنان سطح افکار مردم را بالا میبرد که به اراده خود به سوی حکومت عدل و داد پیش میروند.
در خطبه 182 نهجالبلاغه همچنین اشاره شده است: «بَقِیةٌ مِنْ بَقَایا حُجَّتِهِ خَلِیفَةٌ مِنْ خَلَائِفِ أَنْبِیائِه؛ او باقیماندهای از حجتهای الهی و جانشینی از جانشینان پیامبران اوست». چون امام عصر(عج) ذخیره خداوند برای اصلاح تمام جوامع بشری است، او را بقیةالله مینامند. همه معصومان از نبی مکرم اسلام(ص) تا خاتم اوصیا(عج)، بقیةالله هستند و در عالم حقیقت، همواره باقی و برای تربیت انسانها پایدارند.
در خطبه ۱۵۰ «فِی سُتْرَةٍ عَنِ النَّاس، لَا یبْصِرُ الْقَائِفُ أَثَرَهُ وَ لَوْ تَابَعَ نَظَرَه؛ از مردم (پوشیده) مستور است، آنگونه که جوینده نشانه او، هرچند به جستجویش بسیار میکوشد، او را نمیبیند. قائف از ماده «قوف» به معنی جستجوی آثار چیزی است و «قائف» به کسی میگویند که در آثار اشیا یا افراد جستجوگری میکند. باید توجه داشت که در وجود و غیبت امام عصر (عج) مصلحت است و تفاوت در این است که مصلحت در وجود امام، به مکلفین و مصلحت در غیبت او، به خود ایشان بازمیگردد؛ گرچه سبب غیبت آن حضرت، خود مردمند.
در خطبه 150 نهجالبلاغه به پیرو سلف صالح بودن حضرت مهدی (عج) اشاره شده و این چنین آمده است «أَلَا وَ إِنَّ مَنْ أَدْرَکهَا مِنَّا یسْرِی فِیهَا بِسِرَاجٍ مُنِیرٍ وَ یحْذُو فیها عَلَی مِثَالِ الصَّالِحِین؛ بدانید آنکه از ما اهل بیت (عج) آن فتنهها را دریابد، با چراغی روشنگر در راه حق گام مینهد و دقیقاً به سیره صالحان (پیامبر و ائمه) رفتار میکند. «با پیروی از انوار هدایت حق تعالی، بر صراط مستقیم گام میگذارد و به اصلاح امور میپردازد و هیچ چیزی او را از این راه باز نمیدارد، به راه پدران شایسته خود میرود و به صفات فاضله و اخلاق کریمه آنان ملتزم و متعهد است».
یاران مهدی(عج) کسانی هستند که خلعت باشکوه یاری وی در انقلاب بزرگش، به قامتشان دوخته شده و شایسته آن گشتهاند. امیرمؤمنان(ع) برخی از صفات این برگزیدگان سعادتمند را آمادگی و برّندگی، روشنی چشم و گوش جان، به نور قرآن، نوشیدن جامهای حکمت در هر صبح و شام و معروف بودن در آسمان و مجهول بودن در زمین برشمردهاند. در خطبه 150 نهجالبلاغه به آمادگی و برّندگی اشاره و بیان شده است «ثُمَّ لَیشْحَذَنَّ فیها قَوْمٌ شَحْذَ الْقَینِ النَّصْل؛ سپس گروهی مهیا میشوند، همچون مهیا شدن شمشیر به دست آهنگر». «شحذ» به معنی تیز کردن است، در حقیقت « شحذ » برای آماده کردن افکار و اندیشهها استعاره شده است. این گروه عارفانی هستند که زهد و حکمت و شجاعت را در وجود خود جمع کردهاند و صد البته امثال آنان باید یار ولی الهی باشند که خدا او را برگزیده است.
همانگونه آهنگر شمشیر را تیز و برّا میکند، زنگار تیرگیها از دل و اندیشه یاران حضرت زدوده میشود و برای یاری وی آماده میشوند. «یاران آن پیشوای بزرگ و دادگر، مردان شجاع، بیدار و آگاهند که از قبل ساخته شدهاند و سازندگی آنان همچنان ادامه دارد».
همچنین در خطبه 150 نیز به روشنی چشم و گوش جان، به نور قرآن اشاره و بیان شده است «تُجْلَی بِالتَّنْزِیلِ أَبْصَارُهُمْ وَ یرْمَی بِالتَّفْسِیرِ فِی مَسَامِعِهِم؛ دیدگانشان به نور قرآن روشن میشود و تفسیر آیاتش در گوشهایشان طنین میافکند». درون آنان با پذیرش راستین این کتاب الهی و عمل به آن، چنان نورانی میشود، که حقایق را آن گونه که هست میبینند و هیچ صدایی را جز صدای ربانی و آنچه وابسته به آن است، به گوش خود راه نمیدهند.
در اشاره به نوشیدن جامهای حکمت در هر صبح و شام باید بگوییم که در خطبه 150 نهجالبلاغه آمده است «یغْبَقُونَ کأْسَ الْحِکمَةِ بَعْدَ الصَّبُوح؛ و هر صبح و شام از جام حکمت سیراب میگردند». «عبوق» و «صبوح» استعارهاند؛ زیرا معنای حقیقی آنها آشامیدن محسوس در اوقات محسوس است. این یاران با حقایق حکمی، حیات خود را تغذیه و آبیاری میکنند.
خطبه ۱۸۷ نهجالبلاغه به معروف بودن در آسمان و مجهول بودن در زمین اشاره و بیان شده است «أَلَا بِأَبِی وَ أُمِّی هُمْ مِنْ عِدَّةٍ أَسْمَاؤُهُمْ فِی السَّمَاءِ مَعْرُوفَةٌ وَ فِی الْأَرْضِ مَجْهُولَة؛ بدانید! پدر و مادرم فدای آنان باد! آنان گروهی هستند که در آسمان شناخته شده و در زمین ناشناختهاند». «در آسمانها شناخته شده و در زمین ناشناختهاند»؛ برخی درباره این جمله سؤالی مطرح کردهاند که چگونه امام (ع) میفرماید پدر و مادرم فدای آنان باد؛ در حالی که یک نفر از آنان حضرت مهدی(عج) است و بقیه یاران او هستند؟ پاسخ این سؤال آن است که اینگونه تعبیرات از زبان امامان معصوم (ع)، درباره غیر امامانی که برنامه بسیار مهمی را اجرا کردهاند، دیده میشود؛ مانند آنچه که در زیارت وارث آمده است: «بابیانتم وَاُمّی طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم» که برخی از امامان نیز این زیارت را در برابر قبور شهدای کربلا میخواندهاند.
یادداشت از محسن حقشناس، کارشناس ارشد نهجالبلاغه و دبیر بنیاد بینالمللی غدیر در قزوین
انتهای پیام