به گزارش ایکنا از قزوین، محسن حقشناس، مفسر نهجالبلاغه، در جلسه تفسیر نهجالبلاغه که شامگاه دوشنبه دوازدهم شهریور ماه در آستان مقدس امامزاده اسماعیل(ع) شهر قزوین برگزار شد، اظهار کرد: خطبه ۷۳ نهجالبلاغه را حضرت امیر (ع) سال ۳۶ ه.ق در بصره، درباره مروان بن حكم ایراد کردند.
وی در بیان مضمون خطبه گفت: مروان بن حكم در جنگ جمل اسير شد. امام حسن (ع) و امام حسين (ع)، نزد امير المؤمنين شفاعتش كردند و على (ع) مروان را از بند اسارت آزاد کرد. آن دو امام به پدر گفتند: يا امير المؤمنين، مروان با شما بيعت مىكند؟ حضرت در پاسخ فرزندانش چنين فرمود: مگر مروان بعد از مرگ عثمان با من بيعت نكرد؟ مرا به بيعت او نيازى نيست. دست بیعت او همچون دست يهودیان است که در نهان بيعت میشکنند. مروان در آينده به امارت خواهد رسيد، اما مدت امارتش كوتاه است. او پدر چهار فرمانرواست و امت اسلام از او و فرزندانش روزهای خونینی را تجربه خواهد کرد.
این مفسر نهجالبلاغه گفت: از دیکتاتوری مروانیان همین بس که عبدالملک بن مروان در زمان مرگ برای فرزند خود ولید بن عبدالملک وصیت کرد که لباس ببر بپوش، با مردم خشن صحبت کن و وقتی کسی از تقاضای بیعت تو روی برگرداند غیر از زبان شمشیر با او حرفی نزن. از دیگر خونخواری مروانیان این است که هشام بنعبدالملک که تاریخ چندهزار نفر خونریزی را از او به ثبت رسانده والی عراق میشود.
وی افزود: حضرت امیر فرمودند که بهزودی از این امت و فرزندانش روزهای خونباری برای مردم رقم خواهد خورد! که در تاریخ حکومت مروانیان روزی که فقط چشمها را در میآوردند، روزی که فقط بینی میبریدند باقی مانده است و چقدر تاریخ از خونریزی آنها حکایت کرده است.
حق شناس گفت: شایان ذکر است، زمانی که مروان پسر حکم بهدنیا آمد و او را نزد پیامبر آوردند تا برایش دعا بخواند پیامبر نپذیرفت و فرمود این کودک منافق و فرزند منافق است.
این پژوهشگر نهج البلاغه در شرح شخصیت حَکَم گفت: پدر مروان از همسایههای پیامبر بود که دائماً پیامبر را اذیت میکرد، اَدای راه رفتن پیامبر را در میآورد، وقتی پیامبر به نماز میایستاد با مسخره بازی سعی میکرد نماز پیامبر را بر هم زده و پیامبر را مسخره کند، وقتی پیامبر در منزل با همسرش بود، گوش ایستاده و استراق سمع میکرد و حرفهایی را که میشنید به منافقان منتقل میکرد تا اسباب تمسخر پیامبر ایجاد شود.
وی با اشاره به اینکه تاریخ به حَکم عنوان "تُریدُ بالرسول الله" داده است گفت: پیامبر افراد انگشت شماری را تبعید کرد اما حکم ابیالعاص یکی از آنهاست. دلیل تبعید هم همان بود که پیامبر در جمع مومنین و مسلمانانِ اندک اطراف خود موضوعات نظامی را مطرح میکرد اما حَکم این موضوعات را به کفار و منافقین منتقل میکرد. آنقدر این کار را مرتکب شد که این رفتار زشت او برای پیامبر و مسلمانان مسجل شد لذا پیامبر حکم به تبعید حکم از مدینه به شهر طائف را صادر کرد.
حقشناس خاطرنشان کرد: ابوبکر و عثمان بر دستور تبعید پیامبر پایبند بودند و در زمان خلافت آنها اجازه ندادند تا حَکم از تبعید به مدینه بازگردد اما حکم عموی عثمان بود و نخستین کاری که عثمان در آغاز خلافت خود انجام داد صدور حکم رفع حصر از حکم بود تا به مدینه برگردد و در این بازگشت عثمان دختر خود را به عقد مروان پسر حکم درآورد.
وی عنوان کرد: حکم بن ابیالعاص بعد از فتح مکه مسلمان شده بود و ویژگی مشترک این گروه، بیبصیرتی در پذیرش دین و اجبار و فشار از جانب روسای قبائل است.
این پژوهشگر با بیان اینکه مروان از جمله کسانی بود که اسلام اجازه داده از بیتالمال برای دفع شر او هزینه شود تصریح کرد: مروان بعد از مرگ عثمان با امیرالمومنین بیعت کرد و بلافاصله بیعت را شکست از مدینه خارج شد و به سپاه طلحه و زبیر و عایشه پیوست.
وی گفت: مروان در جنگ جمل رو در روی امام ایستاد و با اذن امام از اسارت آزاد شد اما بلافاصله در جنگ صفین به معاویه پیوست و مقابل حضرت امیر شمشیر کشید. بعد از شهادت امام حسن (ع) مروان سردمدار گروهی شد که از دفن پیکر امام در کنار مزار پیامبر ممانعت کردند.
این مفسر نهج البلاغه اظهار کرد: پس از یزید، دو فرزندش به حکومت رسیدند. فرزند اول، معاویه دوم ظاهراً وضعیت خوبی داشت و کمتر از ۲ ماه حکومت کرد و پس از اینکه مطلع شد حکومت مسلمین حق ائمه است و توسط اینان غصب شده به مسجد رفت و طی خطبهای خود را از خلافت خلع کرد. اما پس از او برادر کوچکش خالد بن یزید هنوز به سن خلافت نرسیده بود.
وی ادامه داد: همسر یزید مروان را برای حکومت انتخاب کرد به شرط آنکه مروان حکومت کند تا خالد به سن رشد برسد سپس خلافت را به خالد بسپارد که مروان در اینجا هم خلف وعده میکند و در زمان خلافت خود با تمام توان در انظار عموم توهین و تحقیر شخصیت خالد را ترک نکرده و با الفاظی بسیار زشت و زننده هیمنهی او را در بین مردم در هم میشکند.
حق شناس در تشریح خباثت مروان سرسلسله مروانیان، گفت: حتی مروان همسر یزید را به همسری خود انتخاب میکند در عرف عرب کسی که مادرش در اختیار کس دیگری باشد امکان خلیفهگری از او سلب میشود. دلیل مرگ مروان هم نتیجه توطئهی او علیه خالد بود که خالد به مادر شکایت برده و مادر، مروان را در خانه و همراه چند نفر دیگر را خفه میکند.
این پژوهشگر نهجالبلاغه اظهار کرد: جنگ جمل از ابتدای صبح آغاز شد و تا نیمههای روز ادامه داشت اما در همین زمان کوتاه ۲۵۰۰ نفر از هر دو سپاه تلف شدند، کمترین نقل تاریخ از کشته های آن ۲۶ هزار نفر است که تا ۳۲ هزار نفر این آمار متغیر بوده جنگ جمل جنگی بسیار پر خون بوده که روایتها حکایت میکند که برای حفظ شتر دستهای بسیاری قطع شد و بر زمین افتاد.
حق شناس تصریح کرد: طلحه در جنگ جمل توسط اهالی جمل کشته میشود زبیر هم زمانی که در میانه جنگ به رویارویی با امیرالمومنین میرسد حضرت امیر خاطرهای از کودکیشان را بازگو میکند.
وی ادامه داد: حضرت فرمودند زبیر به خاطر داری زمانی که در کودکی با هم بازی میکردیم پیامبر از تو سوال کرد که چقدر علی را دوست داری؟ تو گفتی جانم فدای علی و پیامبر فرمود زبیر به یاد داشته باش روزی تو علیه علی میجنگی که در آن روز علی حق است و تو علیه حق شمشیر خواهی کشید.
این مفسر نهجالبلاغه گفت: این خاطره امیرالمومنین زبیر را متوجه کرد. زبیر از جنگ جمل خارج شد اما عبدالله فرزند زبیر به تمسخر پدر پرداخت که قهرمان عرب اینگونه میدان رزم را خالی میکند و در نهایت زبیر در حال نماز خواندن کشته شد و حضرت قاتل او را به قتل رساند.
وی گفت: پس از آزادی مروان از اسارت امام حسن (ع) و امام حسین (ع) خطاب به حضرت فرمودند آیا لازم است مروان دوباره با شما بیعت کند؟ حضرت امیر پاسخ دادند مگر مروان بعد از مرگ عثمان با من بیعت نکرد؟ من به بیعت مروان نیازی ندارم! بیعت او همچون دست بیعت یهودیان است که با سخیفترین شکل و با آبروریزی و بدون ملاحظه پیمانشکنی خواهد کرد.
حقشناس گفت: حضرت در پایان این خطبه ۲۵ سال آینده را پیش بینی میکند و به فرزندانشان میفرمایند مطمئن باشید برای مروان حکومتی است اما آن حکومت مانند لیسیدن سگی که بینی خود را میلیسد کوتاه و کثیف خواهد بود. بدرفتاری و خباثت او با خاندان یزید، کثیفی حکومت او را عیان میکند.
وی در پایان بیان کرد: حضرت در ادامه خطبه ۷۳ به فرازی دیگر از تاریخ میپردازند و تا ۸۰ سال بعد را مطرح میکنند که مروان پدر ۴ سردار و سپهسالار میشود. در تاریخ بنیامیه فقط یکبار چهار برادر یکی پس از دیگری به خلافت رسیدند عبدالمک مروان بهمدت ۱۰ سال، سلیمان بن عبدالملک سه سال، یزید بن عبدالملک چهار سال و در نهایت هشام ابن عبدالملک ۲۰ سال حکومت کردند.
انتهای پیام