قرآن، کتاب هدایت و درس زندگی است و جستوجو در زوایای مختلف آن از طریق تفسیر، یکی از پرفضیلتترین امور است. ایکنای قزوین، در رابطه با اهمیت پرداختن به تفسیر قرآن کریم، ضرورت ترویج تفسیر و راههای جذاب کردن جلسات تفسیر با آیتالله عبدالکریم عابدینی، نماینده ولیفقیه در استان قزوین گفتوگویی داشته است که تقدیم مخاطبان میشود:
ایکنا ـ پرداختن به تفسیر قرآن از چه اهمیتی برخوردار است؟
توجه به قرآن کریم، پرداختن به آن و اهمیت قائل شدن برای کتاب خدا از جهات گوناگون میتواند حائز اهمیت باشد. خدای متعال ما را آفریده و برای رسیدن به مقاصدی تشویق و بسیج کرده، برای زندگی هدف قرار داده و برنامهریزی کرده است که در قرآن با این اهداف و برنامهها روبهرو میشویم. یعنی اگر با کتاب خدا ارتباط نداشته باشیم نمیدانیم میخواهیم به کجا برویم، مقصد زندگی ما کجاست، از کجا آمدهایم و چشمانداز آینده ما چیست. وقتی با کتاب خدا آشنا میشویم عالم ما تغییر میکند و آینده ما بیانتها میشود و انسان با جاودانگی ارتباط برقرار میکند.
انسان حادث شده و بهوجود آمده، اما بقا دارد. بقای انسان حد و مرزی ندارد و اسرار زندگی ما را کتاب خدا برای ما بیان میکند. خداوند در آیه ۱۰ سوره مبارکه انبیاء میفرماید: «لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ»، یعنی در حقيقت ما كتابى به سوى شما نازل كرديم كه ياد شما در آن است، آيا نمىانديشيد.
خداوند در این آیه میفرماید ما برای شما انسانها کتاب نازل و برنامه زندگی ارائه کردهایم، این کتاب درباره شما صحبت میکند، اسرار وجودی شما را بیان میکند، آینده شما را مطرح میکند، عوامل رشد، کمال و سعادت را برای شما تشریح میکند، مسائل مربوط به سقوط، گرفتاری، شکست در زندگی و امثال آن را بیان میکند، نمیخواهید در این کتاب که برای شما آورده بیندیشید؟
ایکنا ـ ضرورت ترویج تفسیر قرآن چیست؟
باید با کتاب خدا آشنا شویم و بفهمیم این کتاب با ما چه حرفی دارد؟ پس لازم است مراحل ورود به کتاب خدا را بدانیم. وقتی صحبت از کتاب خدا میشود و میخواهیم با آن ارتباط بگیریم، نخستین نکته مهم این است که باید ماهیت کتاب برای ما مشخص باشد، یعنی باید ببینیم اصلاً این کتاب چیست؟ آیا محصول فکر یک نابغه است؟ آیا از زبان یک شاعر است یا محصول تجربه علما و اندیشمندان پیشین است؟ آیا قانوننامه است یا چیز دیگری است؟
بنابراین ابتدا باید پاسخ این سؤال را که این کتاب از کجا آمده، برای خودمان و مخاطب پیدا کنیم. قرآن به این مسئله بسیار اهمیت داده است، یعنی گفته بفهمید من از کجا آمدهام؟ برخی میگویند آیا شما از قرآن برای اثبات قرآن استفاده میکنید؟ پاسخ این است که اتفاقاً آیاتی که درباره این موضوع صحبت کردهاند، فراکتابی سخن گفتهاند. یعنی عقل، منطق، توان درک و شعور انسان را بهکار گرفته و میگویند تو با شعور وارد میدان شو و به این نتیجه برس که قرآن یک کتاب معمولی نیست. قرآن این را تهدیدآمیز میگوید تا هر کس آن را میشنود تلاش کند که در مقابل قرآن دار و ندار خود را به میدان آورد تا آیهای مانند آیات آن بیاورد.
خدای متعال این معنا را در آیه ۸۸ سوره اسراء بیان کرده و میفرماید: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا»، یعنی بگو اگر انس و جن گرد آيند تا نظير اين قرآن را بياورند مانند آن را نخواهند آورد هر چند برخى از آنها پشتيبان برخى دیگر باشند. این گرد هم آمدن یعنی با انگیزه، تلاش و کوشش همراه باشد و همه عالم اعم از جن و انس بهصورت همافزایانه به میدان بیایند تا کتابی مثل قرآن بیاورند، نمیتوانند، هر چند که هر چقدر میتوانند به همدیگر کمک برسانند و با یکدیگر تشریک مساعی کنند.
از آن زمانی که قرآن نازل شد این آیه همواره مقابل چشم همه انسانها اعم از معاند، ماجراجو، ادیب، شاعر و دانشمند بوده است، اما هرگز کسی نتوانسته مثل قرآن را بیاورد. قرآن در ادامه خواسته خود را محدود و کوتاه کرد، گفت حال که نمیتوانید کتابی مثل قرآن بیاورید، ۱۰ سوره مانند سورههای قرآن بیاورید. آن زمان که خداوند این سخن را گفت هنوز سورههای طولانی نازل نشده بودند، یعنی قرآن خواسته ۱۰ سوره کوتاه بیاورند، اما کسی نتوانست این کار را کند. قرآن باز هم حیطه مسابقه، فراخوان و تحدّی خود را کم کرد و گفت یک سوره مثل قرآن بیاورید. زمانی که قرآن این ادعا را میکرد در جزیرةالعرب مسابقه شعر و نثر بر پا بود. در آن ایام فقط ۱۷ نفر باسواد بودند که ۵ نفر آنها میتوانستند بخوانند و بنویسند و ۱۲ نفر دیگر فقط مهارت خواندن داشتند. قرآن در چنین شرایطی نازل شد، در عصری که مسئله شعر و نثر رواج داشت و اگر قرآن یک کتاب معمولی بود، جامعه ادیبان و شاعران آن زمان این را خوب میفهمیدند. یعنی معجزه آمد روی موضوعی که مردم با آن درگیر بودند کار کرد تا مردم بفهمند این معجزه است. برای مثال در زمان حضرت موسی(ع) مسئله سحر و جادو جدیترین مسئله روز بود و زندگی مردم با سحر و جادو گره خورده بود، لذا معجزه حضرت موسی(ع) این بود که عصا را تبدیل به اژدها کند، اگر عصای موسی(ع) سحر بود ساحران به خوبی میفهمیدند. یعنی این هم به نفع موافقان و هم به نفع مخالفان بود. وقتی همه فهمیدند کار موسی(ع) سحر نیست، با اینکه فرعون به آنها وعدههای فراوانی داده بود، اما همه را کنار گذاشته و سر به سجده گذاشتند و گفتند «آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى»، اینها هر عذابی را پذیرفتند، چون برایشان ثابت شد موسی(ع) فرستاده خداست.
معجزات پیغمبران وقتی میآمد، بر اساس دانش، تجربه و نگاه مردم زمانه خودشان بود، لذا مردم آنها را درک میکردند. بنابراین باید قرآن را بررسی کنیم، مخاطب خود را با این قبیل معانی برای فهم قرآن، شناخت قرآن و معجزه بودن قرآن درگیر کنیم. ما یک شروعی داریم، این مطالبی که عرض شد شروع خوبی هستند اما همه حرف نیستند، اگر کسی همین روند را ادامه بدهد و در محتوای قرآن ورود کند و مطالعات قرآنی داشته باشد، کاملاً برای او مشخص میشود که قرآن معجزه است. اگر اندکی با قرآن انس بگیریم و مفاهیم قرآن را کنار هم قرار بدهیم، کاملاً برای ما ثابت میشود که قرآن کلام انسان نیست، حتی کلام انسانهای نابغه هم نیست بلکه معجزه است.
ایکنا ـ تفسیر قرآن چگونه اتفاق میافتد و برای جذب نوجوانان به تفسیر چه کنیم؟
اولین گام در روش تفسیر قرآن این است که تکلیف خود را درباره قرآن روشن کنیم، یعنی ببینیم قرآن از کجا آمده و ماهیت آن چیست؟ بنابراین ابتدا باید روشن شود که بفهمیم قرآن کلام خداست. پس از اینکه قرآن را شناختیم و خواستیم به آن ورود کنیم، ابتدا باید سوره مورد نظر را بشناسیم، یعنی بفهمیم شناسنامه این سوره چیست؟ مختصری درباره شناسنامه سوره مطالعه کنیم که ببینیم این سوره مکی است یا مدنی؟ چرا که این دو با هم متفاوتاند، آیات مکی مبنایی، ریشهای و اعتقادی هستند، سورههای مدنی نیز اغلب قوانین، مقررات و احکام را بیان میکنند. برخی سورهها هم چند اسم دارند، باید اینها را بدانیم. اینکه محل تولد سوره کجاست؟ جایگاه این سوره در قرآن چیست و ترتیب نزول و محتوای سوره چیست و سپس به سراغ آیات این سوره برویم. یعنی ابتدا قرائت سوره را یاد میگیریم و وقتی وارد سوره شدیم کمکم آیات ذهن ما را درگیر میکنند.
برای مثال اگر مخاطبان دانشآموزان هستند باید به آنها بگوییم مطالعه کنند و ببینند سوره موردنظر چه چیزی میخواهد بگوید؟ موضوعات مهمی که این سوره مطرح کرده چه مواردی است؟ اینها مخاطب را راه میاندازد و ذهنش را درگیر میکند. به نوجوانان مأموریت بدهیم، یعنی کتاب معرفی کنیم و بگوییم درباره این سوره مطالعه کن و بگو چه برداشتی از آن کردی؟ چنین مأموریتهایی را برای سورههای کوتاه به نوجوانان بدهیم. هر چه سوره کوتاهتر باشد این نوجوان بهتر میتواند مأموریتش را انجام دهد، ابتدا از سورههای کوتاه شروع کنیم و کمکم سورههای بلندتر را پیشنهاد بدهیم، این میتواند مخاطب را درگیر کرده و علاقهمند به قرآن و مباحث تفسیری کند.
طلاب نیز باید نحوه تفسیر قرآن اثرگذار برای اقشار مختلف از قبیل دانشآموز، دانشجو، بانوان یا خانوادهها را بدانند. ضرورت دارد حوزه علمیه بیش از گذشته درگیر این معانی شود. اگر تفسیر قرآن را بهصورت جذاب برای اقشار مختلف بیان کنیم نوجوانان جذب ادامه ماجرا و پیگیری تفسیر قرآن میشوند و جامعهای قرآنی خواهیم داشت.
ایکنا ـ چگونه جلسات دانشگاهها، مساجد و مدارس را به سوی تفسیر قرآن سوق دهیم؟
قرآن درهای گوناگونی برای ورود دارد. یکی از درهای ورودی قرآن پیامرسانیهای کوتاه قرآنی است. اکنون در سراسر کشور و ازجمله در استان قزوین تا حدی این اتفاق میافتد که برخی از امامان جماعت وقتی بعد از نماز جماعت قرآن تلاوت میشود، یکی از آیات را هم برای مردم توضیح میدهند. این به هنر ائمه جماعات و کسانی که جلسات را برگزار میکنند، بستگی دارد. البته این پیامرسانیهای کوتاه قرآنی هنوز شیوع همگانی پیدا نکرده است. وقتی ما یک آیه قرآن را شنیدیم و به دلمان نشست برای شنیدن آیات و مطالب قرآنی دیگر هم علاقهمند میشویم. این بابی است که میتوانیم از طریق آن برخی از محصولات قرآن را به دست نیازمندان قرآنی برسانیم، اما این همه کار نیست، بلکه فقط یک راه است. امامان جماعت تلاش کنند با جاذبه قرآن را برای مخاطبین بیان کنند و در زمانی کوتاه، آیات قرآن را به شکلی مطرح کنند که برای مخاطبین جاذبه داشته باشد.
همچنین ائمه جماعات میتوانند یک تفسیر را بیان عمومی کنند، برای مثال تفسیر نمونه را مبنای کار خود قرار دهند و هر آیهای را بر اساس توضیحات این تفسیر برای مخاطب بیان کنند. اکنون هم در استان قزوین محافل تفسیری وجود دارد اما لازم است این محافل متنوع باشند، برای مثال محافل جداگانهای برای جوانان، دانشجویان، روحانیون و طلاب، بانوان و آقایان در راستای تفسیر قرآن برقرار شود. اگر چشمانداز آینده ما این باشد که محافل متنوع قرآنی برای همه سطوح داشته باشیم، مطلوب و پسندیده است، البته اکنون نیز محافلی داریم اما هنوز فراگیر نشده است.
ایکنا ـ حوزه علمیه چگونه در این زمینه میتواند ایفای نقش کند؟
سالها پیش مقالهای تحت عنوان «ضرورت محوریت ثقلین در نظام آموزشی حوزه» نوشتم. ثقلین به معنای قرآن و اهل بیت(ع) است. اینها باید در نظام آموزشی حوزه بهصورت جدی دیده شود. پیش از انقلاب اسلامی در حوزههای علمیه به قرآن و تفسیر بهعنوان درس نگاه نمیشد، اما اکنون اهتمام حوزههای علمیه نسبت به قرآن بیشتر شده، البته هنوز محوریت ثقلین اتفاق نیفتاده است. امیدواریم با رهنمودهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی حوزهها در این خصوص گامهای جدیتری بردارند. البته اکنون هم در حوزهها کارهای خوبی در زمینه قرآن انجام میشود که باید آنها را قدر دانست.
گفتوگو از معصومه امینی
انتهای پیام