امام موسی کاظم(ع) در ۲۰ ذیالحجه ۱۲۷ هجری قمری و بنا به روایتی هفتم صفر ۱۲۸ هجری قمری در منطقهای به نام «اَبْواء» در اطراف مدینه متولد شدند؛ امامت حضرت ۳۵ سال به طول انجامید از سال ۱۴۸ تا ۱۸۳ هجری قمری امامت داشتند؛ حضرت در ۲۵ رجب ۱۸۳ هجری قمری در ۵۵ سالگی توسط هارونالرشید به شهادت رسیدند. خبرنگار ایکنا از قزوین بهمناسبت سالروز شهادت این امام همام با حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر حاجیمحمدی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی قزوین گفتوگویی کرده است که در ادامه آن را میخوانیم.
امام کاظم(ع) در سال ۱۴۸ هجری وقتی امام صادق(ع) به شهادت رسیدند امامت را برعهده گرفتند، دوران امام موسی بن جعفر(ع) شرایط بسیار سختی بود چون با دوران استقرار و ثبات خلافت بنیعباس همزمان شد امام با دو تن از ظالمترین حاکمان بنیعباس به نامهای منصور و هارون عباسی همعصر بودند. امام کاظم(ع) با چهار نفر از خلفای عباسی شامل منصور دوانیقی، محمد معروف به مهدی، هادی و هارون معاصر بودند، بدترین این خلفا منصور دوانیقی و هارون عباسی است که در تاریخ بنیعباس معروف هستند. بنابراین، شرایط برای امام کاظم(ع) بسیار سخت شد چون بنیعباس به نام گرفتن حق علویان و اهل بیت(ع) قیام کردند و شعارشان «اَلرّضا مِنْ آلِ مُحمّد» بود.
بنیعباس وقتی حکومت را بهدست گرفتند ابتدا با علویان برخورد ملایمی داشتند، اما به محض استقرار در حکومت علویانی که قیام داشتند را به بدترین وضع مورد فشار قرار دارند و عدهای را به شهادت رساندند و برخی را زندانی کردند، حتی ابوسلمه و ابومسلم خراسانی که برای دفاع از بنیعباس قیام کرده بودند را از بین بردند.
با توجه به شرایط شیوههای مبارزاتی امام کاظم(ع) در مقابل بنیعباس متفاوت بود، البته ائمه اطهار(ع) متناسب با شرایط با دشمنان خود برخورد میکردند مقام معظم رهبری در کتاب انسان ۲۵۰ ساله امامت ائمه اطهار(ع) را تصویر کردند که همه ائمه در حکم یک امام هستند اما این انسان با توجه به شرایط مختلف تصمیم میگیرد. چون منصور عباسی خلیفهای بسیار ستمگر بود امام کاظم(ع) روش تقیه را پیش گرفتند، تقیه به ما میآموزد اگر در شرایط بسیار سختی قرار گرفتیم برای حفظ جان خود و شیعیان از «تقیه» استفاده کنیم؛ امام کاظم(ع) از همین روش استفاده کردند.
«تقیه» به این معنا نبود که امام کاظم(ع) مبارزه را تعطیل کنند گاهی در مورد امام کاظم(ع) اشتباه قضاوت و گفته میشود ایشان، امامی منزوی و سالها در زندان بودند و سپس به شهادت رسیدند؛ در زندانی شدن امام شکی نیست اما اینگونه نبود که امام دست روی دست بگذارند و در مقابل حاکمان ظالم تسلیم شوند اما با توجه به شرایط عمل میکردند، در حقیقت باید گفت که اگر امام مبارزه نمیکردند به زندان نمیافتادند و به شهادت نمیرسیدند.
شرایط امام باقر(ع) و امام صادق(ع) مکتب و دانشگاه بسیار بزرگی را تشکیل دادند و شاگردان بسیاری را تربیت کردند، امام موسی کاظم(ع) با استفاده از روش تقیه همان مکتب امام صادق(ع) را دنبال کردند. امام کاظم(ع) در مقابل مهدی عباسی جلسات علمی و اخلاقی برگزار میکردند و میخواستند نشان دهند که در مقابل حاکم زمان سکوت نکردند؛ برای همین امام از روشی استفاه کردند که دشمن سوءاستفاده نکند.
در مقابل هارون که از خلفای عباسی بود و امام موسی کاظم(ع) ۱۴ سال در زمان هارون امامت داشتند؛ امام از چند شیوه استفاده کردند. شیوه نخست مبارزاتی، تربیت افراد صالح جهت گسترش مبانی تشیع بود برای مثال در یکی از شیوههایی که امام موسی بن جعفر(ع) در زمان هارون بهکار گرفتند و از او انتقاد کردند این بود که یکی از شاگردان و شیعیان برجسته به نام «علی بن یقطین» را برای حضور در منصب وزارت تشویق کردند و هارون هم پذیرفت. درواقع هدف امام این بود تا علی بن یقطین از شیعیان حمایت و نیروهایی را تربیت کند تا کادرسازی اتفاق بیفتد.
روش دیگر مبارزاتی امام کاظم(ع) این بود که ایشان از همکاری یاران خود با هارون جلوگیری کردند، برای مثال «صفوان جمال» را از همکاری با هارون منع کردند. «صفوان جمال» قطاری از شتر داشت که برای تجارت اجاره میداد، امام فرمودند هارون شترهای تو را برده است آیا حاضری هارون زنده باشد و کرایه شترهای شما را بدهد گفت بله، امام گفتند شما در همین اندازه در ظلم هارون با او شریک هستی، صفوان نزد هارون رفت تا شترهایش را از هارون تحویل بگیرد.
امام موسی کاظم(ع) یاران خود را از همکاری با هارون منع و از این طریق مردم را متوجه میکردند که خلفای عباسی چه شخصیتی دارند. در تاریخ نمونههایی وجود دارد که امام کاظم(ع) چهره واقعی خلفا را معرفی میکردند؛ برای مثال هارونالرشید برای زیارت خانه خدا به حج رفتند، به هارون اطلاع دادند که مردم به امام کاظم(ع) مراجعه میکنند، اینجا معلوم میشود امام کاظم(ع) در عین خفقان در معرفی چهره هارون موفق بوده است. چون در سفر حج هارون و امام کاظم(ع) حضور داشتند و مردم و یاران امام(ع) بهجای اینکه به هارون مراجعه کنند به امام مراجعه میکردند. وقتی هارون امام را در کنار خانه خدا دید با کنایه و به قصد اهانت به امام گفت شما همان کسی هستی که مردم با شما مخفیانه بیعت میکنند.
هدف هارون این بود که امام کاظم(ع) را تحقیر کرده و از مبارزه سیاسی امام با خلیفه وقت ممانعت کند؛ امام در جملهای حکیمانه گفتند «هارون تو پیشوای اجساد مردم هستی و من امام دلهای آنها هستم»، این به آن معناست که شما با نیرنگ درصدد این هستید که دلهای مردم را برای خود حفظ کنید در حالی که دلهای مردم با تو نیست و ما خاندان پیامبر(ص) هستیم که دلهای مردم را تسخیر کردیم. امام کاظم(ع) مردم را هوشیار کردند تا چهره کریه هارون را شناختند، گرچه ممکن است براساس تقیه با هارون همراهی کنند، اما دل و قلب آنان با امام است.
در دوران امام موسی کاظم(ع) حدود شش فرقه بهوجود آمد. در دوران هر امام بهدلیل خفقان موجود در جامعه، گروهها و فرقههای انحرافی بهوجود میآید، اگر امام به راحتی خود را معرفی کند مردم منحرف نمیشوند. در زمان امام کاظم(ع) گروههای انحرافی قائل بودند که امام صادق(ع) مهدی(عج) است. این گروه معتقد بودند امام صادق(ع) از دنیا نرفتند و همان مهدی موعود است که پیامبر(ص) نوید او را داده است و به مهدویت امام صادق(ع) قائل بودند؛ این فرقه ائمه بعدی را قبول نکردند.
گروه دوم کسانی بودند که بر مهدویت اسماعیل، فرزند امام صادق(ع) اصرار داشتند، اینگروه بعدها به اسماعیلیه مشهور شدند، اسماعیل در دوران حیات امام صادق(ع) از دنیا رفته بود، امام صادق(ع) هنگام به خاک سپاری اسماعیل گفتند که پیکر پسرشان را بر زمین بگذارند، سپس امام صادق(ع) آمدند و کفن را کنار زدند و فرمودند ای مردم ببینید که اسماعیل من از دنیا رفته است. این حرکت امام صادق(ع) برای این بود که مردم سپس ادعا نکنند که اسماعیل زنده بوده و امام است اما با این اوصاف مردم به حرف امام صادق(ع) توجهی نکردند و بعد از شهادت ایشان به امامت اسماعیل قائل شدند. اسماعیل از فرزندان سلیمالنفس امام صادق(ع) بودند. نکته قابل توجه اینکه حسن صباح سالها در منطقه الموت فرمانده اسماعیلیه بود.
گروهی به مرگ اسماعیل فرزند امام صادق(ع) معترف بودند، اما پسر ایشان محمد را بهعنوان مهدی موعود(عج) میشناختند. گروهی نیز به فطحیه معروف بودند که به امامت «عبدالله افطح» قائل بودند، ایشان فرزند امام صادق(ع) بودند و انحرافاتی داشتند، او ادعای امامت کرد و عدهای به امامت ایشان معتقد شدند.
گروه بعدی کسانی بودند که به امامت محمد بن جعفر از فرزندان امام صادق(ع) اقتدا کردند و گفتند که او امام است؛ آخرین گروهی که به امامت امام موسی کاظم(ع) اقتدا کردند همان شیعیان خالص و در مسیر هدایت بودند؛ اکثریت شیعیان را کسانی تشکیل میدادند که از امام موسی کاظم(ع) تبعیت میکردند.
همانگونه که گفته شد، امام موسی کاظم(ع) شاگردانی داشتند که از آنان استفاده میکردند «علی بن یقطین» از شاگردان امام بود که در زمان هارون به منصب وزارت رسید تا از شیعیان حمایت کند. یکی دیگر از شاگردان حضرت موسی کاظم(ع) صفوان جمال بود که امام ایشان را از همکاری با هارون منع کردند.
از دیگر شاگردان برجسته امام کاظم(ع) میتوان به «هشام بن حکم» نیز اشاره کرد؛ این دانشمند در زمان امام صادق(ع) نیز حضور داشتند، درواقع هشام سخنور، حکیم، دانشمند و عالم بود که امام صادق(ع) و امام موسی کاظم(ع) برای تربیت وی تلاش کردند و موفق بودند. هشام پاسخ شبهات بهوجود آمده را میداد و با علم و دانش و بیان، سؤالات اهل علم و شیعیان را پاسخ میداد، امام کاظم(ع) خطاب به هشام سخنانی دارند که به آن اشاره میکنیم. امام موسی کاظم(ع) خطاب به هشام میفرمایند: «خداوند را بر مردم دو حجت است: حجتی آشکار و حجتی پنهانی و درونی. حجت آشکار، رسولان و پیامبران و امامانند و حجت باطنی، اندیشههاست».
امام کاظم(ع) چندین زندان را تجربه کردند، دلیل آن این است که امام موسی کاظم(ع) به هر زندانی که میرفت بهدلیل اخلاق و معنویت، زندانبان را تحتتأثیر قرار میدادند و زندانبان بعد از اینکه مدتی امام را نگه میداشت متوجه میشد امام(ع) به جز عبادت و بندگی خداوند کاری ندارد، مجذوب روحیات امام قرار میگرفت و از ادامه کار انصراف میداد برای همین زندان و زندانبان امام(ع) را تغییر میدادند.
براساس منابع معتبر، امام موسی کاظم(ع) چهار سال در زندان بودند، یکبار زنی ترانهخوان را فراخواندند تا در زندان برای امام موسی کاظم(ع) بخواند. این زن ترانهخوان وقتی معنویت امام را دید مجذوب ایشان شد.
شرایط زندان امام موسی کاظم(ع) بسیار سخت بوده است؛ در زیارتنامه این امام همام نیز آمده است: «اَلسَّلامُ عَلَی الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ؛ خدایا! درود فرست بر آن امام مظلومی که ساق پای نازنینش بر اثر حلقههای زنجیر کوبیده شد و پس از شهادتش جنازه پاکش را با وضع ناشایست از زندان خارج نمودند». این زیارتنامه شرایط سخت زندان هارون برای امام کاظم(ع) را ترسیم میکند.
آخرین زندانبانی که امام موسی کاظم(ع) را به شهادت رساند یک زندانبان یهودی به نام «سِنْدی بْن شاهِکْ» بوده که نسبت به امام موسی کاظم(ع) کینه داشت و در نهایت امام(ع) به دست او به شهادت رسیدند.
انتهای پیام