فریدالدین محمد، عطار نیشابوری یکی از شاعران، ادیبان و حکیمان ایرانی مسلمان است که در قرن هفتم متولد شده است. در تقویم روز ۲۵ فروردین به نام روز عطار نیشابوری نامگذاری شده است، به همین مناسبت خبرنگار ایکنا از قزوین، گفتوگویی با حمید عابدیها، عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره)، کرده است که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
عطار، از دو جهت برای ما اهمیت دارد، یکی از این وجه که خودش از اضلاع مثلث ادبیات عرفانی است، که دو ضلع دیگر سنایی غزنوی و مولانا هستند. ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی یا حکیم سنایی شاعر عارف سده ششم و دیگری هم مولانا جلالالدین بلخی یا همان مولوی است و عطار هم یکی از این سه ضلع است.
عطار در ادبیات عرفانی سهم بسزایی داشت؛ وجه دیگر دارای اعتبار تأثیری است که عطار روی یکی از عارفان و ادیبان بینظیر در عالم عرفان یعنی مولوی گذاشته است؛ مولوی در عرفان ایرانی اسلامی در قله عرفان سلوکی یا عرفان عملی است. عرفان به دو بخش عرفان نظری و عرفان عملی تقسیم میشود، مولوی در رأس عرفان عملی و عرفان سلوکی قرار دارد، کمااینکه در رأس عرفان نظری «محییالدین ابنعربی» است، اما نباید فراموش کنیم که عطار در موفقیت مولانا نقش داشته است.
بهاءالدین وَلَد، محمد بن حسین خطیبی بکری معروف به بهاء ولد، سلطانالعلما، عارف، واعظ، از مشایخ تصوف و پدر مولانا بود؛ پدر مولانا با دو انگیزه حمله مغول و تضاربآرا بلخ را ترک میکنند؛ خاندان مولوی با فقهای زمان سر سلوک نداشتند همچنین امام فخر رازی فقیه و مفسری بود که با پدر مولوی تضارب رأی داشته است و برای همین خانواده مولانا «بلخ» را ترک کردند.
آغاز حمله مغول به شمال شرق ایران و به شمال خراسان بزرگ به گوش بلخ و قبادیان رسیده بود برای همین نه تنها خانواده مولانا بلکه خانواده بسیاری از دانشمندان ایرانی جلای وطن میکردند. با این انگیزه خانواده مولانا از بلخ فاصله گرفتند و به دبار سلاجقه روم پناه بردند به دربار علاءالدین کیقباد سلجوقی در آسیای صغیر که بعداً به امپراتوری عثمانی و امروز به ترکیه معروف شد مهاجرت کردند و در شهر قونیه مستقر شدند؛ قبل از اینکه به قونیه برسند از شهرهای ایران عبور کرده و در نیشابور با فریدالدین عطار نیشابوری ملاقات کردند و مدتی هم میهمان او بودند؛ عطار، همسن پدر مولاناست و با پدر او دوستی و مکاتبه داشته است.
پدر مولانا در مسیر هجرت، به سبب دوستی با عطار نیشابوری، میهمان عطار شدند در این سفر مولانا بین ۸ تا ۱۲ سال سن داشته است؛ پیرو همین دیدار یک لطیفه واقعی توسط اصحاب تذکره و تاریخ مطرح شده است، وقتی خانواده مولانا به دروازه شهر نیشابور نزدیک شدند عطار و اصحابش به استقبال آمدند، فریدالدین محمد عطار نیشابوری با دیدن اینکه مولانای نوجوان پشت سر پدرش در حرکت لبخند زد، مریدان عطار از او پرسیدند چه شد؟ گفت این کاروان از دور میآید؛ در طبیعت نهرها در پی دریاها و اقیانوسها روان هستند در حالی که من الان اقیانوسی را میبینم که در پی نهری روان شده است؛ مقصود از اقیانوس مولوی و مقصود از نهر پدر وی است؛ سپس عطار گفت «زود باشد تا این طفل آتش در جان جهانیان درافکند.»
در زمانی که خانواده مولانا میهمان عطار بودند فریدالدین محمد عطار نیشابوری «الهی نامه» را تصنیف کرده بود که آن را به مولوی نوجوان تقدیم کرد؛ مولوی تا آخر عمر با الهینامه عطار و دیگر آثار عطار و سنایی مأنوس بود برای همین عطار بیشترین اثر را روی مولوی داشته است. مولوی گفته «هفت شهر عشق را عطار گشت/ ما هنوز اندر خم یک کوچهایم»، جای دیگری نیز سروده است «عطار روح بود و سنایی دو چشم او/ ما از پی سنایی و عطار آمدیم.»
اگر عطار نبود مولوی به جایگاه کنونی نرسیده بود؛ هرمان هسه گفته است حافظ، نظامی و سعدی کمنظیر هستند و در ادبیات جهان میتوان همانند آنها را یافت اما بالاخره نظیر دارند، برای مثال فردوسی شاهنامه را سروده است و در ادبیات یونان باستان هومر هم «ایلیاد» و «ادیسه» را سروده و در هند باستان «مهاباراتا» را داریم که کمنظیر هستند، اما مولوی و آثار او در ادبیات جهان بینظیر هستند.
حدود ۱۰۰ اثر به عطار نسبت دادند، اما همه مجعول است؛ او در ابتدای مصیبتنامه ۱۰ اثر به خود نسبت داده و معرفی کرده است، جالب است که از این ۱۰ اثر عطار امروز هشت اثر به دست ما رسیده و از دو اثر دیگر تنها نامش را شنیدیم و تاکنون به دست ما نرسیده است.
از جمله آثار عطار میتوان به الهینامه، مختارنامه، اشترنامه، مصیبتنامه و منطقالطیر یا همان مقاماتالطیور اشاره کرد؛ منطقالطیر مهمترین اثر منظوم عطار و بلندترین منظومه عرفانی ادبیات فارسی است؛ «تذکرةالأولیاء» تنها کتاب نثر اوست که در بین کتابهای طبقات صوفیه که به شرح احوال و افکار و اقوال عارفان پرداخته و بینظیرترین است. پیش از عطار، طبقاتالصوفیه اثر «ابو عبدالرحمن محمد بن حسین سُلَمی نیشابوری» و پس از او کتاب «نفحات الانس من حضرات القدس» اثر «نورالدین عبدالرحمن جام مولانا عبدالرحمن جامی» است ولی «تذکرةالأولیاء» عطار در قله قرار دارد چون علاوه بر اینکه متضمن تاریخ عارفان پیش از خودش است به حیث زبانی و ادبی هم ممتاز است و در حقیقت با این اثر نثر شیرین فارسی قرن هفتم به ما رسیده است.
مولوی در آثار خود از آیات و روایات بسیار بهره برده است و میتوان گفت که در این عرصه پیشتاز است، اما عطار هم در آثار خود از آیات و روایات استفاده کرده است؛ به عطار، حکیم نیشابوری میگوییم در حقیقت حکما به اکثر علوم عقلی و نقلی مشرف بوده و در حکمت و فلسفه اسلامی متخصص هستند. عطار نیشابوری فیلسوف اسلامی، پزشک، طبیب و داروساز بوده است و در آثارش گاهی به این اشاره میکند که الان من در داروخانه هستم، بیماران رفت و آمد دارند و من هم طبابت و ویزیت میکنم و نسخه میپیچم. عطار نیشابوری فیلسوف و حکیم بود او به فسلفه اسلامی که به آن «حکمت» میگوییم مسلط بود و طبیعتاً آیات قرآن را نفس میکشید؛ فراموش نکنیم که آثار بزرگان ما عاری از قرآن و حدیث نیست و در کتابها و مقالات متعدد به آنها اشاره است.
عطار نیشابوری در بین علوم عقلی و نقلی به فسلفه و کلام مسلط بوده است. پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودند «العِلمُ عِلمانِ: عِلمُ الأديانِ، و عِلمُ الأبدانِ؛ علم بر دو قسم است: علم اديان و علم ابدان» بر همین اساس علم به علوم دینی و علوم پایه و فنی و مهندسی تقسیم میشود. عطار نیشابوری پزشک و داروساز، فیلسوف و متکلم، ادیب و شاعر و عارف بوده است که تسلط بر این علوم را میتوان در آثارش مشاهده کرد.
دین و عرفان از هم جدا نیستند چون در اسلام تفکر دینی و اعتقاد اسلامی وجود دارد؛ عطار نیز مسلمان است و در رابطه مذهب عطار نظرات مختلفی مطرح است برخی میگویند او شیعه و برخی نیز میگویند سنی است، اما آنچه مسلم است او اهل تسنن و حنفی است، اما دلداده اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است، در همه آثارش توجه به امیرالمؤمنین(ع)، حسنین(ع) و حضرت زهرا(س) مشهود است؛ در قرآن کریم آمده است: «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ؛ از شما در برابر ابلاغ رسالتم هیچ پاداشی جز مودت نزدیکان را که بنابر روایات بسیار اهل بیت(ع) هستند را نمیخواهم»؛ محبت عطار به اهل بیت(ع) دلیل بر شیعه بودن او نیست چون اهل تسنن واقعی به خاندان پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) احترام میگذارند.
یک جریان و نحلهای بین مسلمانان به نام جریان عرفان و تصوف شکل گرفت. برخی عرفان و تصوف را جدا از هم میدانند، برخی میگویند عرفان همان تصوف است و برخی نیز معتقدند عرفان باطن «تصوف» و تصوف رویه «عرفان» است. عطار نیشابوری صوفی و از مریدان «شیخ نجمالدین کبری» بوده که مربوط به سلسله «کبرویه» است. عطار نیشابوری یک صوفی و عارف بوده است و عرفان جدا از دین نیست و فهم و عمق آموزههای قرآن و حدیث را میتوانیم با بیان هنری و نگاه هنری عرفان نشان دهیم.
عرفانها در کنار مکاتب بزرگ آسمانی پدیدار میشوند و مهمترین سرچشمه آن مکتب اعتقادی است؛ عرفان و تصوف اسلامی نیز از اسلام، قرآن، احادیث و سنت پیامبر(ص) منشعب شده است. عطار نیشابوری غزل دارد، سراینده کمنظیری در ادبیات فارسی است و مسلمان بوده و جریان عرفان و تصوف هم در او داخل است و رسماً یک عارف صوفی است.
در نهایت اینکه اگر کسی میخواهد مولوی را خوب بشناسد ناگزیر باید از دروازه عطار عبور کند آثار عطار بسیار گرانسنگ است و علاقهمندان میتوانند «تذکرةالأولیاء» و «منطق الطیر» عطار را بخوانند؛ پایه داستان منطقالطیر این است که تعدادی از پرندگان سیمرغ را برای پادشاهی انتخاب میکنند و برای پیدا کردن آن به راه میافتند که در راه یافتن او تنها سی مرغ به سیمرغ میرسند و میبینند طالب و مطلوب یکی است و در حقیقت خودشان سیمرغ هستند؛ این داستان به حدیث پیامبر(ص) اشاره دارد که «مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّه؛ هرکس خود را بشناسد، قطعاً خدایش را خواهد شناخت» و کتاب «منطق الطیر» عطار نیشابوری به این نکته اشاره دارد.
انتهای پیام