۲۶ دی، سالروز درگذشت «رضا یزدانپناه» مفسر و معلم قرآن قزوینی است؛ شخصیتی ناب که زندگی خدایی داشت و در همه احوال به فکر ایجاد ارتباط عمیق با خالق بود. امسال بیستمین سالگرد درگذشت این معلم قرآن است و به همین مناسبت با محمد انصاری یکی از شاگردان وی به گفتوگو نشستیم.
محمد انصاری، در خصوص نحوه آشنایی خود با این معلم قرآن به خبرنگار ایکنا قزوین، گفت: در سال ۱۳۴۸ با مرحوم یزدانپناه آشنا شدم. آن زمان حاج آقا در مدرسه رزبان معلم ابتدایی بود و هسته اولیه تشکیل هیئت طفلان مسلم نیز در سال ۴۸ راهاندازی شد. اولین برخوردم با حاج رضا مربوط میشود به جلسه قرآنی که دایر کرده بود و در ۱۲ سالگی وارد این جلسه شدم، از آن به بعد با دیدن صفا و صمیمیت و نوع ارتباط مرحوم یزدانپناه با کودکان و نوجوانان ارتباطم ادامه پیدا کرد و مستمر در جلسات هفتگی حاج رضا شرکت میکردم.
بیشتر بخوانید:
وی در ادامه بیان کرد: حاج رضا از ابتدا کار خود را بر مبنای فعالیتهای قرآنی قرار داد چون طبق تأکید خداوند قرآن مایه هدایت است و میتواند سازندگی داشته باشد. در کنار قرآن هرگز نسبت به اهلبیت (ع) غافل نبود و چنگ زدن به آموزههای قرآن و احادیث اهلبیت را سیره زندگی خود قرار داده بود و در جلسات خود به ما تأکید میکرد که احادیث اهلبیت (ع) را در کنار قرآن حفظ کنیم. در کنار اینها توجه به رساله را هم مورد توجه قرار داده و به ما آموزش میداد. این سه مجموعه قرآن و احادیث اهلبیت و احکام همواره مورد استفاده و تأکید حاج رضا بود لذا اگر بتوانیم سیره زندگی خود را بر مبنای آن قرار دهیم بیشک سعادتمند خواهیم شد.
انصاری با اشاره به پیگیری حاج رضا برای حضور نوجوان در کلاسهای قرآن و مراسم مذهبی، گفت: در روایتی از امام علی(ع) در خصوص ویژگی پیامبر(ص) آمده است که «طَبیبٌ دَوارٌ بِطبِّه» یعنی پیامبر خاتم حضرت محمد مصطفی(ص) خود به دنبال افراد مختلف میرفتند و آنها را به دین دعوت میکردند، مرحوم یزدان پناه نیز اینگونه بود و شیوههای ارتباطگیری وی با نوجوان و جوان همان شیوهای بود که پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت(ع) بهکار میبردند.
عضو اولیه هیئت طفلان مسلم قزوین افزود: حاج رضا خودش به دنبال افراد مختلف میرفت و منتظر این نبود که به دنبالشان بیایند، اگر شاگردی بنا به مشکلات مختلف در جلسات حضورش کمرنگ میشد بلافاصله وی به سراغش میرفت و پیگیر حل مشکل برای بازگشتش میشد. این نوع برخورد و ارتباط باعث میشد که نوجوانان و جوانان برای ارتباط با حاج رضا بسیار علاقهمند شوند. این اظهار علاقه و تماس و پیگیری باعث میشد تا کسی از او جدا نشود، حاج رضا شاید در ظاهر مباحث و دورههای روانشناسی را نخوانده بود اما نوع رفتارش همیشه مطابق با اصول روانشناسی بود. هر زمان که یکی از ما را میدید با یک نگاه به صورت و چهره ما کاملاً متوجه میشد که در چه حالی هستیم، کاملاً متوجه حالات درونی ما میشد و درصدد حل آن برمیآمد.
وی تصریح کرد: برای این موضوع که میگویم حاج رضا یزدانپناه تأثیر بسیاری در پرورش همنسلان ما داشت، مثالهای بسیاری وجود دارد، هیئت «دو طفلان مسلم» پیش از انقلاب شکل گرفت، اما بعد از انقلاب نیز حاج آقا با همه نوجوانانی که در جلسات هیئت حضور داشتند ارتباطی صمیمی داشت. بچهها هم حاج رضا را بهعنوان کسی میدانستند که اگر نباشد دچار سقوط میشوند و در واقع هم همینطور بود. چه بسیار افرادی که پیش از انقلاب اگر حضور حاج رضا نبود وارد باند و گروه منافقین میشدند.
این معلم بازنشسته بیان کرد: صمیمیت ما با حاج رضا به اندازهای بود که اگر دلتنگ بودیم یا مشکلی داشتیم به منزلش میرفتیم و در اتاقی که به آن اتاق میز میگفتیم با حاج آقا درد دل میکردیم و حاج رضا هم ما را راهنمایی میکرد. این راهنمایی و هدایت همیشگی بود، حتی زمانی که ازدواج کرده و صاحب فرزند شده بودیم. به خاطر دارم حدود سال ۷۸ یا ۷۹ زمانی که من سه فرزند داشتم حاج رضا به منزل ما آمد و گفت: «محمد آمدهام حالتان را بپرسم» و این یعنی نبض ما همیشه در دستان پرمحبت حاج رضا یزدانپناه بود.
وی در خصوص مهمترین ویژگی حاج رضا یزدانپناه اظهار کرد: نمیتوان یک مورد خاص را برای بقای نام یک فرد به تنهایی اعلام کرد، یکی از بهترین ویژگیهای حاج رضا این بود که قول و عملش یکی بود، همواره به دستورات دینی عمل میکرد و خصوصیت مردمداری وی نیز بسیار بارز بود، همیشه نسبت به انجام وظیفه در مقابل دستورات دین بسیار راسخ بود. همین امر باعث شد تا در زمان تشییع پیکر او شاهد حضور گسترده اقشار مختلف مردم باشیم چیزی که تا آن زمان در قزوین بسیار بیسابقه بود.
انصاری در پایان تأکید کرد: باید نام و یاد مرحوم یزدانپناه را بسیار گستردهتر از آنچه امروز انجام میشود زنده نگه داریم و کاری کنیم که افکار و سیره زندگی برای نسل نوجوان و جوان امروز در جامعه تبیین شود زیرا راز ماندگاری مرحوم حاج رضا یزدانپناه در تبیین سبک زندگی وی است.
انتهای پیام