نگارسادات معصومزاده، دانشجوی دکترای ادبیات غنایی، در گفتوگو با ایکنا از قزوین، ضمن تبریک روز بزرگداشت حافظ به عنوان شاعر و یک انسان معنوی، گفت: درباره لسانالغیب بودن حافظ در نقلهای غیرمستند، روایتهای گوناگونی ذکر شده است که معروفترین آن ماجرای مرگ حافظ است؛ نقل شده که وقتی حافظ از دنیا میرود گروهی ظاهربین، حافظ را متهم به شرابخواری میدانند و قصد میکنند تا از دفن وی در مصلای شیراز جلوگیری کنند که بعد از بگو مگوهای بسیار تصمیم میگیرند به دیوان وی تفأل بزنند و یک کودک هم این کار را میکند و چنین بیتی میآید: عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت، که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت.
وی در ادامه بیان کرد: از نظر بنده این داستان از هرجهت که بنگریم فاقد منطق روایی است اما نتیجهگیری جالبی دارد و آن نتیجه، بیت زیبا و تأمل برانگیز خود حافظ است؛ وانگهی بنده به عنوان دانشجو و محقق ادبیات در طی سالها مطالعه در فرم و محتوای شعر حافظ، از لسانالغیب بودن حافظ، استنباط دیگری دارم.
این دانشجوی دکترای ادبیات غنایی افزود: از آنجا که حافظ چکیده روح ایرانی و فرهنگ - ایرانی اسلامی است و به عنوان یک انسان با همه وجوه انسانی، تجربههای زیسته خود را در شعرش گنجانده و این تجربیات با روح اخلاص و معنویت درآمیخته شده و کلام او میتواند آینه تمام نمایی از عالم معنویت و به اصطلاح «عالم غیب» باشد و هر کس بنا بر احوال درونی خویش، روح غزل را با روح و روان خویش همسو بیابد و غزل حافظ، آینه احوال او گردد.
وی در پاسخ به این سؤال که به چه دلیل هر کسی میتواند شعر حافظ را متناسب با حالات خودش تفسیر کند؟ گفت: مطالعه دقیق و تعمق در صورت و معنای شعر حافظ ما را به این نتیجه خواهد رساند که حافظ نه فقط به عنوان یک شاعر بلکه به عنوان یک انسانِ آزاده، فراز و فرودهای مسیر عشق و عرفان را پیموده است.
معصومزاده تصریح کرد: بنابر آنچه بیان شد حافظ میتواند راهبر قابل اعتمادی برای اهل دل باشد از این روی، شعر او مانند آینه، انعکاس احوالات بشری است و هر مخاطب در هر سطحی میتواند، منِ خویش را در شعر حافظ بجوید و حتی در طی انس با حافظ، این «من» را ترمیم و تکمیل کند.
وی با اشاره به ابعاد ظاهری و باطنی شعر حافظ خاطرنشان کرد: در نظر گرفتن ۲ بُعد ظاهری و باطنی برای هر شعر و هر شاعری میتواند ملاک تحلیل و ژرف اندیشی باشد؛ به ویژه بررسی ظاهر و باطن یا به زبانی دیگر فرم و محتوا در اشعار شاعران سبک عراقی، منطقیتر است؛ زیرا اساساً شاعران سبک عراقی پس از پشت سرگذاشتن تلخیهای تاریخی مانند حملات مغول و تیمور، خواسته و ناخواسته به سمت عرفان و پوشیده سخن گفتن در شعر، نماد و کنایه پیش رفتهاند. ظاهر شعرشان، من جمله شعر حافظ میتواند همان زیباییهای اعجابانگیز فرمی و باطن آن اندیشههای کلامی، عرفانی، غنایی و حتی تعلیمی باشد.
این شاعر قزوینی در پاسخ به این سؤال که چرا در تحلیل شعر حافظ به جنبه نقد مسائل جامعه که از ویژگیهای شعر این شاعر است کمتر پرداخته شده است؟ عنوان کرد: فکر میکنم که این عدم پرداخت از عدم اطلاعات درباره زمانه حافظ و تاریخ آن دوره سرچشمه میگیرد؛ من معتقدم شناخت زمانه هنرمند در فهم هنر وی بینهایت تأثیر گذار است؛ حتی فرامتن هنرمند، میتواند در درک بهتر متن، راهگشا باشد.
وی افزود: به عنوان مثال، زندگینامههای خودنوشت و نامههای شاعران و نویسندگان، راهیابی به حلقه مفقود برای درک بسیاری از گِرههای موجود در آثار آنان است؛ به عنوان مثال اگر زمانه حافظ را بشناسیم و سپس با دید بازتری به سراغ دیوان وی برویم درمییابیم که بسیاری از ابیات حافظ، کنایهای بر مسائل و کژیهای اجتماعی است.
معصومزاده درباره روایتمحوری شعر حافظ، تصریح کرد: تعریف شعر روایی با مؤلفههایی که دارد بر غزلیات حافظ منطبق نیست اما اگر درونمایه و جانمایه شعر حافظ را روایت عشق یا به عبارتی «عشق نامه» بدانیم به راه ناصوابی نرفتهایم.
وی ادامه داد: روایت در شعر کلاسیک معمولاً همراه با انسجام فرم است؛ مثلاً منظومه خسرو و شیرین یک اثر روایی - غنایی است اما شعر حافظ در ظاهر، انسجام روایت را ندارد و با استناد به گفته استاد بهاالدین خرمشاهی، ظاهری پاشان و پریشان دارد که این ظاهر پاشان میتواند متأثر از سبک قرآن کریم نیز باشد.
این دانشجوی دکترای ادبیات غنایی در پایان اظهار کرد: به هر روی شعر حافظ روایتی منسجم از یک رویداد نیست؛ بلکه بیان تجربیات، لحظهها، دردها، اندوهها و شادمانیها در ظاهری پریشان و باطنی در هم تنیده است و درک این درهم تنیدگی، نیاز به همنشینی سالیان با منظومه و افق فکری حافظ دارد.
خبرنگار: زهرا عبداللهی
انتهای پیام