ابراهیم فیاض، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، به بیان نکاتی در باب جایگاه و مراتب انسان از منظر قرآن و ارائه یک نظریه انسانشناختی قرآنی برای اولین بار پرداخت که بیانی از این نظریه در بخش پیشین این گفتوگو به نظر خوانندگان رسید. ابراهیم فیاض در همین چارچوب به طرح مباحثی همچون حاکم شدن تاریخیت محض در اندیشه غربی در نتیجه نفی غریزه و نگاه جبرگرایانه مسیحی، نسبت غرایز انسانی و اسماء الهی، مکمل بودن غرایز و معنویت در اسلام و مصادره جامعیت وجود به نفع عقل تکنولوژیک، در غرب، نیز پرداخته بود و اکنون بخش نهایی آن تقدیم خوانندگان میشود.
بر اساس این نظریه، در قرآن با سه عنوان بشر، انسان و آدم از موجودیت انسان یاد شده است. از نظر ابراهیم فیاض در قرآن «بشر» ناظر بر جنبه جسمانی، «انسان» دال بر بعد اجتماعی و «آدم» عنوانی است حاکی از وصف الوهی انسان؛ در حالی که قرآن نگاهی خنثی و گاه مثبت به جنبه بشری دارد، بیانش در مورد انسان اجتماعی منفی است و آن چه در محوریت انسانشناسی قرآنی قرار میگیرد، جنبه آدمی اوست که براساس نمایندگی و مظهریت «کل الأسماء» الهی تعریف و توصیف میشود.
بخش پیشین این گفتوگو را در اینجا بخوانید!
فیاض از وجود پیوند میان جنبه «بشری» و جنبه «آدمی» انسان در ساختار انسانشناختی اسلام سخن گفت و بیان کرد: وجود خلل در عنصرهای «بشریت» و «آدمیت» و به درستی مورد توجه نبودن این عناصر در غرب، موجب پدید آمدن ازخودبیگانگی و خشونت و آسیبهای متعدد در این تمدن شده است. این در حالی است که غرایز و معنویت در اسلام به نوعی مکمل هم هستند و ایمان در تضاد با غریزه تعریف نمیشود، بلکه این دو مکمل هم و باعث رشد همدیگر دانسته میشوند. در اسلام و در ساختار آدمیت، اوج اسماء الهی و اوج معنویت با غریزه که جنبه اصلی بشریت است، پیوند میخورد و آن انسان اجتماعی که عقلانیت او باعث بیروحی و بیمعنویتی جامعه و همراه با خشونت است، اینگونه تعدیل میشود.
این پژوهشگر حوزه انسانشناسی و مردمشناسی در تشریح این مطلب اظهار کرد: با اتحاد یافتن ایمان و غریزه و آدمیت و بشریت، ساختاری پدید میآید که ساختار غربی انسان اجتماعی را که همان ساختار حاکم بر جوامع غربی است بر هم میزند.
وی بر همین اساس از اصالت فرهنگ در ساختار اجتماعی و انسانی اسلام سخن گفت و عنوان کرد: ما در اسلام نه قائل به اصالت فرد میشویم و نه به اصالت جامعه؛ چرا که اصالت فرد بر «بشریت» تکیه میکند و اصالت جامعه بر «انسان اجتماعی».
وی ایمان را همان نظام معنایی انسان تعریف کرد و گفت: وقتی که این نظام معنایی بر اساس غریزه بنا میشود، سبب میشود که فرهنگ تولید بشود. با این توصیف، اصالت فرهنگ همان غریزه نیست، اما با غریزه همراه است. در این چارچوب، غریزه به اصالت فرد منجر نمیشود یا از جنبه اقتصادی در دام اصالت جمعی که انسان اجتماعی را شکل میدهد، نمیافتد، بلکه با وجود عناصر «آدمیت» و «بشریت» یا همان «ایمان» به عنوان نظام معنایی انسان و «غریزه» و در نظر داشتن همراه با هم آنها و مکمل بودن این دو برای هم، ساختار انسان به کمال میرسد و نظام معنایی یا ایمان، خود به خود، همان فرهنگ میشود و از غریزه نیز فاصله نمیگیرد.
این دانشآموخته حوزه و دانشگاه بر همین اساس به تفاوت معنویت اسلامی با معنویت کلیسایی اشاره کرد و گفت: با توجه به اینکه نظام معنایی و معنویت اسلامی در کنار فرهنگ و غریزه بنا میشود و از آنها فاصله نمیگیرد، یک نظام معنایی و معنویت انتزاعی که ریشه در رهبانیت کلیسایی دارد، نخواهد بود؛ بلکه معنویتی است که مستقیم با غریزه انسان ارتباط دارد.
فیاض با اشاره به برخی مباحث نیچه، فروید، دیلتای و دیگر متفکران غربی در مورد زندگیزدوده شدن جامعه غربی، گفت: در نتیجه معنویت اسلامی و نظام معنایی آن، انسان دچار کمبود زندگی نمیشود و جامعه به نقطهای نمیرسد که زندگی از آن رخت بربندد. در غرب و در قالب رهبانیت با غریزه جنسی مقابله شد و در نتیجه همین مقابله با غریزه جنسی، غریزه گرسنگی و عقلانیت اقتصادی و اصالت جمع پرورش یافت و با بازگشت دوباره غریزه جنسی، غرب در دام اصالت فرد افتاد.
وی با اشاره به تعادلی که اسلام در این ماجرا ایجاد میکند، عنوان کرد: در فقه اسلامی که مبنای حکمت اسلامی و عقلانیت اسلامی است، هم غریزه جنسی در نظر گرفته میشود و با ایمان تلفیق میشود، هم غریزه گرسنگی لحاظ میشود و عقلانیت اقتصادی انسان بد اجتماعی که در غرب حاکم شده است، تعدیل میشود، هم قراردادهای اجتماعی در این فقه مورد توجه است و هم ایمان بر فراز همه اینها همه را پشتیبانی میکند و به اصالت فرهنگ منجر میشود.