به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) حجتالاسلام و المسلمین سیدابوالفتح دعوتی، پژوهشگر و محقق قرآنی در یادداشتی با عنوان «آسمان در قرآن» به بررسی این موضوع از جوانب مختلف پرداخته و آن را برای انتشار در اختیار ایکنا قرار داده است که در ادامه ارائه میشود.
کلمه «سماء» در قرآن کریم حدود 120 بار تکرار شده است که این کلمه در عربی به هر چیز و هر جائی که بالای سر آدمی باشد گفته میشود، البته این کلمه «سمــاء» که در فارسی به آسمان ترجمه شده است، تفاوتهائی با معنا و مفهوم آسمان در زبان فارسی دارد.
کلمه سماء در قرآن کریم در چند وجه به کار رفته است.
1- در مورد کل جهان خلقت چنانکه میفرماید: ثم استوی الی السماء و هی دخان (فصّلت/11)
آنگاه خداوند پرداخت به آسمان در حالیکه آن دود و دخان بود، در این تعبیر برای آسمان یک وجود مادّی و دارای خواص مادّه اعلام شده که از لحاظ زمانی در آغازین مراحل خلقت قرار دارد و شکل آن به صورت دود و دخان و سحابی میباشد و این سحابی و این آسمان در این مرحله، شامل کل آسمانها و زمین و آنچه بین آنهاست میباشد و این قبل ازخلقت طبقاتِ آسمانها است.
2- کلمه سماء در موارد دیگر به طبقاتی اطلاق شده که از آن دخان اولیّه منشعب شدهاند و پدید آمدهاند چنانکه میفرماید: فقضا هن سبع سموات فی یومین - (فصّلت/11)
پس آنگاه خداوند آن آسمان واحده و دخان گونه را به هفت آسمان جدید مقدّر کرد.
در این مورد نیز آسمان به عنوان یک مکان مادّی و سه بُعدی و جغرافیائی مطرح شده که دارای هفت طبقه است که از آن دخان اولّیه صادر و منشعب شده است.
علاوه بر این برای این انشعاب و برای پیدایش این هفت طبقه دو روز از ایام خلقت صرف شده و این هفت طبقه طی دو مرحله از آن دخان پدید آمدهاند، و آنگاه قرآن بیان میکند که امورات هر آسمانی به آنها الهام شده است چنانکه میفرماید: «و او حی فی کلّ سماء امرها» (فصلت/11)
و خداوند در هر آسمانی از آن هفت آسمان کارهای خودش به آن دستور داد و وحی کرد و هر آسمانی در طول مسیر خودش به امر و به وحی خداوند طیّ طریق میکند و مسیر آنها مقدّر و معیّن میباشد.
که این کلمه «آسمان» و سماء با آن سماء اولیّه که از دخان بود متفاوت است و آن آسمان دخانی و سحابی منشاء این آسمانها بوده است و آن آسمان پایه و پایگاه است و این طبقات بنا و پدیدههای نوین است.
قرآن کریم، در مورد این آسمانها یک ویژگی دیگر به زبان دیگر نیز بیان میفرماید که از لحاظ فهم آغاز خلقت بسیار مهم است.
اولم یر الذّین کفروا انّ السّموات و الارض کانتا رتقا ففتقنا هما
آیا منکران کافر ندیدند که آسمانها و زمین، یعنی آن طبقات هفتگانه که زمین نیز داخل آنان میباشد، در آغاز به یکدیگر پیوسته بودند، پس آنگاه ما آنها را از یکدیگر جدا ساختیم و شکافتیم، در اینجا قرآن میخواهد هنرمندی خودش را نشان بدهد که چگونه از یک عنصر و سحابی واحده این همه آسمانها و زمین را آفرید و اینکه آسمانها و زمین در آغاز یک سحابی و دخان و عنصر متصل و پیوسته و واحد بودند و خداوند با قدرت خودش آنها را گستراند و جدا کرد، و از آن عنصر واحده این همه عناصر گوناگون در زمین و آسمان قرار داد و آب را نیز آفرید و حیات را از آب قرار داد.
و جََعلنا مِن الماء کلّ شی حیّ
در اینجا قرآن از یک انفجار نیز خبر میدهد و از آن به عنوان «فتق» و گسترش نامه میبرد، و پیدایش طبقات هفتگانه و ستارگان و ماه و خورشید و زمین به دنبال آن فتق و گسترش و به تعبیر امروزین انفجار حاصل شده است و از درون یک سحابی فشرده هفت طبقه خارج شده و انتشار یافته است.
آنگاه در مورد دیگر باز هم قرآن کریم از یک ویژگی دیگر آسمانها نام میبرد، و آن پیدایش نور و روشنایی و خورشیدها و کواکب از درون دوران تاریکی و ظلمات آسمان میباشد، چنانکه میفرماید:
ءأنتم اشدّ خلقاً ام السماء بناها
رفع سَمکها و سوّایها
و اغطش لیلها و أخرج ضحیها
و الارض بعد ذلک دحیها
اخرج منها ماءها و مَرعیها
آیا خلقت شما عظیمتر است یا خلقت آسمان که خدا بنایش کرد به صورت طبقات
که سقف و بام آنرا رفیع ساخت و آنرا درست کرد و سامان داد وآن را پوششی قرار داد
و شبش را بگستراند و روشنایش را استخراج کرد، یعنی در آغاز آسمان تاریک بود و سپس روشنایی پدیدار شد و ستارگان آفریده شدنــد.
و زمین را بعداز آن خلق کرد و جدا کرد و بگستراند یعنی اوّل کواکب روشن و چراغهای آسمانی ساخته شدند و بعد ها زمین ساخته شد
و آب آنرا و گیاه و روئیدنیهای آنرا خارج ساخت و پدید آورد و پـوسته زمین و گیاهان پدید آمدند
و کوهها را استوار داشت و قرار داد،
که در اینجا منظور از آسمان همان «سموات سبع» و کل عالم بالا میباشد؛ به دلیل آنکه برای آن از سقف و بام و طبقات برین یاد میفرماید، و نیز از ظلمات نام میبرد که دوران قبل از پیدایش کواکب و خورشیدها میباشد و نیز به پیدایش روشنائی یعنی پیدایش ستارگان اشاره میکند و همه این موارد دارای جا و مکان و زمان و شکل و شمایل و اندازه و جایگاه و پایگاه میباشند.
در ضمن این آیات نشان میدهند که این همه انواع گوناگون ماه و خورشید و آسمان و زمین و آب و درخت و گیاه و حیوان و غیر حیوان همه و همه از همان دخان مرده و بدون حیات اولیّه ساخته شدهاند که این به کمال قدرت و هنرمندی و توانائی و علم و تدبیر پروردگار حکایت میکند.
گسترش آسمانها
قرآن در مورد آسمانها به نکتهای دیگر نیز اشاره میکند و آن توسعه و گسترش مداوم آنهاست که پیوسته آسمانها در حال باز شدن و گسترش میباشند چنانکه میفرماید:
و السّماء بنیناها باَ یدٍ و انّا لَموسِعون - (الذاریات /47)
و آسمان را که احتمالا این آسمان شامل کلّ جهان ما میشود و اعم از سموات است ما بنا کردیم و سامان دادیم با قدرت یعنی بنای آسمان محصول آن قدرت لایتناهی الهی است و هر آینه ما در حال توسعه دادن و گسترش میباشیم.
که این نظریه توسعه دائمی آسمانها و گسترش مداوم خلقت هرگز مورد قبول فلاسفه و علماء نجوم نبوده چرا که آنان غالباً جهان را ازلی و قدیم میشمردند و آنرا ثابت میانگاشتند، حال آنکه کلام وحی آسمانها را در حال توسعه میداند.
و این توسعه عالم در آغاز قرن بیستم میلادی ثابت شد و مورد توجه قرار گرفت که اولاً برای عالم آغاز و ابتدائی است و ثانیاً از آن لحظه پیدایش تاکنون جهان در حال توسعه با سرعتی شگفت انگیز بوده و هنوز این توسعه ادامه دارد،
در واقع اولی بار ادوین هابل توسط دوربین عظیم تلسکوپ قوی آن ایّام دریافت که برخی ستارگان و در واقع کهکشانها پیوسته در حال دور شدن و یعنی باز شدن میباشند و آنگاه آقای جورج لویتز با دلایل و شواهد منطقی تایید کرد که این توسعه پیوسته بود و خواهد بود و از این توسعه دائمی ثابت شد و مورد قبول قرار گرفت که هر گاه عقربه زمان را به عقب برگردانیم لا جرم به نقطه صفر آفرینش که همان انفجار بزرگ میباشد میرسیم بی آنکه خبری از آن سوی انفجار و قبل از نقطه آغازین به دست آمده باشد، جز اینکه میدانیم هیچ حرکتی بدون محرک و هیچ حادثهای بدون علت و بدون سبب ایجاد نمیشود،
در هر حال نظریه گسترش مداوم عالم چیزی است که قرآن کریم به آسانی و به روشنی و بدون هیچ ابهام از آن خبر داده است.
این نظریه اولین بار در سال 1929 توسط دانشمند و فیزیکدان آمریکائی (ادوین هابل) در خلال بررسی نجوم و کواکب اعلام وسر انجام ثابت شد و مورد قبول قرار گرفت،
حلزونی شکل بودن آسمانها
قرآن کریم در تعبیری ظریف اولاً از حلقوی بودن آسمانها و ثانیاً از فرو ریختن و جمع شدن و بسته شدن طبقات آسمانها درپایانِ جهان خبر میدهد، و ثالثاً اعلام میدارد که آسمانها در آغاز پیدایش به صورت حلقوی و طومار گونه باز شده اند و منفجر شده مانند فنری که رها بشود و باز بشود بعد از جمع بودن و بسته بودن
چنانکه در مورد پایان ایّام خلقت میفرماید:
«یوم نطوی السّماء کطّی السّجلّ لللکتب کما بدانا اوّل خلق نعید و عداً علیا انّا کنّا فعلین » (الانبیاء /104)
روزی که در هم نوردیم و بپیچانیم آسمان را بمانند در هم نوردیدن طومار کتابها، آنچنان که در آغاز خلقت شروع کردیم، همچنان و با همان شیوه آنرا به شکل اول باز میگردانیم این وعدهای است به عهده ما که ما آنرا انجام خواهیم داد و بر آن استواریم،
در این فراز فهمیده میشود که اولاً آسمان یک وجود فیزیکی و هندسی دارد که شبیه طومار کتاب حلقوی و حلزونی شکل است و ثانیاً این از آغاز پیدایش به این شکل و در این هیأت پدید آمده و شکل گرفته، و چنانکه گذشت پیوسته در حال باز شدن میباشد و لکن در پایان کار و در پایان خلقت دوباره جمع خواهد شد و این تومار گسترده بار دیگر بسته خواهد شد، چنانکه در آغاز بسته و بلکه به یکدیگر پیوسته بود و دخان بود و رتق بود، و یک توده واحده بود.
ونیز درآیة دیگر میفرماید :
یومَ تکونُ السّــماءُ کالمــهل
روزی که بوده باشــد آســمان چونان مس وروی گداخته و دریایی مذاب
که این حالت اولیه عالم است چنانکه نهج البلاغه می فرماید که خداوند درآغاز لجّه ای متلاطم بیافرید و از آن لجّــة مواج و پرخروش «دخان » را پدید آورد و از دُخــان «طبقاتِ آســمان»ها را پدیدار ســاخت که این لجه از عرش پروردگار دمیده شد در آن روز که کان عرشهُ علی المــــاء (نهج البلاغه خطبه یکم)
طبقات آسمانها قابل مشاهده است
تعبیر آسمانها و سموات سبع و «سبع ســموات »از زمان نوح پیامبر مطرح شد و و مردم در آن زمان با آسمانهای هفتگانه آشنائی داشتهاند و جناب نوح که بیان میکند که آیا نمیبینید که خداوند شما را چگونه با شکلهای گوناگون و در مراحل مختلف آفریده و آیا نمیبینید که رودخانهها در میان دشت و کوه چگونه جریان دارند، و همچنین سوال میکند که آیا نمیبینید که چگونه خداوند آسمانهای هفتگانه را آفریده است و اینکه :
«الم تروا کیف خلق الله سبع سموات طباقاً» سورة نوح
آیا ندیدهاید که خداوند چگونه آسمانهای هفتگانه را طبقه طبقه آفریده است
از این فراز معلوم میشود که آسمانها را میدیدهاند و جناب نوح با آنان به استدلال برمیخیزد و قهراً نمیتواند یک پیامبر مردم را به آسمانهائی که نمیبینند مورد مجادله و مباحث قرار بدهد، و لاجرم این طبقات و رشتهها قابل ملاحظه بودهاند و اگر قابل رویت نبودند چنانکه برخی گفتهاند، آنگاه استدلال جناب نوح تمام نبود، لاجرم طبقات قابلِ رویت بوده اند که همین رگههای کهکشان میباشد.
شکافته شدن آسمان از کهکشان
ما در این بحث قرار نداریم وارد مباحث آسمان در قیامت بشویم که در جای خود مهم است، ولکن یکی از وقایع آسمان که کلام وحی یاد آور میشود شکافته شدن آسمان است و در تفسیر آمده است که «انشقت من المَجـــرّه» آسمان از جانب کهکشان شکافته میشود و در این تفسیر آسمان به کهکشان اطلاق شده است. 1- تفسیر برهان- اذا السّماء انشقت
در هر حال تنها قسمتی از آسمان که میتواند به صورت طبقات و رشتهها و راهها ملاحظه شود، چیزی نیست مگر همان راه شیری که در عین حال زیباترین و شگفتانگیزترین صحنههای آسمان به شمار میآید و منظور از طبقات آسمان و طبقات هفتگانه الزاماً باید همین راه شیری کهکشان باشد که البته پس از آشنائی مسلمانان با علوم یونان و روم، بسیاری از مفسران طبقات آسمانها را به هفت سیاره شناخته شده تفسیر کردند و این تفسیر همچنان در علوم و تفاسیر اسلامی جای یافت و مفسران از توجّه به راه کهکشان و طبقات آن و راههای آن غافل شدند.
آسمان راه راه
ویژگی دیگری که قرآن کریم یاد آور شده تعبیر «والسّماء ذات الحُبُک» میباشد که آسمان را دارای راهها میشمارد که این نکته نیز حائز اهمیت است و میتواند اشارهای به همان راهها و پارهها و رشتههای فراوان کهکشان باشد که در آسمان شب کاملا قابل رویت و قابل مشاهده و قابل استدلال است و قرآن کریم در ضمن این سوگند، به اهّمیت آن اشاره میکند، و مناسب با سوگند آن است که مورد سوگند قابل درک و قابل مشاهده باشد، لاجرم مقصود از سموات سبع همین کهکشان راه شیری میباشد.
طبقات آسمانها
در حالیکه پیوسته طبقات هفتگانه آسمانها مورد ابهام بود و مفسران از یک سو در تعریف آن با مشکل روبر بودند و منکران آنرا اعداد و ارقام فرضی و تخیّلی میشمردند، تنها در سالیان اخیر است که با شگردهای فراوان ستاره شناسان توانستهاند از ابعاد و جهات مختلف از کهکشان عکس برداری کنند و آن را به صورت پرههای فنر که به گرد یکدیگر حرکت میکنند مشاهده نمایند، که مانند لکههای روغنی که در یک ظرف آب و یا یک لیوان به صورت مسطح میچرخند قرار دارند، بمانند چرخ گردندهای که طول آن یکصد هزار نوری و قطر و عمق آن چیزی حدود ده هزار سال نوری میباشد، مشابه یک بشقاب پرنده شگفت انکه این کهکشان راه شیری و این بشقاب پرنده کیهانی، دارای محوری است در میان که بمثابه یک آهنربائی مستطیل میباشد و از هر سه آن سه رشته و سه نوار منشعب شده و فوران کرده و این نوارها آن محور را دوازده یک دور کامل برگرد آن حلقه زدهاند و در سر دیگر نیز همین سه رشته مشاهده میشوند که این سه رشته و آن سه رشته دیگر بمانند شش طبقه و شش راه یکدیگر را در بر گرفتهاند و با محور میانی به صورت هفت طبقه مشاهده میشوند، این در حالی است که هر رشتهای دارای راهها و شعبههای متعدد میباشند که از راه دور به صورت ابرهای پراکنده دیده میشوند و این خود یک اعجاز علمی دیگر است که کلام وحی از طبقات کهکشان خبر داده است و البته که گذشت زمان و گسترش آگاهیها میتواند در فهم کلام وحی مؤثر باشد،
آسمان دارای برجها
برج در لغت به معنای حصن و باروی دایرهوار است و قرآن کریم اعلام میدارد که آسمان دارای برجها و حصن ها میباشد در تفاسیر قرآنی اغلب مفسران تعبیر بروج در قرآن را اشارهای به بروج دوازدهگانه ترسیم شده و فرضی شمردهاند حال آنکه این بروج چیزی جز نامهائی نمیباشند که در خارج واقعیتی ندارند و نماهائی است که ستارهشناسان و منجمین برای آنها وضع کردهاند در صورتیکه قرآن از یک برجها و باروهای واقعی نام میبرد که میتواند این بروج به منظومه شمسی متعدد موجود در آسمان و در طول کهکشان بوده باشد در حالیکه کهکشان خود نیز به منزله یک برج و باوری بزرگ میباشد و کهکشانهای دیگر نیز خود هر کدام جزیرهای آسمانی و قصری و برج و باروئی کیهانی هستند که دارای جایگاه و پایگاه و موقعیّت و مواقع عظیمی میباشند و این بروج میتواند سوگندی عظیم باشد بمانند «مواقع النجّوم» که جایگاه ستارگان است و شأنــی بزرگ دارد، درصورتی که برج عقرب و دلو و حوت و دیگر اسامی واقعیت خارجی ندارند! وتصاویری هستند روی کاغذ در برخی کتابها
3 - و در نهایت برای کلمه «ســـــماء» در قرآن معنای سومی نیزهست که آن همین آسمان و جوّ بالای سرِ ما میباشد که محل نزول باران و جایگاه ابرها و محیط پرواز پرندگان و وزش باد و نسیم و ریح و ریاح میباشد که در بسیاری از موارد کلمه آسمان با لحاظ قرائن به همین قسمت فضای محیط به زمین اطلاق شده است که آیات آن فراوان است و در برخی موارد از همین جوِّ آسمان به عنوانِ سقف محفوظ یادشــده است چنانکه از طبقات آسمانها نیز به سقف بلند تعبیر شده است.
چنانکه گذشت کل آسمانهای هفتگانه و زمین و ماه و خورشید و ستارگان، به عنوان «السّموات و الارض» از آن توده اولیه دخان آفریده شدند و آن توده واحد به امر و به قدرت پروردگار تبدیل به این همه ستارگان و کرات و موجودات و حیوان و انسان و نور و ظلمات و آسمان و زمین گردید. آنگاه قرآن کریم زمان کل جهان خلقت را شش روز قرار میدهد که دو روز برای خلقت زیر بنای عالم است که همان آسمانها و ستارگان و خورشیدها میباشد، و دو روز نیز صرف خلقت زمین شده که زمین مرحله تکامل یافته ستارگان است و نتیجه آن دور مرحله آسمانی و جهانی میباشد و این دو مرحله ساختمان پوسته زمین و پیدایش کوه، دریاها و جوّ هوا و مقدمات حیات میباشد و زمین همچنان در مرحله دوّم خودش روزگار میگذراند، و ما درآخرین ثانیههای اینروز و چسبیــده به روز قیامت قدم به این دار سپنج نهاده ایم بین یدی السّــاعة
ولکن نکته قابل توجه این است که آن توده اولیّه یعنی دخان و سحابی هنوز اولین مرحله خلقت نیستند و لاجرم آن دو روز باقی مانده از شش روز خلقت صرف پیدایش این دخان شده است که در قرآن اشارهای به تفصیل این دو دوره و دو مرحله نشده است.
جز آنکه نهج البلاغه شریف به اختصار به این دو مرحله آغازین و به چگونگی پیدایش دخان پرداخته و میفرماید آنگاه خداوند پرداخت به خلقت جهان یعنی خلقت از نقطة صفر و خداوند آبی را افکند، یعنی لجّهای را از مادّه اولیّه که سرچشمه خلقت بود پدید آورد و افکند، یعنی مادّه و حرکت توامان پدید آمدند و این است روز اوّل خلقت، و آنگاه خداوند بادی شدید را از جایگاهی دور بر این لجّه فرود آورد و آنرا متلاطم و مضطرب ساخت و« دخان» از درون آن پدید آمد و برخاست و به هر سوی پراکنده شد که این است روز دوّم خلقت و آنگاه طبقات آسمانها نیز در دو نوبت آفریده میشوند و این است مرحله سوّم و چهارم، و آن سپس در دو مرحله دیگر زمین و پوسته آن ساخته شد که این است روز پنجم و روزششم، و آنگاه و سرانجام در روز هفتم این نظام در هم کوبیده میشود و طی دو مرحله قیامت پدیدار میشود بنام نفحه اوّل، و نفحة دوّم و «نفخة خراب» این جهان نفخه تجدید ساختمان و تجدید حیات آن که روز هفتم است و در نهایت، جهان خلقت وارد مرحله نهائی میشود که آن یوم الخلود است که روز جاودان است و«ذلک یوم الخلود» و جهان آفرینش پس از طیّ مراحلِ گوناگون به این مرحلة نهایی خواهد رسید.
بنابر این ایام خلقت این چنین است:
روز اول و دوم برای خلق دخان و سحابی
روز سوم و چهارم برای خلقت طبقات آسمانها و ستارگان و کواکب و خورشید و زینتهای آسمانی
روز پنچم و ششــم برای خلق زمین و پرتاب زمین و پیدایش پوسته آن، طحیها و دحیها
روز هفتم روز قیامت و مراحل گوناگون آن ذلک یوم الخروج
8- روز جاودانی و مرحله خلود، و روز هشتم ذلک یوم الخلود،
که اینها مراحل طولی و کمالی و تعالی خلقت میباشد.
جهانی دیگر و از جنســی دیگر
در عین حال قرآن کریم، یک جهانی دیگر را معرفی میکند که آن به موازات این جهان عنصری حرکت میکند و در غیب این عالم است که آن عالم برزخ میباشد و عالم روح و عالم فرشتگان و عالم پنهان از دیدگان میباشد که اگر این جهان عنصری جهان سخت افراز است آن جهان برزخین و جهان غیب، جهان نرم افزار است و آن جهانی است محیط به این عالم عناصر و در عین حال این عالم عناصر را به اذن پروردگار مدیریت میکنند، و آن عالم و جهان نرم افزار جهان هوشمند و زنده است و این جهان خاکی و عنصری جهان مرده است که با مدیرّیت آن جهان این جهان عناصر نیز دارای حیات و اراده و شعور و درک میشود.
عالم برزخ
به موازات مطالبی پیرامون آسمان در قرآن بیمناسبت نیست که بحثی نیز پیرامون جهان برزخ و عوالم غیب بشود که آن نیز همزاد و همراه و توامان این عالم عناصر میباشد به شرح زیر.
الف- : باید دانست که براساس آنچه ازقرآن و نهج البلاغه فهمیده میشود جهان برزخ و عالم روح و جهان فرشتگان نیز از همین جهان عناصر خلق شده و منشاء مادی و عنصری دارد، و زمان و مکان دارد چنانکه میفرماید: «و خلق الجانّ من مارج مِن نار؛ خداوند آن جهان پنهان و مستور از دیدگان را از حرکتکنندهای از آتشی آفرید.»
یعنی عامل پنهان نیز سرچشمهِ مادی و عنصری دارد یعنی در آغاز عناصر و ستارگان پدید آمدند ازآن دخان اولیّه و آنگاه نور و حرارت و مواد گداخته و آتشین پدیدار شدند درروز ســوم وچهارم و آنگاه از آن ستارگان گداخته و مسجور و آتشین، طی دورانها وروزگاران انرژیهای گوناگون پدید آمد و آنگاه از ترکیب و تکامل آن انرژیها مخلوقات فراوانی پدید آمدند و از میان جهانی آن چنان مستور و پنهان موجودات دارای عقل و اندیشه و اراده و اختیار خلق گردیدند.
ومااشهدتــهم خلق انفسهــم
خداوند خلقت آنان را به خودشان هم نشان نداد
و در برابراین موجودات پنهان وماورائی خداوندموجودات عنصرین رانیزآفرید من طینٍ لازبٍ ومن حماءٍ مسنون وسرآنجام انسان نیز ازاین جهان عناصر طی مراحلی برخاست، چنانکه آنان نیز از عوالم انرژیها و نیروها برخواستند و گزیده آنان به صورت قبائل جن و ابلیس و فرشتگان و مخلوقات عالین و کروبین و برتران پدید آمدند در دورههای طولانی و روزگاران گوناگون بر طبق درجات و وظائف خودشان.
و کلام وحی میفرماید: «ولقد علمتهم النشاة الاولی فلولا تذکرون؛ هر آینه شمایان این جهان دنیا و نزدیک و مشهود را دیدید و شناختید پس چرا متذکّر آن عوالم غیب و جهانهای دیگر و جهانهای آینده نمیشوید.»
یعنی اینکه لازم است از مشاهده و ترتیبات و طرایق و پردههای این جهان به مراحل و طرایق و درجات و عقبات آن عالم پی ببرید واین نشــئه را نشانــه ای برای آن نشـئه قرار بدهید.
خیلی خوب در آیات قرآن میفرماید که خداوند در آسمانها موجودات زنده و دواب و جنبندگان قرار داده است و آنگاه فرموده است که هر موجود زندهای را خداوند از آب حیات داده و برای آنان اسباب زندگی و علوفه و خوراکی و ابزار حرکت و رشد و کمال قرار داده است، که ما میفهیم که لاجرم در آسمانها باید کراتی و مکانهائی باشد و آب و هوائی وجود داشته باشد و درختان و گیاهان و شب و روز و حرارتی و برودتی باشد تا بتوانند موجودات زنده پدید بیایند نسل به نســل زندگــی کنند و بنابراین خبر از وجود حیات در طبقات آسمانها خبر از وجود لوازم حیات نیزمیباشد و ما میتوانیم مطالب فراوانی را در مورد آسمانها فرض کنیم و باور کنیم، و در مورد آنها بایندیشیم، که چگونه خلق شدهاند چه میکنند و به کجا خواهند رفت که میفرماید آنگاه خداوند به حشر اینان در روز قیامت قادر است و آنانرا نیز در صحنه قیامت حاضر خواهد ساخت و بنابر این قیامت یک واقعۀ کیهانی و جهانی و فرا زمینی است و بازگشت و حشر و نشر موجودات یک داستان فراگیر و همگانی است درنقطه نقطه آسمانها.
در مورد جهان غیبت و جهان پشت این پرده نیز این چنین است و قرآن از انسان میخواهد که از مطالعه این جهان عناصر به مشاهده و محاسبه آن جهان غیب بپردازد،
لاجرم موجودات آن جهان غیبت نیز زائیده علل و اسباب میباشند و به علل و اسباب نیاز دارند، و نیازمند محیطی و جایگاهی و قرارگاهی و فضاهائی و آلات و ابزاری و متاع و کالائی میباشند لاجرم اگر جهان غیب و عالم روح و فرشتگان از جهان عناصر گرفته شدهاند و عناصر این جهان اسباب و مقدمات خلقت آنانرا فراهم کردهاند، و در آغاز عنصر خاکی و جامد بوده و سپس عنصر حرارتی و آتشین ساخته شده و سپس انرژیهای گوناگون پدید آمدهاند و سپس از ترکیب آنها هیاکل برزخی و متاع و کالای برزخی و جایگاه و افکند برزخی ساخته شده و سپس در آن جایگاههای برزخی و با بهره مندی از آن متاعهای برزخی انواع هیاکل برزخی ساخته شدهاند و جهان متنوع و گسترده عالم برزخ بسیار پیشتر از آنکه عوالم عنصری خلق بشوند خلقت یافتهاند،
میخواهیم استفاده کنیم و الله اعلم که به ازاء طبقات آسمانهای عنصری، ما میتوانیم طبقات برزخی داشته باشیم و نیز به ازاء ستارگان و کواکب ما میتوانیم مقاعد و اماکن برزخی داشته باشیم قابل سکونت و غیر قابل سکونت، قابل نفوذ و غیر قابل نفوذ و اماکن ومقاعد مناسب و مهّیا ومقاعد و اماکن دشوار و مناطق متعدد و مناطق حاّره به حساب همان مسائل و درجات برزخی قرآن کریم، از آن موجودات برزخی خبر میدهد که آنان با جهان عنصری و با جهان انسانها داد و ستد دارند و گناهانی که بنی نوع بشر انجام میدهند، مزرعه و کشتزار گستردهای برای شیاطین و شیاطین در محافل لهو و لعب و معصیت و طغیان انسانها حضور پیدا میکند و جشن سرور به پا میکنند و بهرهها میبرند، و انسانها نیز از حضور شیاطین بهرهها میبرند و شیفته حیات دنیا میشوند کانه شیاطین از این انسانها به عنوان مَـــرکَب استفاده میکنند و آنانرا به هر جا که بخواهند سوق میدهند و در میان اصناف خودشان به درجات و مدارجی دست مییابند و بالعکس، چنانکه میفرماید:
«ربنا استمتع بعضنا ببعض،» پروردگارا برخی از ما تمتع گرفتیم از برخی از آنان یعنی یک داد و ستدی مطرح است و اینان راهی به عوالم شیاطین و آنان راهی به عالم آدمیان پیدا میکنند.
در مورد دیگر قرآن کریم در مورد نوع جن میفرماید: و غرتهم الحیوة الدّنیا و شهدوا علی انفسهم انهم کانوا کافرین، (الانعام/130)
یعنی و حیات دنیا و کالای این جهانی آنانرا مغرور ساخت آنچنانکه آدمیان را و شهادت دادند به انفس خودشان که لاجرم کافر بودهاند،
در واقع قرآن کریم برای آن مخلوقات برزخی، متاع و حیاتی اعلام میدارد که یک حیات فریبنده است و این حیات فریبنده که شیاطین را و جنّ را فریب میدهد، باید یک صفحه بزرگ و گسترده ای باشد، و اگر از کره ارض بزرگتر نباشد، لااقل است که همسان کره ارض خواهد بود.
بنابراین وقتی کلام الهی از جن و شیاطین و فرشتگان خبر میدهد، از لوازم و اسباب حیات و معیشت و پیدایش و زوال و مرگ و زندگی و اماکن و؟؟ بیوت و قرارگاه آنان نیز خبر داده است و در واقع قرآن کریم از یک جهان هوشمند و آگاه و مراقب و بینا و بصیر و حافظ و مانع وغیبت و مستور است که همزاد و همراه و توائم با این جهان عنصری میباشد و همچنان باقی و برقرار خواهد ماند تا روز قیامت که همه و همگان بر رود الله الواحد القهّار
آسمانهای غیب
با این مقدمه میخواستم به طرح مسئله آسمانهای غیب و آسمانها و مکانهای برزخی وارد بشوم که ناگزیر از آن مقدمه بود، و اگر عالم آب و جهان زیر دریاها یک عالم گسترده است در کنار عالم خاک و اگر به ازاء هزاران مخلوقات ارضی هزاران هزار مخلوقات بحری نیز داریم که روزگاران خودشان رامیگذرانند
در واقع یک عالم بلکه عوالم دیگری داریم در پرده غیب که به ازاء هر یک از مخلوقات این جهان هزاران نوع مخلوقات ویژه محیط و مکان و شرایط خود دارند و اگر یک روزگاری دیده انسانی حتی چند لحظهای به جانب آن عـــــوالــــــــــم باز شود آنوقت هزاران هزاران نکته خواهد آموخت که در اندیشه احدی خطور نکرده است با قدرتهای عظیم و حرکات شدید و اصوات مهیت و هیاکل عجیب «مثنی و ثلاث و رباع و یزدید فی الخلق ما یشاء»
از قبیل این اسمانهاست آن آسمانی که شیاطین در آن صعود و نزول دارند و از قبیل این آسمانها و مکانها و مقاعد و منازل برزخی است که ارواح آدمیان در آنها قرار دارند تا وقتی که خداوند اراده کند، و برای هر زمینی برزخی است که جایگاه فرشتگان و شیاطین و ارواج موجودات و ارواح آدمیان از روزگار آدم و قبل از آن و تا قیام قیامت میباشد و در نفحه اوّل از نفحه قیامت همراه با زلزلة الارض و فناء کوهها و دریاها این عولم نیز در هم کوبیده میشوند و : صعق من فی السّموات و الارض الاّ من شاء الله
صاعقه زده میشوند هر آنکس که در عوالم آسمانها و طبقات هفتگانه و هر آنکه در زمین است و در برزخ زمین است، مگر جماعت برگزیدگان از فرشتگان که پرونده ها، در نزد آنان بایگانی میشود تا در روز بعث،جهان براساس آن سوابق ساخته و پرداخته بشوند، و هر کسی براساس اعمال خودش باز گردد و بازسازی شود همزاد آسمانها
اینکه در روایات آمده است ارواح انبیاء در آسمانها هستند، از آنجا که روح نمیتواند در عالم عناصر زندگی کند میتوان دریافت که این آسمانها آسمانهای برزخی هستند، اینکه گفته میشود که ارواح مؤمنان و نیز ارواح کافران شب و روز را میفهمند، میتواند دلیلی باشد که آنان ساکنان برزخ زمین میباشند و احتمالاً نمیتوانند به برزخهای دیگر نفوذ کنند و شرایط برای آنان فراهم نیست.
اینکه طائفه جن گفتند:
انا لمسنا الســـــــماء فوجدناها ملــــــئت حرســــــاً شـــــدیداً و شــــــــهباً
این آسمان چنانکه برخی مفسّران نیز گفتهاند میتواند از جمله آسمانهای برزخی باشد که شیاطین میتوانستند قبل از بعثت پیامبر تا به آنجا بالا بروند و لکن بعد از بعثت پیامبر و نزول وحی ابواب آن آسمان به روی فرشتگان بسته شد و آنان مطرود شدند.و احتمالا معراج پیامبر اکرم و ملاقات با انبیاء الهی و مشاهده عوالم برزخ نیز صـــــــعود به این آسمانها بوده است و الله العالم،
البته حقایق و مطالب بزرگی را قرآن کریم پیرامون آسمان گفته است که تفسیر آنها را باید زمانه و پیشرفت علوم روشن کند و با معنی کردن چند لغت و چند مثال نمیتوان به آن حقایق رسید مانند آنکه میفرماید:
1- یوم تمور السماء موراً 9- الطور
2- و اذا انشعقت السّماء فکانت وردةً کالدهان
روزی که آسمان به حرکت درآید و مواجّ شود به حرکت در آمدنی شدید
و آنگاه که آسمان شکافته شود و بوده باشد سرخ و روان بمانند روغن مذاب
3- وانشـــــقّت السّـــــــماء فهی یومئــــذ واهــــــیه
و آسمان شگافته شود و یا ره گردد و در آن روز آسمان رها شده و سست گردد و فرو ریزد
4- یوم تکون السّــــــماء کالمـــــــــهل
روزی که آسمان بوده باشد مانند مس و روی گداخته و روان
5- و اذا السّـــــــماء فرِجَـــــتِ
آنگاه که آسمان فرجه فرجه شود به خلاف امروز که «مالها من فروج» هیچ فرجه و گسستی ندارد
6- و فتــــــحت الســــــماء فکانــــت ابوابــــاً
آسمان گشوده گردد و باز شود پس بوده باشد راهها و درها و دریچهها برای صعود به آسمانها
7- و اذا السّماء کشطت
آنگاه که آسمان متلاشی گردد و پراکنده شود و ستارگان از جایگاه خود خارج شوند
8- و السماء و الطارق
سوگند به آسمان و سوگند به آن در کوبنده
9- والسماء ذات الرجع
و سوگنـــد به آسمان که دارای رجعت و بازگشت است و دگر باره به جایگاه و حالت اولیهّاش باز میگردد و بسیار تعبیرات دیگر که همه و همه تعبیرات کیهانی هستند و از حوادث و حالات و وقایع آیندۀ جهان آفرینش و عالم بالا خبر میدهند.
و در نهایت
10- یوم تبدل الارض غیر الارض و السّموات و برزو الله الواحد القهار
روزی که زمین تبدیل به زمین و جایگاهی دیگر گردد و آسمانها نیز دگرگون شوند و به آسمانهائی دیگر تبدیل شوند که اشاره به تغییراتی بسیار عظیم و اساسی و به تعبیر قرآن خلقی جدید غیر از این خلق کنونی دارد و لاجرم به نظر میرسد که ما و جهان ما فعلا در دوره جنینی قرار دارد و تا رسیدن به خلقی جدید و روزگاری نوین و جهانی جاودانی راهی بس طولانی و مراحلی بسیار متعدد در پیش دارد، که تصوّّر آن در اندیشه ما نمیگنجد و علم آن تنها و تنها در نزد پروردگار است.
و ان السّاعه آتیــــة اکــــاد اخفـــــیها (طه/15)
روز قیامت البته که خواهد آمد و اما من آنرا اکنون مخفی داشتهام و راه اطلاع به آن مسدود است و فقط باید به آن ایمان آورد و همین
عــــــرش و کــــــرســــــــی
در خاتمــه لازم است در بحث «ســماء» اشارهای نیز به بحث عرش و کرسی نیز داشتــه باشــیم که به اختصار باید گفــت منظــور از کرسی در قرآن کریم همانا ســلطه و حــاکمیّــت خداوند بر کــلّ کائـــنات میباشــد که «وســع کرســیّه الســموات والارض» حال آنکه عــرش عبارت اســت ازکلّ کائنات که بنا به تصریح برخی روایات زمیـن وخورشید دربرابر ســموات چنان کاهی است در برابر کوهها و ســموات در برابر عرش پروردگــار چونان قطرهای است در برابر دریا و درحال فعلی و با کنار رفتن پرده ها و رفع برخی حجب و رؤیت بروج کیهانی و کهکشان های آنچنانی میتوان فهمید که چگونه است که کهکشان ما و همان سمواتِ سبــع در برابر کائنات چون قطره ای است دربرابر دریــا و اینکه درحالیکه در مجموعه آسمانها نفخ صور میشود و قیامت برپا میشــود عرش الهی تکان نمی خورد و ارکان آن به کار خود ادامــه میدهند درعین آنکه آسمان ما معلق است به ســاقههای عرش.
وکلٌ فی فلــکٍ یســبحون