استاد «بیگلری» علم و اخلاق را یکجا داشت/ دلایل استقبال از جلسات مسجد المصطفی(ص)
کد خبر: 2863982
تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۰:۰۰

استاد «بیگلری» علم و اخلاق را یکجا داشت/ دلایل استقبال از جلسات مسجد المصطفی(ص)

گروه چهره‌ها: مرحوم استاد «حسن بیگلری»، استاد قرآن دهه‌های قبل از انقلاب اسلامی به گفته شاگردان، استاد سلیم‌النفسی بود که خلاقیت، سعه صدر و علم و اخلاق را یکجا داشت.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، مرحوم «حسن بیگلری» استاد و مدرس قرآن کریم که شاگردان ایشان او را به نام «سرهنگ بیگلری» می‌شناسند قبل از انقلاب اسلامی جزو معدود اساتید قرآن کریم بود که جلسات مداوم قرآن برای پرورش قاریان برگزار می‌کرد و جلسات قرآن ایشان در مسجد المصطفی(ص) میدان حسن‌آباد تهران در آن سال‌ها برای تمامی عاشقان فراگیری قرآن شناخته شده بود و بسیاری از افرادی که قصد یادگیری قرآن داشتند سری به این مسجد کوچک می‌زدند تا از محضر ایشان تلمذ کنند.
در این گزارش پای صحبت برخی از شاگردان مرحوم سرهنگ بیگلری که در آن سال‌ها هفته‌ای چند بار مسیر خانه تا مسجدالمصطفی(ص) را طی می‌کردند تا هر بار نکته جدیدی را از استاد قرآن خود فرا بگیرند، نشسته‌ایم تا از این استاد قرآن که شاید نامش کمتر در بین قاریان و قرآنیان امروز شناخته شده باشد، بشنویم و یادی از این استاد فقید قرآن داشته باشیم.

مرحوم بیگلری مرد وارسته، عالم و باتقوایی بود
«مرد وارسته، عالم و باتقوایی بود، در آن سال‌ها سرهنگ بازنشسته بود یک شب در هفته، جلسه تجوید تخصصی و یک شب دیگر جلسه تفسیر قرآن در مسجد المصطفی(ص) داشت و در این جلسات از کتاب «سرّالبیان فی علم‌القرآن» که خود تألیف کرده بود برای آموزش قرآن بهره می‌گرفت» این بخشی از جملات «احمد خواجوی» مدرس قرآن است که در وصف استاد قرآنی دوران جوانی خود می‌گوید و ادامه می‌دهد: «در ابتدای آشنایی خود با سرهنگ بیگلری در یک کلاس خصوصی چند نفره خدمت ایشان می‌رسیدم و از ایشان تلمذ می‌کردم تا اینکه کم‌کم به جلسات قرآن ایشان در مسجد المصطفی(ص) رفتم و بعد از آن هفته‌ای یک یا دو شب خدمت ایشان می‌رسیدم».
وی ادامه می‌دهد: «سرهنگ بیگلری کتاب «سرّالبیان فی علم‌القرآن» را دو سال قبل از اینکه من شاگردشان شوم تألیف کرده بود که بعد از دو سال، تغییراتی در این کتاب ایجاد و مطالب جدیدی به آن اضافه کرد و اصلاحات مختصری در آن انجام داد تا کامل شود؛ این کتاب یک دوره تجوید تخصصی کامل بود».

اهتمام مرحوم بیگلری نسبت به برپایی جلسات قرآن
احمد خواجوی که از سال 1347 شاگرد مرحوم بیگلری بوده است، ادامه می‌دهد: «سرهنگ بیگلری فرد بسیار مطرح و البته قابل احترامی بود و معدود قرآنیان آن زمان و عموم مردم که ایشان را می‌شناختند، حرمت زیادی برای ایشان قائل بودند. استاد بیگلری جزو معدود اساتید قرآن آن زمان بود که همزمان با مرحوم استاد ابراهیم پورفرزیب(استاد مولایی)، مرحوم استاد مسگرها و... نسبت به برپایی جلسات قرآن اهتمام داشت».
وی در ادامه عنوان می‌کند: «قبل از سال 47 که خدمت استاد بیگلری برسم جلسات قرآن متعددی رفته بودم اما قانع نشده بودم و آنچه که به دنبالش بودم را هنوز پیدا نکرده بودم تا اینکه آن سال، تبلیغ کلاس‌های قرآن ایشان در چهارراه گلوبندگ را در روزنامه دیدم که در نهایت رفتم و در این کلاس‌ها که از طرف سازمان اوقاف برگزار می‌شد ثبت نام کردم و از آن پس شاگرد سرهنگ بیگلری شدم؛ در آن سال‌ها دانشجو بودم اما همزمان در کلاس‌های قرآن ایشان نیز شرکت می‌کردم تا اینکه بعد از شش ماه آزمونی که از سوی سازمان اوقاف آن زمان برگزار شد با موفقیت پشت سر گذاشته و گواهینامه پایان دوره دریافت کردم».

سرهنگ بیگلری نسبت به علم تجوید تسلط کامل داشت
«ویژگی جلسات سرهنگ بیگلری این بود که ایشان در جلسات قرآن‌شان نسبت به مطالب قرآنی و علم تجوید کاملا تسلط داشتند و همچنین در برخورد با شاگردان خود و قرآن‌آموزان نیز بسیار خلاق و مهربان بودند. سرهنگ بیگلری سوالات شاگردان خود را بسیار زیبا و با کمال حوصله پاسخ می‌داد و هیچگاه در برخورد با شاگردان خشونت نداشت» احمد خواجوی با گفتن این جملات، ادامه می‌دهد: «افراد زیادی به جلسات قرآن ایشان آمده و تلاوت می‌کردند. شاید از مهم‌ترین دلایل شلوغی جلسات ایشان همان مسلط بودن به کار، خلاق بودن، صبور بودن و سعه‌صدر داشتن بود و این ویژگی‌ها بود که هر هفته افراد زیادی را به مسجد المصطفی(ص) می‌کشاند».
احمد خواجوی که حدود 11 سال به صورت رسمی و غیر رسمی شاگرد مرحوم بیگلری بوده است، می‌گوید: «سرهنگ بیگلری طی آن سال‌ها در خیابان ولیعصر ـ مسجد شفا نیز جلسه قرآن داشت که من هیچگاه به آن جلسه ایشان نرفته بودم. آنچه که از سرهنگ بیگلری به خوبی در یاد دارم این است که ایشان همواره مورد احترام همه بودند و «مرحوم حاج مصطفی مسجدجامعی» نیز احترام زیادی برای ایشان قائل بود و ایشان علاوه بر اینکه در بین اساتید دیگر نیز به خوبی شناخته شده بود و با آنها مراوده داشت بسیار مورد احترام و اعتماد اساتید قرآن بود».

بسیاری از اساتید قرآن برای کسب تبحر و تخصص خدمت سرهنگ بیگلری می‌رفتند

وی با عنوان این مطلب که بسیاری از اساتیدی که در آن سال‌ها جلسه داشتند برای کسب تبحر و تخصص لازم در امر آموزش خدمت سرهنگ بیگلری می‌رسیدند و از تجربیات و علم ایشان استفاده می‌کردند، ادامه می‌دهد: «استادان بهرامی، رنجبر، داداشی، فروزان و... از شاگردان مرحوم حسن بیگلری بودند. در یک برهه‌ای از زمان که قرائت قرآن به سمت تخصصی شدن رفت چند نفر از اساتید قرآن از جمله سرهنگ بیگلری و استاد مولایی فعالیت‌های خوبی را در این حوزه انجام دادند، استاد محمدتقی مروت با اینکه سنشان نسبت به دیگر اساتید کمتر بود، اما در کنار این دو استاد قرآن فعالیت‌های خوبی انجام داده و تلاش کردند تا در آن سال‌های قبل از انقلاب، قرائت قرآن در کشورمان به سمت تخصصی شدن برود و شاگردان به نامی در حوزه قرائت تخصصی قرآن تربیت شوند».

جلسات قرآن مرحوم بیگلری بسیار پربار بود
در آن سال‌ها که احمد خواجوی و مرحوم بیوک محمدی نیز از شاگردان مرحوم استاد مولایی بودند، محمد خواجوی، برادر کوچکتر احمد خواجوی که از شاگردان مرحوم بیوک محمدی بود، برای مدتی هر چند کوتاه از محضر استاد بیگلری تلمذ کرده بود و ایشان را فردی سلیم‌النفس و بردبار دیده بود. محمد خواجوی با عنوان این مطلب که جلسات سرهنگ بیگلری بسیار پربار بود، می‌گوید: «جمعیت خوبی در جلسات قرآن ایشان شرکت می‌کردند و همچنین ایشان در آن سال‌ها ارتباط بسیار خوبی با مرحوم مسجدجامعی داشتند».
وی با بیان اینکه بنده جلسه قرآن سرهنگ بیگلری را زیاد درک نکردم به این دلیل که در جلسات ایشان به صورت دائم و مستمر حضور نداشتم، می‌گوید: «اما همان چند جلسه‌ای که خدمت سرهنگ بیگلری رسیدم ایشان را انسانی فاضل و با مطالعات خوب دیدم؛ سرهنگ بیگلری در ادبیات عرب، قرائات، تاریخ قرآن، تجوید، تفسیر و... مطالعات خوبی داشت و علاوه بر اینکه استاد بسیار خوبی بود اطلاعات بسیار خوبی هم داشت و همچنین جلسات قرآنی‌اش را نیز به خوبی اداره می‌کرد».
وی با اشاره به کتاب سرّالبیان فی علم‌القرآن که از تألیفات مرحوم بیگلری است، ادامه می‌دهد: «سرّالبیان فی علم‌القرآن، کتاب کاملی بود که هم تاریخ قرآن را در بر می‌گرفت و هم اشاره به قرائات داشت و در بخشی از این کتاب نیز به وقف و ابتدا اشاره می‌شد اما اصل مطلبی که در این کتاب ارائه می‌شود مربوط به مباحث تجوید بود. این کتاب در آن زمان و برای کسانی که می‌خواستند به نحوی وارد عرصه قرائت تخصصی قرآن شوند خوب بود و در واقع غنیمت بود؛ سرهنگ بیگلری کتاب دیگری با عنوان فلسفه حج داشتند».

بیا جلو بنشین و قرآن بخوان
«سرهنگ بیگلری زمانی که به جلسه مسجد المصطفی(ص) برای جلسه قرآن هفتگی می‌آمد، لباس سرهنگی را با اکراه از تن در می‌آورد و عبای کهنه استادی قرآن را با افتخار به دوش می‌انداخت، یک سرتیپ سمت راست و یک سرتیپ دیگر سمت چپ مرحوم بیگلری می‌نشستند و قرآن می‌خواندند» این جملات را «حسن رجبی» از دیگر شاگردان مرحوم بیگلری می‌گوید و ادامه می‌دهد: «یک بار که به دلیل مشغله زیاد، چندین جلسه از جلسات سرهنگ بیگلری را از دست داده بود زمانی که بعد از چند جلسه، در مسجد المصطفی(ص) حاضر شد دور از مرحوم بیگلری نشسته بود که سرهنگ بیگلری در آغاز جلسه حسن رنجبر را صدا زد و گفت: رنجبر آمدی؟ کجا بودی این چند جلسه؟ بیا جلوتر بنشین؛ هربار هم که به جلسه قرآن ایشان می‌رفت سرهنگ بیگلری می‌گفت: بیا جلو بنشین و قرآن بخوان».
رنجبر در ادامه می‌گوید: «یکبار به همراه دوستان قرآنی، تصمیم گرفتیم جلسه قرآنی را در یکی از مساجد محل برگزار کنیم و از مرحوم بیگلری و مرحوم مولایی نیز دعوت کنیم تا در این جلسه حضور داشته باشند؛ سرهنگ بیگلری دعوت ما را پذیرفت اما مرحوم مولایی پیغام داده بود که مسافرتی در پیش دارد و نمی‌تواند به این جلسه بیاید و از این بابت عذرخواهی کرده بود. آن جلسه قرآن، نورانی‌ترین جلسه‌ای بود که تا به آن زمان دیده بودم».
حسن رنجبر که شب منتهی به آن جلسه قرآن را شب تلخی می‌داند و خاطره بدی را در ذهن خود مرور می‌کند، یادآور می‌شود: «آن شب بعد از پایان جلسه، سرهنگ بیگلری را تا میدان مقدم با صلوات بدرقه کردیم اما ایشان همان شب بعد از بازگشت به منزل سکته کرد و من به همراه مرحوم استاد «بیوک اصل محمدی» پس از اطلاع، ایشان را به بیمارستان منتقل کردیم اما همان سکته مغزی باعث شد تا این استاد فقید قرآن خانه‌نشین شده و بر روی صندلی چرخدار حرکت کند و بعد از سه سال نیز از میان ما برود».
مرحوم استاد حسن بیگلری بعد از انقلاب اسلامی و در سال 1358، بعد از سه سال تحمل بیماری، خیلی زود از میان شاگردان و دوستان قرآنی‌اش رفت و علاوه بر دو کتاب «سرّالبیان فی علم‌القرآن» و «فلسفه حج»، مهمتر اینکه نام نیکی برای همیشه از خود به یادگار گذاشت.
گزارش از لیلا محمدی

captcha